بفرمایید انگور!

شاید تمام داستان جهان از ابتدای خلقت تا کنون، همین باشد: منازعت چهار کس بر سر انگور در دفتر دوم مثنوی معنوی مولانا. یکی، چهار نفر را یک درهم سکه داد. یکی شان که فارس بود گفت که با این یک درهم باید «انگور» بخریم. دیگری که عرب بود گفت لا، من «عنب» خواهم نه انگور. سومی که ترک بود، تقاضای «ازم» کرد و چهارمی که رومی بود «استافیل» خواست. با یک درهم فقط می شد یکی از این خواسته ها را اجابت کرد، بنابراین چاره ای نبود جز دعوا و منازعه. تا اینکه «صاحب سری، عزیزی صد زبان» آمد و با یک درهم آرزوی هر چهار نفر را خرید. چطوری؟ یک درهم گرفت و یک شاخه انگور آورد. فارس گفت به به انگور!، دیگری آن را عنب خواند، آن یکی ازم و آخری استافیل. همه یک چیز می خواستند اما به چهار زبان متفاوت.

«منازعه» حاصل عدم درک متقابل از همدیگر است، حاصل ندانستن زبان و فرهنگ هم. و جایی که می شود به هم نزدیکتر شد، جز دنیای گفتگو و مصاحبت نیست. باید روایت های همدیگر را بشنویم تا نزدیک تر شویم. راز ماندگاری «مردم» ایران در طول تاریخ چیزی جز همین مهارت انسانی نبوده است. سرزمین ایران همیشه گذرگاهی برای اتصال شرق به غرب و شمال به جنوب بوده است، یک تقاطع جغرافیایی پر از کشاکش و برخورد. گاهی غزنوی و سلجوقی آمده، گاهی ترک و تاتار و مغول و افغان. اما گرد و غبار جنگ و تلاطم که فروخوابیده، تعامل و گفتگو از میان برخاسته است. انسان ایرانی همواره خود را با این رنگارنگی تاریخ هماهنگ و از رهگذر این نشست و برخاست و دیالکتیکِ میان سازندگی و ویرانگری، فرهنگ خود را غنی کرده است. اگر بعد از چندین هزاره تاریخ پرفراز و نشیب، هویت ایرانی همچنان پابرجاست، نشان از آن دارد که یاد گرفته ایم چگونه در بزنگاه های حساس با هر مرام و مسلک کنار همدیگر و یا دیگری بنشینیم و حرف بزنیم.

سالی که گذشت یک بار دیگر به «م ر د م» ایران نشان داد که اگرچه مانند چهار حرف مجزا، متفاوت هستند اما حاصل همنشینی آنها کلمه ای را تشکیل می دهد که طی سالیان دراز با منطق گفتگو خود را در مقابل کشاکش های درونی و بیرونی متحد و یکپارچه نگاه داشته است چرا که اگر جدا شویم دیگر معنا نخواهیم داشت. باید بدانیم گاهی خواسته ها متفاوت نیستند، فقط ما زبان همدیگر را فراموش کرده ایم. بنابراین تا زمانی که همدیگر را کشف و جهان های به ظاهر متفاوت هم را تجربه نکنیم، به جای شیرینی انگور، جنگ و منازعه کام ما را تلخ خواهد کرد.