روزنامه خراسان
1401/12/09
مورد عجیب سرمربی تیم ملی
تیم ملی بعد از جامجهانی بهدلیل نتایج ناامیدکنندهای که با کیروش گرفت، از او خداحافظی کرد تا کیروش که خودش در آستانه جام، بهشکل پرحرف و حدیثی جایگزین اسکوچیچ شده بود، اینبار خیلی زود از تیم ملی خداحافظی کند. در این شرایط، با توجه به اینکه سن نسل فعلی تیم ملی بسیار بالا رفته و ضرورت یک پوستاندازی جدی احساس میشود، همه منتظر معرفی سرمربی جدید هستند تا بتواند از الان با برنامهریزی تیم را مهیای حضور در جامملتها، بعد انتخابی جامجهانی و در نهایت جام جهانی 4 سال بعد کند. یعنی از الان بازیکنانی را استفاده کند که بتوانند در جام بعدی به مرز پختگی برسند و تجربه بینالمللی کافی داشته باشند. اما نامهایی که این روزها بهعنوان گزینه برای سرمربیگری تیم ملی اعلام میشوند، تناسبی با این هدف گذاری ندارند، اسامی خارجی مثل فلیکس سانچز که بهنظر میرسد محض بازی با نامها بیان میشود. گزینههای داخلی هم مثل تارتار، فرکی، قلعهنویی و مطهری یکی یکی در حال انصراف هستند تا معمای نیمکت تیم ملی پیچیده شود. از بین گزینههای داخلی مجیدی که قرارداد دارد و قید تیم ملی را زده و نکونام هم که از فولاد استعفا کرده اما این اواخر چنان پرحاشیه بوده که به دلایل زیادی نمیتواند انتخاب مناسبی باشد. در این اوضاع سوال خیلی از فوتبالدوستان این است که مگر میشود فلانی سرمربی تیم ملی شود؟ واقعیت این است که اگر نامهایی که این عنوان را طی 40 سال اخیر یدک کشیدند، مرور کنیم به این نتیجه میرسیم که «بله، میشود». لااقل در فوتبال ما میشود. بهخصوص وقتی بهطور مثال سال 61 جلال چراغپور در 32 سالگی و در شرایطی که تجربه چندان مهمی هم نداشته مربی تیم ملی شده، چرا باید از نامهای موجود تعجب کنیم؟ باور نمیکنید بیایید یکدور سرمربیهای تیم ملی طی حدود 40 سال اخیر را مرور کنیم که بهرغم داشتن شخصیت دوستداشتنی و وجهه ورزشی، لااقل در آن زمان گزینه خوبی برای تیم ملی نبودند. بدیهی است نامهایی که درحد این جایگاه بودند در این پرونده ذکر نشدند.پرویز ابوطالب جنتلمن خوش اخلاق
مرحوم پرویز ابوطالب بعد از آنکه اواخر دهه50 مربی تیم ملی جوانان شد؛ مدت کوتاهی هم مربی تیم ملی بزرگ سالان بود. هر چند در هیچ مسابقه رسمی با این تیم حضور پیدا نکرد اما باید توجه داشت این مربی خوشاخلاق و جنتلمن، در حالی مقطع کوتاهی مربی تیم ملی بوده که بعد از آن مدتی مربی بانک تجارت و مدتی هم مربی تیم ملی نوجوانان بوده و هیچ عنوان مهمی را کسب نکرده است.
جلال چراغپور آقای کارشناس
جلال چراغپور که او را بیشتر در قامت کارشناس برنامههای ورزشی میشناسیم سال 61 و در حالیکه خودش فقط 32 سال داشته سرمربی تیم ملی در جامملتهای آسیا شده است البته او هم نتایج درخشانی کسب نکرد و هیچوقت بعد از آن هم در عرصه مربیگری عنوان خاصی کسب نکرد و حتی تیم بزرگی هم در رده باشگاهی به او سپرده نشد. چراغپور انصافاً در زمینه کارشناسی نشان میداد دانش مربیگری و فوتبالی خوبی دارد اما دلیل نمیشود مربی ویژهای هم باشد.
محمود یاوری مارکوپولوی مربیان
مرحوم محمود یاوری که در اوج پاندمی کرونا فوت کرد از آن مربیانی بود که همیشه لیگ را با یک تیم شروع میکرد و بهدلایلی که میدانید با تیم دیگری تمام میکرد. او تقریباً روی نیمکت بیشتر تیمهای لیگ برتری ما نشست و البته هیچوقت عنوان مهمی را هم کسب نکرد. اما اینکه مورد اعتماد باشگاهها بود شاید از این نشئت میگرفت که مقطع کوتاهی در حد 6 بازی در سال 62 مربی تیم ملی بزرگ سالان بود. یاوری شخصیت آرام و قابل احترامی داشت اما اینکه چطور در 44 سالگی و با کارنامه متوسط هدایت تیم ملی به او سپرده شده، مشخص نیست. بههرحال به نظر میرسد در مقطعی بهخاطر مشکلاتی که در مملکت وجود داشته، فوتبال چندان اولویت خاصی نداشته و مدام مربی عوض میکردیم.
ناصر ابراهیمی دستیار علی پروین
ناصر ابراهیمی را با پشتکهای معروفش در دربی جنجالی اواخر دهه 70 بهیاد میآوریم، مردی که دستیار همیشگی علی پروین در تیم ملی و پرسپولیس بود اما قبل از آنکه دستیار باشد در سال 63 برای 8 بازی سرمربی تیم ملی هم شده است. قدیمیهای فوتبال روحیه جالب ناصرخان، شکل جالب صحبتکردنش و ... را بهیاد میآورند، اما در عین حال که مربی محترمی بود در زمینه فوتبالی چیز خاصی از او بهیاد نمانده جز اینکه همیشه کنار علی پروین بود.
فریدون عسگرزاده مربی سپیدرود
عسگرزاده مقطع بسیار کوتاهی در سال 64 مربی تیم ملی بوده اما قبل از آن در تیمهای مطرح تهرانی بازی کرده و بعد از آن هم زیاد در ایران حضور نداشته است، برای همین عجیب نیست که چندان نشناسیمش. اما او یکی از نمادهای باشگاه سپیدرود رشت است که مربی این تیم هم بوده است.
رضا وطنخواه مورد بسیار عجیب
وطنخواه مدافع چپ توانمند پرسپولیس بوده آنهم با 12 سال استمرار. اما جالب است بدانید بهرغم اینکه بازیکن مطرح و وفاداری بوده در زمینه مربیگری چندان کارنامهای ندارد و بعد از یکدوره دستیاری، در سال 68 سرمربی میشود. اما عجیبتر اینکه بهعنوان سرمربی سابق تیم ملی، هیچ وقت در تیم مطرحی مربیگری نکرده و بین هر سال مربیگریاش هم 5 سال فاصله افتاده است. پتروشیمی تبریز و سردار بوکان آخرین تجربههای او هستند که لیگ برتری هم محسوب نمیشوند.
دهداری، مناجاتی و... آغاز کمی ثبات
بعد از عسگرزاده برای سه سال مرحوم دهداری سرمربی تیم ملی شد که کارنامه خوبی از جمله سومی جامملتها را بهجا گذاشت. شاید بتوان ادعا کرد که مرحوم دهداری اولین سرمربی تیم ملی بعد از انقلاب بود که مقطع کوتاهی روی نیمکت حضور نداشت و برای همین فرصتی برای بازیکنسازی و تشکیل یک تیم درست و حسابی داشت. هرچند خیلیها معتقدند روشهای او بیش از اندازه سختگیرانه بوده، اما او را با مقابله جدی، بازیکنسازی و اخلاق محوری میشناسیم. بعد از مرحوم دهداری، وطنخواه مدت کوتاهی سرمربی شد تا نوبت به مهدی مناجاتی برسد. البته دوران مناجاتی هم کوتاه بود اما لااقل او نام آشنایی بود و کارنامه مثبتی داشت. بعد از مناجاتی، علی پروین روی نیمکت نشست. بعد از چهره محبوب قرمزها هم استانکو مربی معروف کروات مقطع کوتاهی سرمربی تیم ملی شد. اما جالب است بدانید دوران استانکو، مستقیم به دوران مایلیکهن وصل نشد. در این بین مدت کوتاهی آریهان هلندی سرمربی تیم ملی شد که فقط با تیم تمرین کرد و چون با وانت جابهجایش کردند، ترجیح داد ادامه ندهد. مدت کوتاهی هم اتوفیستر به ایران آمد که او هم نتوانست شرایط را ادامه دهد. اما مایلیکهن با همه نامی که اینروزها از او سراغ داریم زمان خودش مربی مطرحی نبود و فقط با تیم ملی داخل سالن در جامجهانی عنوانی کسب کردهبود که هیچ ربطی به فوتبال نداشت. اما او با تیم معروف 96 در جام ملتها درخشید و بعد هم اخراج شد تا اتفاق جالب بعدی رخ دهد.
ویرا، ایوویچ و طالبی آغاز هرج و مرج
تیم ملی، مقدماتی جامجهانی را با مایلیکهن آغاز کرد. والدیر ویرا که برای هدایت تیم ملی امید به تهران آمده بود با اخراج مایلیکهن، در بازی معروف مقابل ژاپن و استرالیا سرمربی شد. هرچند هنوز خیلیها میگویند ذوالفقارنسب نفر اصلی بوده است؛ اما جالبتر اینکه ویرا بیدلیل آمد و بیدلیل رفت تا ایوویچ در بازیهای تدارکاتی قبل از جام بشود سرمربی. ایوویچ نام آشنایی بود اما باختهای سنگین در بازیهای تدارکاتی باعث شد او هم از تیم جدا شود و جلال طالبی در خود جام روی نیمکت بنشیند.
ادمار براگا سبیلوی خوشتیپ
جلال طالبی بهرغم پیروزی مقابل آمریکا در جامجهانی، هیچوقت مربی بزرگی برای تیمملی نبود. تیم ملی سوریه یکی از مقاصد او در مربیگری بود. در این بین مرحوم پورحیدری هم مدتی سرمربی شد؛ تا اینکه یک چهره سبیلو، با گلی روی کت و تیپ خاص برای مدت کوتاهی سرمربی تیمملی شد. براگا سال 79 سرمربی تیم ملی بود و بازی معروف 19 برصفر مقابل گوام زمان او رقم خورد. جالب است بدانید او سرمربی هیچ تیم مطرح ملی یا باشگاهی صاحب نام نبوده و گویا این خاصیت فدراسیون ما در مقاطع مختلف است که چنین سرمربیهایی را برای نیمکت تیم ملی انتخاب میکند.
همایون شاهرخی مقدمات دوران با شکوه برانکو
بعد از چیرو و برانکو، مدت کوتاهی در سال 81 فدراسیون به همایون شاهرخی اعتماد کرد؛ البته او در بحث باشگاهی جایگاه ویژهای داشت و تیمهای بزرگی مثل پاس را هدایت کرده بود اما نتایج ضعیف او در مدت کوتاه زمینهساز بازگشت برانکو و شروع دوران خوب تیم ملی با پروفسور کروات شد.
پرویز مظلومی مربی تیم ب
در دوران امیر قلعهنویی حدود سال 85 دو تیم ملی داشتیم، یکی با هدایت پرویز مظلومی دستیار قلعهنویی در مسابقات غرب آسیا شرکت کرد و نتایج خیلی خوبی هم گرفت. مظلومی در زمینه مربیگری چهره شناخته شدهای است اما علت اینکه نامش را در این فهرست عجیب آوردیم این است که او همزمان با قلعهنویی سرمربی تیم ملی ب بود و جالبتر اینکه تیم مظلومی توانست در فینال غرب آسیا تیم اصلی عراق را شکست دهد و قهرمان شود. اما تیم اصلی با هدایت قلعهنویی در جامملتها نتایج خوبی نگرفت و امیرخان خیلی زود از تیم ملی دور شد.
منصور ابراهیمزاده اصفهانی با شخصیت
منصور ابراهیمزاده در مقطع کوتاهی بعد از قلعهنویی یعنی سال 86 سرمربی تیم ملی شد آنهم درحالی که خودش تجربه سرمربیگری باشگاهی را تا آن زمان نداشت. نکته جالب اینکه او سه بازی روی نیمکت تیم ملی نشست و سه تساوی کسب کرد، بدون باخت و برد. او بعدها با ذوبآهن حسابی درخشید و با یک تیم بدون ستاره تا فینال جامباشگاههای آسیا رفت. اما انتخاب مقطعی او، آنهم در زمانی که قرار بود خاویر کلمنته معروف بشود سرمربی تیم ملی از آن معماهای فوتبالی ماست. برای همین است که حالا هم میگوییم به مطرح شدن نامهای خارجی نباید خیلی اعتنا کرد.
روته مولر فقط یکبازی
روته مولر بعد از علی دایی در سال 88 برای یک بازی سرمربی تیم ملی شد. البته بدش هم نمیآمد سرمربی بماند، اما تیم ملی به افشین قطبی سپرده شد و مولر که در تیم ملی آلمان و چند باشگاه مطرح دستیار بود به آرزویش یعنی سرمربیگری یک تیم ملی نرسید.
مایلیکهن هیچ بازی
در همان مقطع که روته مولر موقتاً سرمربی تیم ملی شده بود و قبل از آنکه قطبی رسماً سرمربی شود محمد مایلیکهن که در تیم امید و تیمهای باشگاهی نتایج ضعیفی گرفته بود، دوباره سرمربی تیم ملی شد؛ اما بازار بیانیههای او و دعواهای رسانهایاش با سرمربیهای لیگ بهخصوص قلعهنویی چنان داغ بود که فدراسیون ترجیح داد مربی تازه را بدون یک بازی اخراج کند. به همین عجیبی.
علی منصوریان خبر داشتین اصلاً؟
به احتمال زیاد بسیاری از فوتبال دوستان خاطرشان نباشد که در بین آمد و رفت سرمربیهای تیم ملی، علی منصوریان که بعداً در تیم نفت تهران نتایج درخشانی گرفت، سرمربی موقت تیم ملی شد، آنهم برای یک بازی دوستانه اما حساس.
اما راستش برای ما که دوران ثبات کیروش را تجربه کردیم و شاهد 100 بار نشستن او روی نیمکت تیم ملی بودیم، بازگشت بهدورانی که مربیان برای چند بازی روی نیمکت بنشینند، دشوار است. مرور این خاطرات هم به معنی این نیست که حالا میتوان بههرکسی اعتماد کرد. فقط خواستیم بهیاد بیاوریم تیم ملی همیشه چنین مشکلاتی داشته است مثل دورانی که ویلموتس با کارنامه موفق اما نتایج افتضاح فقط برای 6 بازی روی نیمکت تیم ملی نشست و البته پول چند سال را گرفت و رفت و هیچکس هم مسئولیت این فاجعه را قبول نکرد. امیدواریم اینبار انتخابی صورت بگیرد که باعث برنامهریزی بلندمدت برای تیم ملی شود. اعتماد به مربیان جوان، جسور و بیحاشیه ایرانی یا نامهای بزرگ خارجی، باید منتظر باشیم.
سایر اخبار این روزنامه
مواد غذایی ۷۰ درصد گران تر از پارسال
مورد عجیب سرمربی تیم ملی
صهیونیست ها برمدار وحشی گری
مجیدی هم قید تیم ملی را زد!
ماجرای شلیک مرگبار در عملیات تعقیب و گریز پلیس
مذاکرات هسته ای وارد فضای مثبت می شود ؟
پالس های مثبت برجامی
اختیارات ویژه ارزی به بانک مرکزی
میراث ماندگار 2 دلداده زبان و ادب فارسی
جوابیه وزارت صمت به گزارش خراسان درباره ابهام قیمتگذاری خودرو
هزار راه نرفته میان صنعت و دانشگاه
گدایی با برلیانس و شیشه های با ارزش اما خالی عطر!
مقاومت «پیروز» برای زندگی