روزنامه اعتماد
1401/12/06
چرا ابرمشكل مديريت پسماند در نوار شمالي كشور حل نميشود؟
غزل لطفيشايد شما هم تجربه كرده باشيد. در كيلومترهاي پاياني اتوبان قزوين- رشت، بعد از عوارضي، با بويي بسيار آزاردهنده مواجه ميشويم كه در فصول مختلف سال با توجه به ميزان رطوبت و وزش باد، گاهي تا لاكان هم ادامه دارد و چارهاي باقي نميگذارد جز اينكه براي دقايقي شيشههاي ماشين را بالا بكشيم و از خير استشمام هواي سالمي كه مسافرين كه اكثرا از پايتخت به گيلان سفر كردهاند تا چند روزي از هواي آلوده تهران به شمال پناه بياورند، بگذرند؛ اينجا «سراوان» است. سراوان روستايي است از توابع دهستان سراوان بخش سنگر شهرستان رشت در استان گيلان ايران. اين روستا از شمال با روستاي جوكول بندان، از شرق با روستاي قاضيان، از غرب با روستاي كچا و از جنوب با روستاي گلسرك و روستاي موشنگا هممرز است و بزرگترين دفنگاه و محل دپوي زباله گيلان اينجا واقع شده است؛ دقيقا پشت درختان سربهفلك كشيدهاي كه رهگذران از جاده ميبينند. حدودا ۳۸ سال قبل در ميان جنگلهاي هيركاني گيلان ۱۲ هكتار براي دپوي پسماند جا نمايي شد كه در حال حاضر روزانه بيش از ۱۰۰۰ تن زباله در آنجا دفن ميشود. اين مكان به مرور زمان از ۱۲ هكتار به ۱۶ هكتار گسترش داشته است. مردم روستاي سراوان و روستاهاي اطراف آن سالهاست با اين بو زندگي ميكنند. نه تنها بو بلكه بيشترين آلودگي ناشي از دفن غيراصولي زباله اعم از شيرابه و آلودگي خاك زراعي و آبهاي زيرزميني و رودخانهها، جزيي از زندگي آنها شده است و همه اينها يعني بيماري و درد و رنجي بيانتها، همان رنجي كه اوايل سال كاسه صبرشان را لبريز كرد و در مقابل درب ورودي لندفيل تجمع كردند تا صدايشان را به گوش مسوولان برسانند. پاي صحبتشان كه بنشيني همه يك خواسته دارند؛ طبق قولي كه استاندار گيلان داده است تا پايان سال ۱۴۰۱ درب سايت زباله بسته شود و ديگر زبالهاي در اين محل جمع نشود. سايتي كه پشت پيچوخم راه ورودي در دل جنگل در حال نابودي زندگي است. با ورود به لندفيل سراوان با كوهي از زباله مواجه ميشويم كه پشت همان درختان سربهفلككشيدهاي كه در جاده ديده ميشود قرار دارد. دفنگاه پسماندي كه از ابتدا اصولي بنا نشده و بستر آن با حايلي مناسب كه جلوي نفوذ آلودگي و شيرابه را بگيرد پوشانده نشده است. به گفته كارشناسان با توجه به ميزان بارندگي حدودا بين ۳ تا ۳۰ ليتر در ثانيه، شيرابه خروجي از محل دپوي زباله سراوان است و نكته حائز اهميت اينكه كارخانه تصفيه شيرابه سراوان كه تا امروز بارها افتتاح شده تعطيل است و اين شيرابهها نيز جاري و در حال آلوده كردن خاك و روانآبها و رودهاست. كافي است به روستاي كچا در مجاورت سراوان سر بزنيد تا با جرياني از شيرابه پس از عبور سياهرود از لندفيل مواجه شويد. رودي كه پس از رسيدن به جنگلهاي جوكولبندان وارد اراضي محل دفن زباله ميشود و در ادامه مسير خود پس از ورود به شهر رشت با نام زرجوب، در محل پيربازار به رودخانه گوهررود ملحق شده و از آنجا وارد بخش شرقي تالاب انزلي ميشود كه با عبور از لندفيل سراوان حامل مقادير بسياري از شيرابه زباله است (شيرابه آلودهترين بخش پسماند است) كه آب اين رود را در محل روستاي كچا براي هرگونه مصرف اعم از شرب و كشاورزي غير قابل استفاده كرده است. همه اينها بخشي از مشكلات ناشي از دفن غير اصولي زباله در سراوان رشت است و مهمتر، آلودگي آبهاي زيرزميني و خاك و از بين رفتن جنگلهاي هيركاني است كه ميراث ما براي فرزندانمان خواهد بود. پاي صحبت اهالي روستاي سراوان نشستيم و به ديدار چند تن از آنها رفتيم. اولين نفر بانويي روستايي بود كه حدود ۸ سال است بيمار است و به گفته خودش در پنج سال اول هر سه ماه يكبار نياز به تعويض خون داشت. برايمان تعريف كرد كه دكتر توصيه كرده است كه از سراوان برود. اما به قول خودش «كجا بروم؟ كسي خانه و زمين ما را نميخرد اصلا من بفروشم و بروم كسي كه ميخرد بيايد اينجا و مريض بشود!» او به ما ميگويد: «در سالهاي اول بيماري اقوام و دوستان كمك ميكردند تا هزينه درمان را پرداخت كنيم بعد هم بخشي از زمينهاي كشاورزي كه دورتر از روستا بود فروختيم و خرج دوا و درمان كرديم و تا امروز دوام آوردم» با صدايي بغضآلود و معترض ميگفت: «هيچكسي به ما كمك نكرده و تنها درخواستمان بستن آشغالي است. از ما كه گذشت اما نگران فرزندان هستم...» پس از آن به ديدار بانويي رفتيم كه يك اقامتگاه بومگردي را اداره ميكرد و سالها با سرطان لنفوم درگير بوده است و در حال حاضر بيمارياش تحت كنترل است. بانوي كارآفرين سراواني براي ما از مشكلات كاري كه با آن مواجه است، گفت: «در فصل تابستان كه اوج كار اماكن اقامتي است ما به علت بو و هجوم مگسهايي كه از دفنگاه بلند ميشوند، گاهي چارهاي جز تعطيلكردن كار نداريم.
در اين اقامتگاه بومگردي كه من و همسرم آن را اداره ميكنيم، چندين خانم سرپرست خانواده كار ميكنند كه وقتي ناگزير به تعطيلكردن هستيم همه اين افراد با مشكلات اقتصادي درگير ميشوند.» او از درمان بيماري خود ميگويد و اينكه مجبور بوده براي استفاده از امكانات درماني سفرهاي متعددي به تهران داشته باشد. تعطيلي فصلي كار به علت مجاورت لندفيل، هزينههاي درمان و درد و رنج ناشي از مبارزه با سرطان او را رنجور و ناتوان كرده اما همچنان اميدوار است كه با بسته شدن سايت زباله، بخشي از مشكلات حل شود.
با تعدادي ديگر از اهالي سراوان صحبت كرديم و همه از وجود اين كوه عظيم زباله و مشكلاتي كه داشتند، گفتند. آب شرب سراوان كاملا بهداشتي و تصفيه شده است اما آلودگي هوا و خاك، بيماريزاست و ترسي هميشگي براي مردم اين روستا به همراه دارد. برخي هم از بيماريهاي پوستي رنج ميبرند كه به گفته خودشان ناشي از همين همجواري است و حتي خانوادههايي كه منازلشان روبروي لندفيل است مشكلات و بيماريهاي بيشتري را تجربه كردهاند. پس از صحبت با اهالي سراوان، با مركز بهداشت رشت تماس گرفتيم تا از پايش عوامل بيماريزا در سراوان و روستاهاي اطراف باخبر شويم اما بهرغم قول براي ارايه آمار و خدمات، تا لحظه انتشار اين گزارش، به سوالات «اعتماد» پاسخ داده نشد.
عيسي كلانتري رييس سابق سازمان حفاظت محيط زيست كشور: موضوع مديريت پسماند در نوار شمالي ايران را بايد يكپارچه ديد.
پس از آن به جهت بررسي زيستمحيطي سراوان و وجود دفنگاههاي غير اصولي در نوار شمالي ايران با عيسي كلانتري، رييس سابق سازمان حفاظت محيط زيست كشور گفتوگو كرديم. او به «اعتماد» گفت: موضوع مديريت پسماند در نوار شمالي ايران را بايد يكپارچه ديد.
عيسي كلانتري مدير كل سابق سازمان حفاظت محيط زيست كشور در مورد حل مشكل انباشت زباله در سراوان رشت و ديگر شهرهاي شمالي كشور شرح داد كه براي حل اين مشكل نميتوان به صورت استاني عمل كرد و بايد تمام نوار شمالي ايران از آستارا تا گرگان را بهطور يكپارچه در نظر گرفت و با طرحي ملي اين معضل را حل كرد. وي توضيح داد: سازمان حفاظت از محيط زيست در دولت گذشته طرحي را ارايه كرد كه در آن حدفاصل هر ۵۰ كيلومتر در نوارساحلي كشور، زيرساخت امحاي زباله (زبالهسوز، هاضم، كارخانه بازيافت، كارخانه تصفيه شيرابه) احداث شود تا از انباشت زباله كه در نهايت به آلودگي خاك و جاريشدن شيرابه ميانجامد جلوگيري شود. كلانتري در پاسخ به سوال «اعتماد» در مورد بهترين راهكار براي بهسازي سراوان رشت گفت: جانمايي لندفيل سراوان از ابتدا اشتباه بوده است كه كمبود زمينهاي دور از طبيعت و اماكن مسكوني در شمال ايران باعث اين اشتباه شده و امروز با كوهي از زباله روبرو هستيم. براي حل اين موضوع نياز به تكميل پروژههاي امحا هستيم تا از انباشت بيشتر زباله جلوگيري شود اما نكته مهمتر اين است كه اگر ميخواهيم با سراوانهاي ديگر مواجه نشويم بايد براي تمام استانهاي شمالي كشور تدبيري واحد انديشيده شود. بهطور مثال ما مشكلي شبيه به سراوان؛ جانمايي غلط و تلنبار غير اصولي پسماند را در استان مازندران داريم كه اگر سد منگول آبگيري شود تمام پسماند انباشتهشده در اين محل، زير آب خواهد رفت و آلودگي شديدي را به همراه خواهد داشت.
رييس سابق سازمان محيط زيست كشور تصريح كرد: بهترين راهحل براي مشكل پسماند، طرحي جامع براي شهرهاي ساحلي شمال ايران با كمك گرفتن از صندوق توسعه ملي است تا با ايجاد يك شبكه سراسري بتوانيم مديريت صحيح پسماند را اعمال كنيم در غير اينصورت پديد آمدن سراوانهاي ديگر غيرمحتمل نيست.
به جهت بررسي دقيقتر زيست محيطي آسيبهاي مديريت ناصحيح پسماند به دفتر معاونت پسماند سازمان حفاظت محيط زيست رفتيم تا به اقداماتي كه انجام دادهاند، بپردازيم كه اين معاونت به ارايه تعداد نشستها (۱۰ جلسه) و نامهنگاريهايي كه انجام شده بسنده كرد.
در نهايت به گفتوگو با حسن پسنديده، مديركل سابق دفتر مديريت پسماند سازمان حفاظت محيط زيست كشور پرداختيم و وي براي «اعتماد» شرح داد
امروزه مساله زباله و پسماند در كشور به ويژه در استانهاي شمالي به عنوان يكي از موضوعات مهم محيط زيستي است كه رفع مشكلات آن در اولويت برنامههاي كلان ملي و استاني قرار گرفته است. مشكلات حاضر نتيجه عدم توجه لازم و كافي در طول چند دهه گذشته است. منطقه دفن زباله رشت در منطقه در سراوان از محلهاي دفن غيراصولي زباله كشور و از كانونهاي مهم و مورد توجه مقامات ملي، استاني و محلي است كه به دليل مشكلات عديده آن عزم ملي براي رفع مشكلات آن شكل گرفته است.
از جمله اهم مشكلات محل دفن زباله سراوان ميتوان به موارد ذيل اشاره نمود:
- دفن غيراصولي پسماند و عدم پوشش مناسب زبالههاي دفنشده پيشين و انتشار بوي نامطبوع در محيط و محلي مناسب براي رشد و تكثير انواع حشرات مضر و موذي
- ارتفاع بيش از حد سايت دفن زباله و ايجاد سازهاي بسيار ناپايدار و خطرناك
- عدم كنترل، هدايت و نگهداري شيرابه و انتشار آن به آبهاي سطحي منطقه
- طراحي سيستمهاي تصفيه شيرابه ناكارآمد در گذشته
سازمان حفاظت محيط زيست بهطور ويژه و در چندين مرحله به ويژه در كارگروههاي ملي مديريت پسماندها و در حضور عاليترين سطوح از مقامات ملي و استاني به موضوع ساماندهي پسماندها در استانهاي شمالي از جمله منطقه سراوان رشت پرداخته و پيشرفت برنامههاي پيشنهادي توسط نهادهاي مسوول و مديريت اجرايي را رصد مينمايد. تهيه و تدوين برنامه عملياتي و اجرايي مديريت پسماندها بهطور زمانبندي شده ۴ ساله در سالهاي ۱۴۰۱ تا ۱۴۰۴ براي استانهاي مذكور مورد توجه قرار دارد.
براي بررسي ميزان اثربخشي و پيشرفت برنامهها تشكيل كميته عالي راهبردي متشكل از دستگاههاي ملي و استاني به منظور نظارت عاليه بر پيشرفت پروژههايي نظير ساماندهي محل دفن زباله سراوان، اصلاح و توسعه كارخانه كمپوست در منطقه لاكان، پروژه سيستم زبالهسوز و ساير برنامههاي عملياتي مطابق برنامه آمايشي و منطقهاي پسماند در استان گيلان ميتواند در بالابردن كيفيت اجراي طرحها و سرعتبخشي و اثرپذيري آن موثر باشد. اين كميتهها همچنين ميتوانند بر فرآيندهايي نظير بررسي و اعلام نظر فني در خصوص ابعاد پروژههاي اجرايي در بخش پسماندها، انتخاب مشاورين و پيمانكاران ذيصلاح، كنترل و نظارت بر هزينه كردها و بررسي پيشرفت پروژههاي ساماندهي بر اساس برنامه زماني نظارت كنند.
به منظور كاهش و رفع مشكلات محيط زيستي و اجتماعي ناشي از مديريت غير اصولي پسماندها در ساليان پيشين در منطقه سراوان و همچنين ساير مناطق استان گيلان ميتوان به موارد ذيل اشاره نمود.
- اقدامات فرهنگي و آموزشي به منظور كاهش توليد پسماند و اجراي طرح تفكيك از مبدا
- نقش بيبديل رسانهها به ويژه صدا و سيماي استان در آموزش و مشاركتهاي مردمي در كاهش و تفكيك پسماندها و همكاري با مديريت اجرايي پسماند شهري و تغيير رويكرد و رفتار مردم در مواجهه با زباله كه در تبديل يك تهديد محيط زيستي و بهداشتي جامعه به يك فرصت اقتصادي و اجتماعي فراگير مورد توجه قرار گيرد.
- استفاده از توان و ظرفيت سرمايهگذاري بخش خصوصي در كليه مراحل مديريت اجرايي پسماندها از مرحله توليد، جمعآوري، حملونقل، برنامهريزي، آموزش و اطلاعرساني تا دفع نهايي پسماندهاي شهري و خانگي
- ساماندهي محل دفن زباله سراوان و پوشش كامل سايت، پايدارسازي سازه و كنترل شيرابه و تصفيه آن
- توسعه كارخانه پردازش و توليد كمپوست رشت و اصلاح فني خطوط پيشين
- مكانيابي محل جديد دفن زباله با رعايت الزامات و استانداردهاي محيط زيستي و توجه به دفن حداقلي پسماندها در آن
- سرعتبخشي در راهاندازي كارخانه زبالهسوز
- اجراي پروژههاي مديريت پسماند مطابق برنامه كلان منطقهبندي و آمايش سرزميني استان
- اولويتبخشي به تكميل طرحها و پروژههاي نيمهتمام مديريت پسماندها
- تكميل و توسعه سيستم پردازش و بازيافت لاكان به منظور كاهش ريجكت اين واحد از ۷۰ درصد به ۳۰ درصد
- نگاه ويژه به تكميل خطوط ۳ و ۴ كارخانه كمپوست و راهاندازي فازهاي جديد كارخانه لاكان و رساندن ظرفيت اسمي آن از ۵۰۰ تن به ۱۰۰۰ تن در روز
- مراحل تثبيت، تعطيلي و بسته شدن محل دفن سراوان، شامل عمليات خاكي از انتهاي سايت و اجراي نقشههاي پايداري و بستن محل دفن نهايي
- استفاده از فناوريهاي نوين و دانشبنيان براي رفع مشكلات محيط زيستي پسماندها در استان گيلان
مساله مديريت پسماند در تمام دولتها آنقدر كه بايد، مهم نبوده است
در ادامه تهيه اين گزارش با پويا شهشهاني مديرعامل اسبق سازمان پسماند گيلان گفتوگو كرديم. وي معتقد است براي بررسي بروز بيماريهاي صعبالعلاج در سراوان نياز به آمار دانشگاه علوم پزشكي گيلان است اما در اينكه مجاورت با بو و خاك و آبهاي سطحي باعث سختي زندگي در سراوان شده و حتي برخي بيماريهاي پوستي را پديد آورده است شك نداريم.
وي در پاسخ به اين سوال «اعتماد» كه آيا امكان بستن لندفيل سراوان وجود دارد، گفت: براي بستن دفنگاه زباله نياز به تكميل پروژههاي در دست اجرا اعم از افزايش ظرفيت كارخانه كودآلي، راهاندازي زبالهسوز و كارخانه تصفيه شيرابه است. ابتدا بايد كارخانه بازيافت (كودآلي) امكان بازيافت ۱۰۰۰ تن در روز را داشته باشد تا با فرآيند بازيافت حجم زباله به نصف برسد. سپس كارخانه زبالهسوز و تصفيه شيرابه راهاندازي شود و راهي جز تكميل كيفي اين پروژهها نيست. شهشهاني در ادامه توضيح داد: اگر بخواهيم اشتباهات مجموعه امحاي پسماند را مرور كنيم؛ يكي از مسائل مهم طراحي ناقص تصفيهخانه شيرابه است بار آلي شيرابه در سراوان بالاست بايد تصفيه بيولوژيكي نيز انجام شود. تصفيه مكانيكي و بيولوژيكي همزمان، حجم آلودگي شيرابه را به مقدار قابل ملاحظهاي كاهش ميدهد. اما در كارخانه تصفيه شيرابه سراوان فرآيند بيولوژيكي وجود ندارد وقتي تصفيه بيولوژيكي انجام نشود و فقط از فرآيند شيميايي و جاذبها الكتروليز استفاده شود هزينه تصفيه بالا ميرود. مجموعه تصفيه شيرابه فعلي ناقص با قابليت اصلاح است.
شهشهاني معتقد است ثبات مديريت در شهرها و مديران حوزه پسماند از مهمترين عوامل حل مشكلات شهري است و مساله مهم ديگر اينكه اگر كاري در زمان و مكان خودش تمام نشود هزينه آن چندين برابر ميشود و براي پايان پروژههاي تعريف شده به خصوص در حوزه پسماند نيازمند مديريتي تثبيتشده هستيم كه با اشراف به موضوعات، پيگيري توام داشته باشد.
وي در مورد نحوه صحيح بستن سايت سراوان پس از تكميل پروژههاي امحا گفت: ابتدا بايد با اصلاح هندسي؛ شيبدهي مناسب انجام شود تا از رانش زباله جلوگيري كنيم سپس پوششدهي انجام شود. كه در حال حاضر اين پروژه شروع شده و در دست اجراست.
نظر مديرعامل اسبق سازمان مديريت پسماند گيلان در مورد تغيير محل دفن زباله اين است كه جابهجايي زباله در حال حاضر هر چند با اشكالات و آلودگيهايي مواجه است اما به تثبيت رسيده است و هر گونه تغيير بسيار سخت و پيچيده خواهد بود و نيازمند مطالعات مهندسي و اجتماعي و جانمايي صحيح از نظر نزديكي به زيرساختهاي در دست احداث است. مساله مديريت پسماند در تمام دولتها آنقدر كه بايد، مهم نبوده است خصوصا در استانهاي ساحلي شمالي آنگونه كه صحبت ميشود در عمل مساله اصلي و اولويت از منظر تخصيص اعتبارات نيست و بيش ۱۳۰۰ ميليارد تومان به قيمت امروز تامين مالي نياز دارد همين امر باعث شده بودجهريزي مناسب انجام نشود و پروژهها نيمهكاره باقي بماند بايد نگاهي ويژه و ملي به اين موضوع داشت تا با اولويت و حساسيت رسيدگي شود.
پس از گفتوگو با اهالي سراوان و تعدادي از مسوولان و كارشناسان به سراغ يكي از متخصصين پسماند رفتيم كه ديدگاهي جديد متفاوت در اين زمينه داشت، گفتوگوي «اعتماد» با ابوعلي گلزاري استاد دانشگاه و پسادكتراي مهندسي محيط زيست/ مواد زائد را بخوانيد.
بهترين راهحل براي مديريت پسماند گيلان و استانهاي نوار ساحلي شمال كشور، احداث شهرك بازيافت درخارج از استان است.
گلزاري كه هم متخصص مديريت پسماند است و هم اصالتا گيلاني است، سالهاست در اين زمينه مطالعه و تحقيقات گستردهاي داشته است.
وي اولين موضوعي كه مطرح كرد عدم تخصص شركتهايي كه به احداث كارخانهجات امحا ورود كردهاند و گفت: اولين و مهمترين نكته اين است كه پسماند نيازمند يك مديريت جامع است كه اكنون از آن برخوردار نيستيم. پسماند نيازمند يك شركت مادر تخصصي يا سازماني مستقل است. مشكل مهم ديگر اين است كه سازمان دهياريها و شهرداريها كمبود شديد كارشناس پسماند دارند و يك مساله بسيار بزرگ و تخصصي كه در حال آسيب زدن به كشور است، ولي متاسفانه نگاه تخصصي به آن نيست و متخصصين تصميمگير نيستند.
اين استاد دانشگاه در توضيح پروژههاي مديريت پسماند سراوان شرح داد.
احداث كارخانه تصفيهخانه شيرابه سراوان به لولهسازي شمال كه هيچ تخصص و تجربهاي قبلي در اين زمينه نداشته سپرده شده است و تاكنون حدود ۱۵ ميليارد تومان هزينه شده اما هنوز يك ليتر شيرابه را هم نتوانسته تصفيه كند. اما نكته مهم اين است كه هزينه جاري سالانه هر كارخانهاي در دنيا بين ۵ تا ۱۰ درصد هزينه راهاندازي آن است اما تصفيهخانه شيرابه سراوان از اين جهت منحصر به فرد است زيرا هزينه جاري سالانه آن با هزينه راهاندازي برابر است و علتش هم اين موضوع است كه براي تصفيه از نانو ذرات آهن استفاده شده كه بسيار گران است، دقيقا مثل اينكه با يك خودرو لوكس و گرانقيمت اقدام به مسافركشي كنيم و از طرفي ديگر همين نانو ذرات وارد آب ميشوند كه نهايتا منجر به جهشهاي ژنتيكي و آسيبهايي بر سلامت انسان خواهند شد. در ايدهآلترين حالت اگر بخواهيم تصفيهخانهاي راهاندازي كنيم كه عملياتي و اجرايي باشد بايد از شركتهاي جديد دعوت شود كه با در نظر گرفتن پروسه اداري و برگزاري مناقصه مجدد و احداث حداقل ۴ سال زمان لازم است. البته همه اينها براي زماني است كه لندفيل كاملا پوششدهي شده باشد و شيرابه مجددي هم توليد نشود. كارخانه بازيافت هم با دستگاههاي قديمي و بهطور ناقص در حال فعاليت است. زبالهسوزي هم كه قرار است احداث شود قراردادش مربوط به ده سال قبل است كه اين بدان معني است كه اگر همين امروز راهاندازي شود كه با شرايط اقتصادي كشور غيرممكن است، ما تكنولوژي ۱۵ يا ۲۰ سال قبل را خريدهايم.
وي معتقد است در رابطه با انتقال لندفيل به محل جديدي كه در رودبار در نظر گرفته شده ابتدا بايد به حل مقاومتهاي اجتماعي پرداخت زيرا ساكنين هر منطقه جغرافيايي با توجه به اينكه شاهد مشكلات مردم سراوان بودهاند به راحتي پذيراي اين موضوع نخواهند بود؛ بهترين راهكار براي احداث لندفيل، خروج از استان و بهطور مثال استفاده از مناطق همجوار در استان قزوين است كه ميتوان يك شهرك امحا احداث كرد. چون زمينهاي با فاصله از اماكن مسكوني بسيار زياد است و از آبهاي زير زميني هم فاصله دارد. در رابطه با رساندن پسماند به اين منطقه ميتوان از مزاياي حملونقل ريلي هم استفاده كرد كه در يك مرحله حجم بالايي را ميتواند منتقل كند. موضوع مهمي كه بايد در نظر گرفت اين است كه با توجه به مهاجراتهايي كه به استانهاي شمالي انجام ميشود و تراكم شهر و روستاها، اصلا زمين خالي براي احداث مراكز امحا وجود ندارد و بايد در نظر بگيريم آلودگي ناشي از مراكز مديريت پسماند اعم از بو، شيرابه و ... در مناطق مختلف باعث مختل شدن زندگي ساكنين خواهد شد و چارهاي جز خارج كردن پسماند از استان وجود ندارد. با احداث يك شهرك بازيافت و امحاي خارج از استان و تعطيل كردن هر سه پروژه هزينهبر و ناكارآمد فعلي (كارخانه بازيافت، زبالهسوز و تصفيهخانه) مشكل پسماند حل خواهد شد. بايد پذيرفت به خاطر اشتباهاتي كه تا الان رخ داده اين ابرمشكل پديد آمده و ادامه آن نيز صرف هزينه بيشتر و بينتيجه و از دست دادن زمان براي حل آن است و پيشرفت اين وضعيت آسيبهاي بسيار جدي بر سلامت شهروندان گيلاني در آينده خواهد داشت. اگر پسماند را بهطور كلي در يك شهرك جامع جمعآوري كنيم به خاطر حجم بالاي آن, بخش خصوصي نيز براي امحاي آن ورود ميكند اما اگر به صورت تلنبارهاي كوچك داشته باشيم چون صرفه اقتصادي ندارد در نهايت هزينه امحا نيز بهعهده دولت خواهد ماند. گلزاري در توضيح حل مشكل دفع پسماند تر كه در حال حاضر بزرگترين مشكل نوار شمالي ايران و به تبع آن گيلان است توضيح داد: در كشوري مانند چين كه حدودا سالانه ۵۰۰ ميليون تن زباله شهري توليد ميشود (اين عدد در ايران ۲۰ ميليون تن است) با استفاده از هاضم، پسماند مديريت ميشود و ۵۰ ميليون هاضم احداث شده است اما در ايران ما حتي يك عدد هاضم هم نداريم؛ هاضم محفظه بستهاي است كه با دمايي حدود ۴۰ درجه سانتيگراد و از طريق تخمير، گاز و كود توليد ميكند كه هم گاز توليدي قابل استفاده است و هم مراحل توليد كود فاقد آلودگي و بو است. در هيچ جاي دنيا پسماندتري كه ۹۰ درصد رطوبت دارد را داخل زبالهسوز نميريزند كه برق توليد كنند. در استان گيلان فقط حدود ده درصد زباله خشك غيرارزشمند وجود دارد كه براي اين مقدار هم اصلا نياز به زبالهسوز نيست و ميتوان آن را در اختيار شركتهاي توليد سيمان قرار داد تا به عنوان سوخت استفاده كنند و با اين كار در مصرف گاز هم صرفهجويي كردهايم چون ارزش حرارتي بالايي دارند. واقعيت اين است كه در كارخانههاي زبالهسوز در شمال ايران براي اينكه ارزش حرارتي پسماند بالا برود از دراير يا خشككننده استفاده ميشود كه خود اين خشككردن هم نياز به سوخت دارد و در واقع اينجا بهنوعي هدر رفت سوخت (با سوبسيد دولتي) را داريم تا بتوانيم سوخت اصلي زبالهسوز براي توليد برق را تامين كنيم.
گلزاري در پاسخ به اين سوال كه آيا لندفيل سراوان تا پايان بسته ميشود، گفت: تا ده سال ديگر هم با اين شيوه امكان اين موضوع نيست.
در ورودي شهر رشت (مسكن مهر- جاده لاكان) الان مركز بازيافتي احداث شده است كه با دستگاههاي قديمي و ساختار ناقص و ورود زبالههاي مخلوط، بيش از دو/سوم خروجي زباله داريم كه همراه با بو و آلودگي فراوان است. زبالهسوز نيز كه هنوز احداث نشده و اگر بهرهبرداري هم برسد مناسب پسماندي با رطوبت بالا كه در گيلان توليد ميشود نيست، تصفيهخانه هم كه تعطيل است و با ساختار فعلي در صورت راهاندازي بسيار گران خواهد بود؛ با اين زيرساخت امكان بستن سراوان و مديريت پسماند در گيلان تا ده سال ديگر هم نيست.
وي در پايان اين گفتوگو توضيح داد: در مبحث مديريت پسماند، هيچگاه ابتدا و انتهاي چرخه پسماند مورد توجه نبوده است و فقط انتقال، توسط شهرداريها در نظر گرفته شده است. در قانون مديريت پسماند هم هيچ مسووليتي براي شهروند تعريف نشده است. در اصلاحيه قانون پسماند هم كه توسط فراكسيون محيط زيست نوشته شده علاوه بر اين مورد، از بخش خصوصي و ngoها و متخصصين نظرخواهي نشده است. مهمترين راهحل براي مديريت پسماند نه تنها براي استانهاي شمالي بلكه براي كل كشور، بازگرداندن سطل زباله به داخل خانهها و اجراي مجدد فرهنگ بيرون گذاشتن زباله در ساعت مقرري از شبانهروز است تا هم از آلودگي در سطح شهر و راهافتادن شيرابه جلوگيري شود هم زبالهگردي از بين برود و در نهايت نيز برآيند صحيحي از توليد و تفكيك زباله توسط شهروند خواهيم داشت. من قانون پسماند ۷۰ كشور را مطالعه كردهام. ابتدا بايد آموزش مديريت پسماند صورت بگيرد و تا زماني كه تفكيك پسماند انجام نشود امكان مديريت پسماند وجود ندارد. اگر تفكيك صحيح و از مبدا انجام شود، سودرساني بالايي براي كشور نيز خواهد داشت كه اين امر از مدارس ابتدايي بايد شروع شود تا دير نشده كه البته خيلي دير شده.
از برآيند تمامي اين صحبتها و گفتوگوها در نهايت اينطور به نظر ميرسد كه براي حل مشكل پسماند در نوار سبز شمالي كشور نياز به عزمي ملي است و اگر امروز هزينه و زمان كافي براي اين مهم صرف نشود در سالهاي آتي هزينههايي بزرگتر اعم از مواجهه با بيماريهاي صعبالعلاج يا ناشناخته، آلودگيهاي شديدتر آب، خاك، محصولات كشاورزي و دريا و آبزيان و محيط زيستي آلوده كه براي پاكسازي آن نيازمند تحمل هزينههاي اقتصادي بيشتري خواهيم بود را در بر خواهد داشت. امروز هم دير است اما اگر الان به فكر باشيم بهتر از فرداست!
توضيح ضروري: با سازمان همياري دهياريها و شهرداريها تماس گرفتيم تا از روند بهسازي لندفيل سراوان اطلاع كسب كنيم اما بهرغم قول مساعد تا لحظه انتشار گزارشي به «اعتماد» داده نشد.
با استانداري گيلان تماس گرفتيم تا از روند بهسازي لندفيل سراوان و تحقق وعده بستن سايت زباله تا پايان سال ۱۴۰۱ مطلع شويم اما تا لحظه انتشار امكان گفتوگو فراهم نشد. با دانشگاه علوم پزشكي گيلان تماس گرفتيم تا از روند پايش بيماريزايي مجاورت لندفيل و روستاي سراوان با خبر شويم اما تا لحظه انتشار گزارشي ارايه نشد.
سایر اخبار این روزنامه
اگر«گفتوگو» نكنيم كار به دعوا ميكشد
چرا ابرمشكل مديريت پسماند در نوار شمالي كشور حل نميشود؟
آيا دولت زير بار طرح بنزيني مجلس ميرود؟
بنيه قوي مردمي نظام حجت را بر همه مسوولان و علما تمام كرده است
شدتگرفتن دوباره همهگيري کرونا؟
بم ؛ شهري كه در آن فوتبال زنان اولويت مردم است
نقض عهدی كه ممكن است اسراييل را به شوراي امنيت ببرد
درباره اسماعيل احمدي، نيرويي جهادي و مردمي
شيرابه سياست
راهحل «معضل پسماند» اقتصاد دوار است
چرا دانشگاههای ایران سترون است
تاملّي درباره سفر به عراق
زنان گمنامي كه تاريخ ميسازند