دختران دمبخت و پولدار در تله چوپان بیسواد
مریم رضاخواه_ شهروند آنلاین؛ نفرت از زنان انگیزهای شد تا پا به دنیای تبهکاری بگذارد. بیپولی هم او را ثابت قدمتر نگه میداشت. پس از ازدواج دختر مورد علاقهاش با خواستگاری پولدار، تصمیم گرفت با کلاهبرداری از دیگر زنان فوران خشمش را سرکوب کند. دختران دمبخت را طعمه خود میکرد و آنها را فریب میداد. با وعده زندگی لوکس و مهاجرت به کشورهای اروپایی اعتماد دختران پولدار را جلب میکرد تا زندگی رویایی خود را بسازد. روستایی بود و شغلش چوپانی. به تهران آمد و طعمههای خود را در فضای مجازی و سایتهای همسریابی شناسایی میکرد.
اغفال دختران به بهانههای واهیخودروهای لوکس اجاره میکرد تا دختران دمبخت را با ظاهری فریبنده طعمه قرار دهد. خود را سازنده طلا و جواهرات، دکتر و مهندس معرفی میکرد. پسری ثروتمند که کارهای خیر هم انجام میداد. سرمایهگذار جذب و به سرمایهگذاران کمکهای اقتصادی میکرد.
از دختران پول میگرفت تا سرمایهشان بیارزش نشود.
خواستگار قلابی همه این دختران، تنها به یک چیز فکر میکرد، آن هم ضربه به قربانیان خود تا انتقام دختر مورد علاقهاش را از دختران دیگر بگیرد و نشان دهد دیگر فقیر نیست و مردی پولدار شده است. چوپان روستایی دیگر یک مجرم حرفهای شده بود.
او دختران زیادی را در تلهاش گرفتار کرد و پولهای میلیونی به جیب زد.
تحقیقات کارآگاهان پلیس آگاهی تهران برای دستگیری این متهم با شکایت تعدادی از مالباختگان آغاز شد. آنها دختران جوانی بودند که میگفتند از طریق شبکههای اجتماعی با مرد جوانی که خود را فردی تحصیلکرده و پولدار معرفی میکرد، آشنا شدهاند و بعد از مدتی، این فرد توانسته با چربزبانی اعتماد آنها را جلب کند.
بهگفته شاکیان، مرد شیاد بعد از جلب اعتماد طعمههایش از آنها خواستگاری میکرد و وقتی جواب مثبت میشنید، به آنها میگفت میتواند مقدمات مهاجرتشان به کشورهای اروپایی را فراهم کند، اما برای انجام این کار نیاز به پول دارد. او از این طریق مبالغ هنگفتی از آنها بهعنوان قرض میگرفت و پس از دریافت پول، ناپدید میشد و دیگر به تماس طعمههایش پاسخ نمیداد.
یا اینکه به بهانه آنکه برای آنها در بورس و طلا سرمایهگذاری کند، پول و دلار میگرفته است.
بیشترین طعمهها از سایت همسریابی
با شکایت دختران جوان از متهم، معلوم شد که این مرد بهصورت سریالی دست به فریب و کلاهبرداری از دختران جوان در شهرهای مختلف کشور میزند. تحقیقات برای شناسایی و دستگیری متهم آغاز شد. کارآگاهان در روند تحقیقات توانستند به سرنخهایی از متهم دست پیدا کنند. خواستگار قلابی بیشتر طعمههای خود را از سایت همسریابی پیدا میکرد.
بررسیها نشان میداد او بهتازگی با دختر دیگری در شبکههای اجتماعی آشنا شده و با جلب اعتماد و فریب او در حال اجرای نقشه کلاهبرداریاش است.
مخفیگاه متهم در عملیات پیچیده پلیسی در غرب کشور شناسایی شد. این محل به محاصره پلیس درآمد و منصور در یک عملیات ضربتی دستگیر شد. او پس از انتقال به اداره آگاهی به فریب و کلاهبرداری از دختران اعتراف کرد و معلوم شد که با وعده مهاجرت به کشورهای اروپایی توانسته میلیونها تومان از طعمههایش کلاهبرداری کند.
منصور وقتی پیشروی علیرضا بهشتی، قاضی شعبه دوم دادسرای سرقت، قرار گرفت، به سرقت از دختران جوان در پوشش «طرح دوستی» و «پیشنهاد ازدواج» اعتراف کرد.
تا پنجم ابتدایی درس خوانده، اما خود را دکتر و مهندس معرفی میکرد. پیش از مهاجرت از روستا چوپانی میکرده، اما حالا سرنوشتش را با جرم و تبهکاری پیوند زده است. دیگر از آن جوان ساده روستایی خبری نیست. کلاهبرداری میکند و زنان را به دام میاندازد. او میگوید: «تصور چنین سرنوشتی را هم در خواب نمیدیده است.»
کینه به دل داشت که دست به این کلاهبرداری عجیبوغریب زده است. «در یک روستا بودیم. همه میدانستند که پروانه را نشان کردهام. اما وضع مالی خوبی نداشتم که تشکیل زندگی بدهم. چوپانی میکردم، درآمدم بالا نبود. گوسفندها مال ما نبود، من فقط چوپان بودم. باید پولی پسانداز میداشتم تا عروس به خانه میآوردم، اما هیچ اندوختهای نداشتم. یک روز از صحرا برمیگشتم که متوجه شدم در خانه دختر مورد علاقهام شلوغ است. خواستگاری پروانه آمده بودند. داماد وضع مالی خوبی داشت. او ماشین و خانه داشت و در شهر زندگی میکرد. یک سالی حالوروزم بد بود تا اینکه تصمیم گرفتم به شهر بیایم.»
کلاهبرداری ۱۵۰میلیونی از یک دخترپا به تهران که گذاشت وارد دنیای مجرمانه شد. «به تهران که آمدم تصمیم گرفتم پولدار شوم. میخواستم انتقامم را از پروانه و شوهرش بگیرم. دختران زیادی را در فضای مجازی تور کردم، اما خیلی پولدار نبودند. تصمیم گرفتم در سایت همسریابی دنبال طعمههایم باشم. وقتی حرف خواستگاری میشد دخترها به من اعتماد میکردند. به بهانههای مختلف از جمله مهاجرت، کار و حتی سرمایهگذاری آنها پول میگرفتم. در سایت همسریابی زنهایی که انتخاب میکردم بیشتر از ۴۰ سال داشتند. ماشین اجاره میکردم و سر قرار میرفتم. وقتی باور میکردند که من دکتر، مهندس یا حتی طلاساز هستم، جذبم میشدند. در این مدت با زنان و دختران زیادی آشنا شدم. از آخرین طعمهام ۱۵۰میلیون به بهانه سرمایهگذاری در طلا گرفتم. وقتی پول را گرفتم سیمکارتم را تغییر دادم و دیگر جواب تلفنهایش را ندادم.»
از آنجا که احتمال میرود متهم دختران زیادی را با این شگرد فریب داده باشد، تحقیقات بیشتر برای افشای دیگر زوایای پرونده ادامه دارد.