رقص آشوبگران با آتش مسمومیت‌ها

مسمومیت تنفسی (یا هرچیز دیگری که واقعیت مطلب است) در تعدادی از مدارس دخترانه شهر قم که از اوایل آذرماه گذشته اتفاق افتاد و تکرار شد، متأسفانه به‌صورت کافی و اقناعی از سوی مسئولان مرتبط برای مردم روایت نشد و این روند مشکوک در روز‌های اخیر با توسعه به چند شهر دیگر با موج جدیدی از فضاسازی و تحریک روانی و رسانه‌ای همراه گردیده که برخی از تحلیل‌گران، آن را موج جدید بحران‌سازی برای شکل‌دهی به دور جدید اغتشاشات می‌نامند. بی‌تردید، عدم تمرکز مسئولان مرتبط با این مسئله در شناسایی و کشف عوامل جنایتکار این رفتار بزدلانه و کثیف که سلامت جسمی و روحی دانش‌آموزان و آرامش جامعه را برهم زده، غفلت و ضعفی آشکار و غیرقابل اغماض است که حتماً باید جبران شود، اما اتهام‌زنی بدون سند به نظام و نیرو‌های مذهبی و هراس‌افکنی و التهاب‌آفرینی به بهانه این موضوع، از سوی برخی عناصر و گروه‌های فرصت‌طلب و آوازه‌گر هم نوعی همنوایی و کمک به تروریست‌ها و جنایتکاران دست‌اندرکار این ظلم و ستم آشکار به شمار می‌آید. تروریست‌هایی که با هدف قرار دادن امنیت و آرامش روانی جامعه و متهم‌سازی نظام می‌خواهند شکست در تداوم‌بخشی به اغتشاشات، و سیلی خوردن از ملت بزرگ ایران در ۲۲ بهمن را جبران نمایند.
افزایش تعداد مدارس و نقاط مسمومیت، همراه با تشدید فضاسازی رسانه‌ای و ایجاد هراس به دست تروریست‌ها، با تصور افزایش تنش در بین دانش‌آموزان و خانواده‌ها با مسئولان و همچنین نیرو‌های مدافع امنیت، در روز‌های اخیر روندی تصاعدی یافته که در پیوند با برخی رویدادها، بوی فتنه‌انگیزی و بهانه‌جویی برای شکل‌دهی موج جدید آشوب‌طلبی می‌دهد.
رویداد‌هایی چون:
۱- حضور خانمی میان‌سال با رفتاری تهاجمی و ادبیات سخیف و هتاکانه جهت تحریک نیرو‌های مدافع امنیت برای درگیری به‌عنوان مادر دانش‌آموز، درحالی که بعداً معلوم شده هیچ فرزند دانش‌آموزی ندارد؛ ۲- اعلام فوت خانمی جوان بر اثر مسمومیت در مدرسه و مانور تبلیغی سنگین در فضای مجازی بر روی این فوت، درحالی که این خانم ۳۰ سال سن داشته و دو لیسانس دریافت کرده و دانش‌آموز نبوده است؛ ۳- به میدان آمدن گروهک معاند جوانان محلات یا همان سازمان نفاق و دادن فراخوان‌های پیاپی برای تجمع مقابل مدارس و سر دادن شعار‌های ساختارشکنانه و تشویق به ساخت و پرتاب مواد آتش‌زا به سمت مدارس؛ ۴- فراخوان گسترده برای تعطیلی مدارس در روز‌های ۱۳ و ۱۶ اسفندماه؛ ۵- تلاش برای گسترش مسمومیت‌ها از مدارس به دانشگاه‌ها و پیوند بین دانش‌آموزان و دانشجویان و ۶- شدت‌بخشی به جنگ روانی و رسانه‌ای به موازات افزایش و گسترش مسمومیت‌ها.


‌هدف قرار دادن مدارس دخترانه، علاوه بر کاربرد ابعاد هیستریک ماجرا، با زنانگی جنبش موهوم زن، زندگی، آزادی نیز انطباق دارد و هرگونه اتفاقی می‌تواند پای طرف‌های خارجی و مدافعان حقوق زن را به میدان باز کند.
همان‌گونه که پیش از این هم، در معرکه‌گردانی اغتشاشات شاهد حمایت آشکار بیگانگان از اغتشاشگران و یکه‌تازی و جولان عناصر برانداز و گروهک‌های تجزیه‌طلب در محافل سیاسی کشور‌های غربی بودیم که به بهانه مرگ مهسا به همنوایی رسیده بودند، این بار هم سلامت جسمی و روانی دختران معصوم دانش‌آموز، بهانه رقص مشترک شغال‌ها با گرگ‌ها شده است.
برای ناکام گذاشتن جنایتکاران، چاره‌ای جز روایت به‌هنگام و دقیق واقعیت‌ها نبوده و نیست و رسیدن به واقعیت‌ها نیز سرعت عمل و البته دقت دستگاه‌های اطلاعاتی و امنیتی را نیاز دارد.