ائتلاف استاد شریعتی و حاجی عابدزاده برای ملی ماندن صنعت نفت

جواد نوائیان رودسری -  سال 1329ش در تاریخ معاصر ایران، یک سال پرحادثه و سراسر التهاب و اتفاق است؛ در این سال، روند مبارزه برای ملی شدن صنعت نفت که ما آن را با عبارت «نهضت ملی شدن صنعت نفت» می‌شناسیم؛ با تلاش‌های مجدّانه مبارزان و حذف دشمنان ملّت، همچون حاجیعلی رزم‌آرا، سرانجام پیروز شد و قانون ملی شدن صنعت نفت، در آخرین روزِ این سال پرخاطره، به تصویب رسید و فصلی زرین در تاریخ مبارزات ضداستعماری مردم ایران رقم خورد. آن‌چه نباید از یاد ببریم این است که رویدادهای منجر به این پیروزی بزرگ و حواشی و اتفاقات پس از آن، منحصر به پایتخت نبود؛ در گوشه و کنار ایران، در شهرهای بزرگ و کوچک و حتی روستاهای دورافتاده، یک خیزش عمومی برای حمایت از نهضت شکل گرفت؛ خیزشی که نقشی انکار ناشدنی در پیروزی نهایی داشت. شناخت طبقات و عوامل مؤثر در این خیزش، آن هم در روزهایی که منتهی به سالگرد آن پیروزی تاریخی است، شاید بتواند دورنمایی را که از توفیق نهضت ملی شدن صنعت نفت داریم، تا حدودی تصحیح کند. در مشهد، یکی از پرجمعیت‌ترین شهرهای ایران، مانند بقیه نقاط کشور، فرایند مبارزه با استعمار و تلاش برای تحقق ملی شدن صنعت نفت و حفظ دستاوردهای آن، با میدان‌داری مذهبیون شکل گرفت و بالید؛ برای سرزمینی که مردمش به زیور مذهب آراسته‌اند و امور روزمره و جاری خود را نیز، با قوانین شرع انور تنظیم می‌کنند، فرض غیر از این حالت، معقول نیست. میدان‌داری مذهبیون نیز، متکی به تیزبینی و مدیریت افرادی بود که در میان آن ها، زنده‌یادان استاد محمدتقی شریعتی و حاج علی‌اصغر عابدزاده، جایگاهی ممتاز و ویژه داشتند. در این نوشتار، برآنیم که به نقش این دو بزرگوار، در جریان شکل گرفتن و فراگیر شدن نهضت ملی شدن صنعت نفت در مشهد و پاسداری از دستاوردهای آن بپردازیم. کوشش خواهیم کرد که از رهگذر مطالعه روایات در دسترس، به همکاری‌ها و تعاملات این دو میدان‌دار نهضت در مشهد نیز، راهی بجوییم.
 
مؤسسان 2 تشکّل مذهبی و راهبردی
استاد شریعتی و مرحوم عابدزاده، هر دو، شکل‌دهندگان دو تشکل بسیار فعالِ مذهبی در دوران خود بودند که هرکدام، مخاطبان خاصّی داشت و تلاش‌های این دو تن و البته، همراهی و همیاری دیگرانی که چون ایشان می‌اندیشیدند، باعث شد تا در فضای مشهدِ دهه 1320 که وابستگان به جریان چپ و مارکسیستی، جولان می‌دادند و به ظاهر، کسی را یارای مقابله با آن ها نبود،  مذهبیون به شکلی منسجم و سازمان دهی شده، وارد عرصه شوند و میدان را به شکلی آشکار از رقیب بگیرند. این تحرکات، طبعاً مورد حمایت علمای اعلام در مشهد و قم نیز، بود. استاد محمدتقی شریعتی که تجربه سخت فعالیت‌های فرهنگی را طی دوران رضاشاهی و ضمن تدریس در مدارسی مانند «ابن‌یمین»، در کارنامه خود داشت، در سال 1323ش و با حمایت شماری از بازاریان و تجّار متدیّن مشهد، مرکزی را به نام «کانون نشر حقایق اسلامی» تأسیس کرد؛ مرکزی که افزون بر ارائه مفاهیم مذهبی با زبانی نو و برای ارائه نسل جوان، پایگاه قدرتمند مبارزه با مارکسیسم در مشهد بود؛ تا آن‌جا که دادِ روزنامه‌هایی مانند «اردیبهشت» و «راستی» را که وابسته به جریان حزب توده‌بودند، درآورد. این مرکز ابتدا مورد حمایت آیت‌ا... العظمی بروجردی و پس از ایشان، مورد حمایت آیت‌ا... العظمی میلانی قرار داشت. استاد شریعتی، متفکری تحصیلکرده در حوزه علمیه بود که در آن وانفسا، دست به حرکتی تبیینی و جهادی برای حفظ چارچوب ارزش‌های دینی در جامعه زد. سابقه حاجی عابدزاده در ایجاد تشکیلات مذهبی، بیشتر از استاد شریعتی بود؛ او تقریباً از سال 1319ش، «انجمن پیروان قرآن» را راه‌اندازی کرد؛ هرچند که این انجمن، در سال 1326ش و با تأسیس بنای «مهدیه» در مشهد، رسمیت بیشتری یافت. مخاطبان «انجمن پیروان قرآن»، نسبت به «کانون نشر حقایق اسلامی» و اطرافیان استاد محمدتقی شریعتی، بیشتر بودند و طیف‌های گسترده‌تر و سنتی‌تر جامعه مشهد را شامل می‌شدند. در سال 1329، هم «کانون نشر حقایق اسلامی» با محوریت استاد محمدتقی شریعتی و هم، «انجمن پیروان قرآن»، با محوریت حاجی عابدزاده، به چنان رشد و شکوفایی رسیده‌بودند که به اعتراف دوست و دشمن، می‌توانستند در بسیج کردن مردم مشهد در تحولات اجتماعی و حتی سیاسی، نقشی محوری و اساسی ایفا کنند؛ هرچند که هیچ‌کدام از این دو نفر، در میان اطرافیانشان به عنوان فردی سیاسی، شناخته نمی‌شدند. با این حال، آن‌چه آن ها را به حمایت از نهضت ملی شدن صنعت نفت واداشت و در پی آن ها، هزاران هوادار آن ها را به میدان آورد، احساس تکلیفی بود که با شروع نهضت بر دوش خود احساس می‌کردند. این موضوع، به ویژه هنگامی که آیت‌ا... کاشانی یا نوّاب صفوی به مشهد سفر می‌کردند و تجمعات گسترده شکل می‌گرفت، بیشتر به چشم می‌آمد و موضوعیت می‌یافت.
ماجرای شورانگیز «خلع ید»


با به بار نشستن نهضت در 29 اسفند سال 1329، نقش این دو میدان‌دار و نیز، نیروهای مذهبی، برای تداوم نهضت تا رسیدن به نتایج قطعی و مطلوب، بیشتر و آشکارتر شد و البته، اسباب نزدیک شدن استاد شریعتی و حاجی عابدزاده را فراهم‌تر از قبل کرد. یکی از هیجان‌انگیزترینِ این همکاری‌ها مربوط به ماجرای خلع‌ید از شرکت نفت انگلیس و ایران بود. شعبه شرکت در مشهد، در انتهای خیابان طبرسی آن زمان، یعنی در میدان «شهید گمنام» فعلی، جایی که هم اکنون تأسیسات شرکت نفت قرار دارد، واقع بود. روز 9 تیرماه 1330، هزاران نفر از مردم مشهد با دعوت استاد شریعتی و حاجی عابدزاده و تنی چند از بزرگان مذهبی شهر، در صحن نو حرم رضوی گرد هم آمدند. قرائت قرآن آغاز مراسم را، یکی از شاگردان حاجی عابدزاده برعهده داشت و پس از آن، استاد شریعتی، سخنرانی توفانی خود را ایراد کرد؛ در پی این سخنرانی جمعیت کثیری از مردم مشهد، با جلوداری استاد شریعتی، حاجی عابدزاده و جمعی از علما و فعالان سیاسی شهر، به سوی شعبه شرکت انگلیسی نفت حرکت کردند و تابلوی شرکت را به زیر آوردندو تابلوی شرکت ملی نفت ایران را به جای آن قرار دادند. استاد شریعتی بر فراز ساختمان شرکت قرار گرفت و سخنرانی دیگری ایراد کرد که باعث هیجان عمومی شد و مردم مشهد، به شدت گریستند.
ائتلاف سیاسی؛ اوج همکاری 2 مبارز
شاید اوج این همراهی و هم‌گامی را بتوان در تهیه مقدمات مربوط به انتخابات مجلس هفدهم مشاهده کرد؛ انتخاباتی که در سال 1331 و طی چند ماه برگزار شد. استاد شریعتی، حاجی عابدزاده و تعدادی از فعالان مذهبی مشهد، شاید برای نخستین‌بار، دست به ایجاد یک ائتلاف سیاسی زدند؛ ائتلافی که بنا داشت با تکیه بر ریشه‌های عمیق مذهبی مردم و اعتماد آن ها به افرادی مانند این دو نفر، فضای عرصه سیاست را از دست وابستگان به دربار بگیرد. روزنامه خراسان، در شماره روز پنجم آذرماه سال 1330، تشکیل این ائتلاف را چنین گزارش کرد: «به منظور آزادی انتخابات دوره هفدهم و انتخاب افراد متدیّن و صالح و واجد شرایط و جلوگیری از اعمال نظر اشخاص ناصالح، عده‌ای از جمعیت‌های دینی مشهد به این شرح: کانون نشر حقایق اسلامی، انجمن پیروان قرآن، جمعیت ابوالفضلی سراب و ... با یکدیگر ائتلاف کرده و به نام جمعیت مؤتلف اسلامی، تشکیل جمعیت واحدی داده‌اند که در تمام امور مربوط به انتخابات این دوره طبق منویات حضرت آیت‌ا... کاشانی و انجام نظریه جناب آقای دکتر مصدق در باره انتخابات آزاد و دستورات اجتماعی دین مبین اسلام مبادرت به شرکت در انتخابات کنند.» مجلس هفدهم برای طرفداران نهضت، مجلسی راهبردی محسوب می‌شد. بسیاری از طرح‌های مهم مربوط به روند ملی شدن صنعت نفت و پاسداری از دستاوردهای آن، باید در این مجلس به تصویب می‌رسید. به همین دلیل، در مشهد، همه گروه‌های مذهبی، عزم خود را برای شرکت در انتخابات و عقب راندن دشمنان نهضت و نیز، عوامل وابسته به دربار، جزم کردند. تشکیل «جمعیت مؤتلف اسلامی» گامی بسیار مهم در این زمینه بود.
جدال با عوامل دربار
روز ششم آذرماه سال 1330، نخستین جلسه این جمعیت، در محل دفتر کانون نشر حقایق اسلامی – احتمالاً در کوچه مخابرات، نزدیک چهارباغ – برگزار شد. سخنران این جلسه، استاد شریعتی بود. اعضای جمعیت یک نگرانی بزرگ داشتند و آن، نداشتن تجربه در فعالیت‌های سیاسی بود. آن ها باید در برابر دسیسه‌های دربار می‌ایستادند و افزون بر این، مالکان و خان‌های متموّلی که روستاهای اطراف مشهد را در اختیار داشتند هم، مقابل جریان جمعیت بودند. استاد شریعتی، حاجی عابدزاده و دیگر همفکران حاضر در این جمعیت، به دنبال راهکاری برای عبور از این بن‌بست می‌گشتند؛ برخی پیشنهاد کردند که در فهرست اعلامی جمعیت، نام دو نفر از ملاکان بزرگ مشهد هم وارد شود (نمایندگان مشهد در مجلس شورای ملی چهار نفر بودند)، اما این راهکار، با آرمان‌های جمعیت و نیز، مردمی که حامی آن بودند، تناقض آشکاری داشت. جمعیت تصمیم گرفت برای تسلط بر امور انتخابات، یک انتخابات دو مرحله ای را برای رسیدن به مجلس طراحی کند؛ در مرحله اول، جمعیت رأساً به برگزاری انتخابات اقدام می‌کرد. تعداد نامزدها 11 نفر بود. چهار نفر اول این انتخابات به عنوان نامزد جمعیت در انتخابات اصلی معرفی می‌شدند. استاد شریعتی و حاجی عابدزاده، جزو این نامزدها بودند؛ اما مرحوم عابدزاده در اثنای کار و به دلایلی، از ادامه کاندیداتوری انصراف داد. استاد شریعتی رأی نخست را کسب کرد و به همراه سه نفر دیگر از نامزدهای جمعیت، در فهرست قرار گرفت؛ اما تلاش‌های دربار و نیز، روحانیون وابسته به آن، برای برهم زدن اتحاد در ائتلاف، شرایط را برای استاد شریعتی و حاجی عابدزاده سخت کرد؛ پافشاری بر معرفی دو نفر از ملّاکان مشهد در فهرست جمعیت، باعث شد تا در نهایت دو نفر از این ائتلاف برای نامزدی مجلس هفدهم معرفی شوند؛ اما دربار هم بیکار نمانده‌بود. نورمحمد امیری، نماینده دربار در مشهد، تعدادی کاندیدای ناشناس را با حمایت خان‌های اطراف مشهد وارد گود انتخاباتی شهر کرد، سید موسی خلیلی یکی از این افراد بود. از سوی دیگر، با حمایت امیری، «جمعیت متشکل خراسان» تأسیس شد که در رأس آن سیدمحمدصادق طباطبایی قرار داشت؛ جمعیتی که معلوم نبود چرا و چطور تأسیس شده ‌است؟! برخی مورخان از این جمعیت، با عنوان «جمعیت ضرب‌الاجلی» یاد کرده‌اند. با آغاز فعالیت این جریان‌های مشکوک، روز 13 اردیبهشت سال 1331، کانون نشر حقایق اسلامی و انجمن پیروان قرآن، مردم را برای شرکت در یک اجتماع بزرگ در صحن نو حرم رضوی دعوت کردند. استاد شریعتی در این اجتماع، ضمن سخنرانی کوبنده، درباره فعالیت کاندیداهای تحمیلی هشدار داد. روز 15 اردیبهشت‌ماه، انتخابات مجلس شورای ملی دوره هفدهم، در مشهد برگزار شد. با وجود همه اقدامات عناصر وابسته، معلوم بود که استاد محمدتقی شریعتی به عنوان وکیل اول مشهد انتخاب خواهد شد؛ به همین دلیل، هنوز ساعاتی از انتخابات نگذشته بود که انحلال آن را اعلام کردند و استاد، به رغم حضور گسترده مردم، از ورود به مجلس شورای ملی بازماند؛ مشهد در دوره هفدهم نماینده نداشت! استاد محمدتقی شریعتی و حاجی عابدزاده، به دلیل حمایت از نهضت ملی شدن صنعت نفت، تاوان سنگینی پرداختند؛ بعد از کودتای 28 مرداد 1332، هر دوی آن ها، با اتهاماتی که هیچ‌گاه اثبات نشد، به زندان افتادند و محدودیت‌ برای آن ها تا پیروزی انقلاب اسلامی، کم و بیش ادامه داشت.