گام دوم دیپلماسی آشتی

آرمان امروز، گروه سياسي: بعد از توافق ايران و عربستان که با ميانجيگري چين به امضا رسيد، نقش جديدي را براي ايران در مناسبات بين‌المللي آغاز کرد. در ادامه بايد به اين موضوع اشاره کنيم که تهران با «ديپلماسي آشتي» با رياض بر سر يک ميز نشست و در نهايت به بن‌بست 7 ساله پايان دادند. پس از اين توافقنامه بايد منتظر تحرکات ديگر ايران در چارچوب ديپلماسي آشتي‌جويانه در فضاي بين‌الملل باشيم. حالا گام اول برداشته شده است ولي تئوري‌هايي در مورد گام‌هاي بعدي تهران همچنان مورد بحث و گفت‌وگوي کارشناسان و تحليلگران است. برخي معتقدند که گام دوم در سه قالب کلي شکل خواهد گرفت. حل «مناقشات هسته‌اي»، «بهبود روابط با کشورهاي حوزه خليج فارس» و البته «نشستن پاي ميزمذاکره با آمريکا» از جمله اين تئوري‌ها است. مطهرنيا در گفت‌وگويي که با آرمان امروز داشت معتقد است اگر دولت مستقر گفتمان آشتي‌جويانه را جايگزين «گفتمان انقلابي» خود کند به‌نظر گام دوم در مورد مذاکره با آمريکا خواهد بود.
«حسين موسويان»، ديپلمات پيشين ايران در توئيتي در واکنش به توافق ايران و عربستان در حساب توييتر خود نوشت: صلح ايران و عربستان به نفع دوکشور، منطقه وامنيت بين المللي است. گام 2 بايد آغاز ديالوگ 8 کشور حاشيه خليج فارس براي ايجاد يک سيستم همکاري و امنيت جمعي در حوزه خليج فارس باشد. دبيرکل سازمان ملل با دعوت از وزراي خارجه 8 کشور؛ ديالوگ صلح و امنيت پايدار در خليج فارس را آغاز کند.
«حشمت فلاحت پيشه»، تحليلگر مسايل سياسي در واکنش به اين توافق به «اقتصاد نيوز» مي‌گويد: «اگر آمريکايي ها بخواهند از اين توافق درسي بگيرند بايد فوري به سمت تنش زدايي با ايران حرکت کنند و حتي ايران هم بعد از شکست اينستکس به دنبال کانال‌هاي مذاکره مستقيم با آمريکا باشد. موضوع مهم در اين توافق، نقش چين و آمريکا است که پيام مهم اين توافق نيز براي آمريکايي هااست. آمريکايي هايي که بعد از جنگ‌هاي 2011، سياست راهبرد نرم را در دستور کار قرار دادند در يکي از موارد از اين راهبرد عبور کردند و نه تنها تنش با ايران را کاهش نداده بلکه بر تنش هم افزودند. به همين خاطر کشوري خارج از قلمرو مناسبات آمريکا مانند چين واسطه تنش زدايي ايران و عربستان شد.البته، عربستاني ها برخي دغدغه هايشان را از طريق مناسبات ايران و چين حل کردند و به عبارتي چين را به عنوان تضمين کننده قوي تري از آمريکا دانستند. البته بخشي ديگر هم به مناسبات چين و روسيه باز مي گردد که به گونه کم سابقه چيني ها بين دو بازيگري که دشمن و دوست آمريکا هستند ميانجي گري کردند.
تفاوت گفتمان آشتيجويانه و انقلابي در آينده مناسبات بينالمللي


«مهدي مطهرنيا»، تحليلگر سياسي در پاسخ به اين سوال که توافق ايران و عربستان را چگونه ارزيابي مي‌کند و اينکه در ادامه ديپلماسي آشتي و در گام دوم تهران چه تحرکاتي از خود نشان خواهد داد، به‌خبرنگار «آرمان امروز» مي‌گويد: «آنچه در مورد روابط تهران و رياض در صحنه ظاهري پيداست، ديپلماسي آشتي نام مي‌گيرد ولي در ابتدا اين سوال مطرح مي‌شود که آيا ماهيت اين سياست‌ها، در ادامه همچنان استوار خواهد ماند يا خير؟ سوال ديگر اين است که اين آشتي را بايد در قالب کدام دولت مستقر در ايران تحليل کنيم. دولتي که همچنان با «گفتمان انقلابي» مي‌خواهد در تبادلات بين‌المللي کنشگري کند؟ يا اينکه با دولت مستقري طرف هستيم که مي‌خواهد «ديپلماسي آشتي» را در دستور کار قرار دهد تا در ادامه بتواند نقش جديدي در فضاي جهاني ايفا کند؟ اين دو تئوري به‌خوبي گام‌هاي آينده ايران را در قالب ديپلماسي باز تعريف مي‌کند. اگر همچنان گفتمان انقلابي در دستور کار دولت مستقر قرار داشته باشد بايد بگوييم که توافق با عربستان نمي‌تواند به نفع ايران باشد. زيرا عربستان در سال‌هاي اخير مناسبات گسترده‌اي با «چين» و «روسيه» شکا داده است و همچنين در اين مورد بايد به نزديکي سعودي‌ها به «آمريکا» هم اشاره کنيم. به اين موضوع توجه داشته باشيد که نقش عربستان در عادي‌سازي روابط «جهان عرب» با «اسرائيل» بسيار پر رنگ است. اين نزديکي‌ها مي‌تواند به‌عنوان تهديدي براي تهران محسوب شود.»
اين تحليلگر مسايل سياسي در ادامه با اشاره به پيچيده بودن توافق ايران و عربستان اضافه مي‌‎کند: «به اين موضوع توجه داشته باشيد که با وجود اختلافات عمده‌اي که چين و آمريکا دارند ولي در عمل مي‌بينيم که به‌عنوان شرکاي تجاري در حال همکاري هستند و به‌نظر نمي‌آيد در اين خصوص تغييري مشاهده کنيم. آمريکا ديگر به انرژي خاورميانه احتياجي ندارد و در واقع به چين اين اجازه را داده است که بتواند از اين منابع استفاده کند. بعد از اين توافق بايد بگوييم که ايران وارد يک بازي پيچيده شده است. ميانجي‌گري چين باتوجه به اهميت بازار انرژي و اختلافات تهران-تلاويو، مي‌تواند معناي معکوسي هم داشته باشد و در ادامه به ضرر تهران تمام مي‌شود. حالا اگر اسرائيل بخواهد تحت هر عنواني انرژي ايران را تهديد کند نمي‌تواند نتيجه‌اي در بر داشته باشد ولي در ديگر موضوعات نزديکي عربستان به اسرائيل، آمريکا و ... مي‌تواند مسائل را پيچيده کند. همانطور که در ابتدا اشاره کردم نوع گفتمان ايران در فضاي بين‌الملل مي‌تواند اهميت بسيار زيادي داشته باشد. پيچيدگي توافق تهران- رياض در همين نوع گفتمان انقلابي يا آشتي‌جويانه دولت مستقر ايران خواهد بود.»
مطهرنيا در مورد گام دوم ايران در ادامه ديپلماسي آشتي ادامه مي‌دهد: «دولت ايران هنگامي که ديپلماسي آشتي را در دستور کار قرار دهد بايد به جوامع جهاني پاسخگو باشد. اين بدان معنا است که در آينده ايران فشارهاي آمريکا، اروپا، اسرائيل، جهان عرب و ... در مورد وضعيت منطقه‌اي را مي‌پذيرد ولي اگر همچنان دولت مستقر بخواهد با ادبيات انقلابي با جهان حرف بزند، شاهد بروز چالش‌هايي خواهيم بود. هدف اول استراتژيک آمريکا کنترل ايران است و موضوع چين باتوجه به تبادلات گسترده تجاري در رده دوم قرار دارد. در واقع ايران وارد يک دريچه جديد شده است که بايد تصميم بگيرد در مناسبات جهاني با چه گفتماني حضور خواهد داشت. در واقع حالا آمريکا، ايران را بين دو لبه قيچي قرار داده است. دولت ايران يا بايد به گفتمان انقلابي‌ش ادامه دهد و اهداف توسعه تاسيسات هسته‌اي را در دستور کار قرار دهد که قطعا از مذاکره با آمريکا فاصله خواهد گرفت. در سوي ديگر ايران با گفتمان آشتي‌جويانه مي‌تواند هم به آمريکا نزديک شود و در ادامه حضورش در فضاي بين‌المللي به فعاليت‌هاي خود ادامه دهد. بازگشت به «گفتمان انقلابي» باعث خواهد شد تا قيچي حرکت کند و همه مناسبات به قبل باز گردد. حالا ديگر آمريکا به‌دنبال احياي برجام نيست و به دنبال شکل‌دهي توافق جديدي است که در اين مورد مي‌خواهند به صورت مستقيم با يک ايران خونسرد که البته گفتمان آشتي‌جويانه را در دستور کار قرار داده است، بر سر ميز مذاکره بنشيند.»