«مُدارای اجتماعی» برمَدار افزایش یا کاهش؟

آرمان امروز- حميد رضا خالدي: «مُدارا» يکي از فضيلت‌هاي محوري در اغلب اديان و فرهنگ‌هاست که در چند صد سال اخير با روند آسيب‌هاي اجتماعي و کاهش سطح مدراي مردم، بيش از پيش به کانون بررسي صاحب نظران تبديل شده است. کاهش سطح تعلق خاطر، انسجام و همدلي اجتماعي، درک متقابل، افزايش سرمايه اجتماعي، تعامل ميان شهروندان در جامعه،‌ تقابل فرهنگ‌ها در کنار افزايش آمار نرخ نزاع، خشونت خانگي، طلاق، تصادفات و تخلفات رانندگي و... سطح «مداراي اجتماعي» را تنزل داده است. براي اثبات اين موضوع تنها کافي ا‌‌ست به آمار اين موضوعات در سال‌هاي 99 تا 1401 مراجعه کرد. «مدارا» در لغت به معناي رأفت، دوري از خشونت معنا گرديده و مدارا کردن با ديگران يا مداراي اجتماعي به عنوان يکي از فضيلتهاي اخلاقي هر جامعه‌اي محسوب مي‌شود که با مفاهيمي همچون صبر، بردباري،‌ داشتن آستانه تحمل در برخوردهاي اجتماعي مترادف است. به بياني ساده‌تر،‌ مداراي اجتماعي به معناي به رسميت شناختن حق و حقوق افرادي است که با ما در فرهنگ، قوميت و مذاهب متفاوت هستند. يعني آنکه بتوانيم با افراد با تمام تفاوت‌ها، عقايد، اعمال و ويژگي هاي شخصي شان، تعامل داشته باشيم. در مفهوم اجتماعي، مدارا يعني پذيرش افراد با در نظر گرفتن تفاوت شخصيت هايشان است و در آموزه هاي ديني و بنيان هاي اعتقادي ما نيز درباره اهميت مداري اجتماعي با مضاميني چون «صبر» در قرآن کريم بالغ بر هفتاد بار با کلمات مشابه و مفهوم صبر بيان شده است. در بيانيه اصول مدارا که در طي نشست بيست و هشتمين کنفرانس عمومي يونسکو در 16 نوامبر 1995 مورد تصويب دولت‏ها قرار گرفت، مدارا تحت عنوان احترام گذاشتن، پذيرش و ارج نهادن به فرهنگ‏هاي متنوع پيراموني و اشکال مختلف آزادي بيان تعريف شده است. «از منظر علمي مدارا را مي‏توان عملي دانست که به مردم اجازه مي‏دهد بدون اقدام به جنگ آزاردهنده عليه ديگران، عقايد يا ويژگي‏هاي آنان را دوست نداشته يا حتي از آن‏ها متنفر باشند» (فلچر).
نقش مداراي اجتماعي در زندگي
مدارا را اما مي‌توان از دو منظر روانشانسي و جامعه شناسي بررسي کرد. چرا که با روح و روان فرد در ارتباط است و ديگري با کليات جامعه. دکتر باقر رجبي‌، جامعه شناس در گفت و گو با «آرمان امروز» و با تاکيد براينکه مدارا نقش بسيار موثري در زندگي اجتماعي انسان دارد، درخصوص فوايد افزايش مدارا  در حيات اجتماعي انسان‌ها مي‌گويد: افزايش انسجام اجتماعي در ميان مردم يکي از ابعاد مهم مدارا است که اين امر احساس همدلي و همراهي را افزايش مي‌دهد و باعث اطمينان و تعلق خاطر شهر‌وندان شود. همچنين موجب  افزايش صميميت و محبت در جامعه خواهد شد. وي همچمنين کاهش و حتي از بين رفتن کينه و دشمني و درک متقابل اعضاي جامعه را از ديگر آثار مداراي اجتماعي عنوان مي‌کند که مي‌تواند از فرسايش سرمايه‌هاي اجتماعي در جامعه جلوگيري کند.
در مقابل اما، زماني‌که مداراي اجتماعي در جامعه‌اي رو به زوال بگذارد مي‌تواند پيامدهاي مهمي را در کلوني جمعيتي به دنبال داشته باشد که از فرهنگ‌ها و اعتقادات مختلف تشکيل شده است. رجبي با تاييد اين مطلب، معتقد است «زماني‌که شاخصه مداراي اجتماعي کاهش پيدا کند، بسياري از آسيب‌هاي اجتماعي افزايش پيدا مي‌کند. مثلا نزاع و درگيري خياباني در جامعه افزايش پيدا کرده يا شاهد رشد صعودي پرونده‌هاي مربوط به انواع خشونت‎هاي کلامي و خشونت‌هاي خانگي، طلاق و تصادفات ناشي از بي‌حوصلگي يا عجله در رانندگي و فوت هزاران نفر سالانه به دليل تصادفات خواهيم بود. و اين همان شرايطي است که هم اينک در جامعه وجود دارد.»


بي شک يکي از مهمترين بخش هاي بررسي هر پديده‌اي، آسيب شناسي علل وقوع آن پديده است. اينکه چرا مداراي اجتماعي در جامعه کاهش پيدا مي‌کند و دلايل اصلي آن چيست؟ رجبي در خصوص مهمترين ريشه‌هاي کاهش آسيب‌هاي اجتماعي در جامعه کنوني ما گفت: «اين مساله ريشه در شاخصه‌هاي مختلفي دارد. مثلا زماني‌که که شما شاهد  تنزل برخي از اخلاقيات در جامعه و  ضعف در اقدامات فرهنگي هستيم چطور مي‌توانيم انتظار داشته باشيم که مداراي اجتماعي کاهش نداشته باشد.  واقعيت اين است که ما آن‌گونه که شايسته است و نياز بوده، به‌درستي در حوزه فرهنگي و اجتماعي موفق عمل نکرده‌ايم. حتي تلاش نکرده‌ايم تا از گروه‌هاي مرجع و قهرمانان، ليـدرهاي اجتماعي، سلبريتي‌هـاي 
فهيم و با دانش و… به خوبي در جهت ترويج مداراي اجتماعي استفاده کنيم. طبيعي است که نمي توانيم انتظار داشته باشيم که مداراي اجتماعي روند صعودي داشته باشد.
اين جامعه شناس با ذکر اينکه برخي از علل کاهش مداراي اجتماعي، به جنبه‌هاي فردي انسان‌ها باز مي‌گردد، تصريح مي‌کند: «مثلا ما براي اينکه به حقوق مردم احترام بگذاريم، صبر نداريم. در عين حال انتظار داريم که به حقوق خودمان تعرض نشود‌ يا در مورد خودمحوري و خودمداري؛ از آنجايي که هميشه خود را حق به جانب دانستن و خود را محق دانستن از موانع اصلي تعامل با ديگران است که مي توان به عنوان يکي از موانع مهم مداري اجتماعي است.»
 به گفته وي «در برخي موارد محروميت اجتماعي نيز يکي از عوامل موثر بر معضلات اجتماعي بوده و فقر محبت و کاهش مهرباني اجتماعي در جامعه نتايجي چون کاهش مسئوليت اجتماعي را به همراه دارد.» اين جامعه شناس، با ذکر اينکه زندگي پر استرس و سبک زندگي فشرده شهري و کاهش آستانه تحمل و عدم توانايي در مديريت استرس را در فرد کاهش مي دهد که همين امر مي تواند باعث کاهش مداراي اجتماعي شود گفت: همچنين تفاوت هاي فرهنگي بين اقوام و مذاهب و گروه‌هاي مختلف در جامعه و وجود خرده فرهنگ ها که در برخوردهاي نخواسته منجر به اصطکاک‌هايي مي‌شود  نيز از ديگر عواملي است که مي توان از آن به عنوان عوامل موثر در کاهش مداراي اجتماعي ياد کرد.
اما از جنبه روانشناسي نيز مي‌توان ريشه‌هاي فراواني را براي کاهش مداراي اجتماعي نام برد. دکتر ناصر قاسم زاده، روانشناس در اين زمينه مهمترين عامل در کاهش مداراي اجتماعي را سير نزولي شاخصه هاي اقتصادي دانسته و در گفت‌وگو با «آرمان امروز» مي‌گويد: «شرايط اقتصادي و معيشتي مردم مي‌تواند از ديگر عوامل دخيل در اين امر باشد. چرا که زماني‌که جامعه‌اي مانند جامعه ما تا اين حد زير فشارهاي اقتصادي و تورم است، طبيعي است که تاب آوري شهروندان نيز به شدت کاهش پيدا مي کند و به هر بهانه‌اي، شاهد نزاع مردم با هم هستيم که در نتيجه يک عامل مهم در کاهش مداراي اجتماعي است.
وي البته به نقش عوامل اجتماعي نيز در کاهش مداراي اجتماعي اشاره مي‌کند و مي‌افزايد: «در طول سال‌هاي اخير يک‌سري تغييرات عمده در مورد مفاهيم فرهنگي و اجتماعي کشور ما رخ داده که باعث شده تا مداراي اجتماعي به ميزان قابل توجهي کاهش پيدا کند. مثلا بخش‌هايي از جامعه و حاکميت، سبک زندگي جوانان را قبول ندارند اما مديران ما اين مساله را رد مي‌کنند. همين مساله ساده مي‌تواند مداراي اجتماعي بين مسئولان و مردم را کاهش دهد. از سويي فرهنگ شادي کردن و شاد بودن از جامعه ما رخت بربسته است‌. مثلا آن‌گونه که در غم و مراسم‌ عزاداري اين مراسم ها را برگزار مي کنيم در مراسم شاد و اعياد تلاشي براي شاد بودن نداريم. همه اين مسايل باعث شده است تا تاب آوري جامعه کاهش پيدا کرده و در مقابل مداراي اجتماعي نيز کمرنگ تر شود.
مولفه تاثير گذار در خانوادهها
بي شک اما خانواده نيز به عنوان کوچکترين نهاد جامعه، نقش موثري را در روند نزولي مداراي اجتماعي برعهده دارد. قاسم زاده با تاييد اين مطلب خاطر نشان مي‌کند: «زماني‌که سرپرست خانواده بيمه و شغل درست و حسابي ندارند در دراز مدت مي‌تواند اين مساله، در ارتباط بين اعضاي درجه يک خانواده تاثير بگذارد و سطح تعامل و مداراي آنها را کاهش دهد. حتي اگر اين روند ادامه پيدا کند ممکن است برون رفت پيدا کند و چنين افرادي به خود يا ديگر افراد جامعه آسيب بزنند و حتي شايد کارشان به طلاق هم بکشد.»
قاسم زاده با مرتبط کردن نقش خانواده با شبکه آموزشي کشور در افزايش مداراي اجتماعي، مي‌گويد: «بعد از خانواده، نهادهاي آموزشي و دانشگاه نيز در کاهش پديده مداراي اجتماعي نقشي موثر را دارند. به عنوان مثال تا وقتي‌که معلمان ما همچنان درگير مسايل معيشتي و رتبه بندي و‌... هستند نمي توان از آنها انتظار داشت که مدارس ما و د انش آموزان ما تفکر خلاق و نوآورانه اي داشته باشند.