روزنامه خراسان
1401/12/25
رازهای میان رجها
هر کدام از ما روزهای خوش زیادی را به فرش و نقشهای پرپیچوخم آن بدهکاریم. در کودکی، با نقشهای هر فرش خیالمان را به پرواز درمیآوردیم، با حاشیههایش برای بازیهای کودکانهمان مرز میکشیدیم و شبیه یک جعبه مدادرنگی، با آن رنگها را حفظ میشدیم. حالا هم که بزرگشدیم وقتی در خستهترین حالت ممکن به خانه میرسیم هیچ چیز به اندازه درازکشیدن روی فرشی که باریکهای از آفتاب به آن میتابد، نمیتواند سرحالمان بیاورد. قصه تولد هر قالی شبیه «یکی بود، یکی نبود»های کودکی متفاوت و بینهایت است به ویژه اگر به جای دستگاه، پای بافنده و چله و دار قالی در کار باشد. این قالیها به اندازه تاروپود تنشان زندگی دیدهاند و هر روز را با احساسات بافنده از سر گذراندهاند. تلخ و شیرین، گرم و سرد، شوق و غم؛ درست شبیه زندگی، درست شبیه همه پیچ و خمهای نقشبسته روی قالی. میخواهیم از قالیبافی صحبت کنیم. در هر نقطه از ایران، قالیبافی آیینی دارد که بعضی در میان بافندهها مشترک و بعضی بومی است. بعضی بافندهها وقتی پشت دار مینشینند، آرزوهای خود را در آن میبافند. شبیه زنی که سالها در انتظار فرزندی است و در گوشهای از قالی طرح یک نوزاد را میبافد. بعضی از آنها آواز میخوانند. آواز خواندن هنگام بافت قالی یک سکانس حیرتآور است. وزن و آهنگ با گرهزدن بر تارها هماهنگی دارد و هجاهای آواز با سرعت گرهها تنظیم میشود. قالیبافان بیشتر هنگام گره زدن میخوانند، وقت پودکشیدن آرامتر میشوند و زمانی که باید شانه بکوبند ساکت میشوند چون صدای کوبیدن شانه را نمیشود با آواز، جمعکرد. بعضیها مطابق باورشان قالی را در یک روز فرد که مبارک است سر میاندازند چون خدا یکی است. اگر عزیزی از دست برود تا چهلمین روز دست به قالی نمیبرند ولی تاری از آن میشکنند تا به اصطلاح «چله نیفتد» و بر اساس این تقویم دار قالی را مهیا میکنند. گستره فرهنگ قالیبافی در ایران با توجه به حضور اقوام مختلف و نقش فعال آنها در آن بسیار بزرگ است. ما در این مطلب برای دانستن اصطلاحهایی که در میان بافندهها و مجموعهدارها مرسوم است، به سراغ «یوسف صمدی بهرامی» مدرس دانشکده هنر تهران رفتیم. بخشی از این اصطلاحها هنوز در میان بافندهها رواج دارد، برخی منسوخ شده و بعضی هنوز سر به مهرند. مطالبی که در ادامه میخوانید حاصل همین گفتوگو است.قالی قهری| نصفه و نیمههای زیبا
قالی قهری را نیمهکاره از روی دار پایین میآورند، شاید به نیمه رسیدهباشد یا کمتر. قصه این قالیها هم به بافندههایی برمیگردد که به هردلیلی دیگر نمیخواهند بافت قالی را به آخر برسانند؛ بیحوصلگی، اختلاف، ترک کار، تمام شدن نخهای یکرنگ و یکجنس ، جدایی یا هر دلیل دیگری که دلودماغ قالی بافتن را از آنها بگیرد. گاهی هم پیش میآید که با فوت بافنده کسی حاضر نیست کار نیمهتمام او را به آخر برساند و قصه قالی شبیه فیلمهای پایانباز به آخر میرسد. در چنین وضعی قالی را تا هرکجا که بافته شدهباشد به همان حالت از روی دار قیچی میکنند و میروند. دلیل نیمهتمام ماندن همه قالیهای قهری لزوما قهر نیست. بافنده در بعضی از این قالیها حتی آن را با حاشیه کوچک میبندد و بعد بافت آن را رها میکند، به اینها قهری نمیگوییم، ممکن است مصالحش تمام شدهباشد یا هر اتفاق دیگری. مثلا گاهی بافنده در محاسباتش اشتباه میکند و ابعاد و نخها با هم جور در نمیآید. این یعنی بافنده، بافت آن قالی را کنار گذاشته و دیگر هیچ کاری برایش انجام نداده. سرنوشت قالیهای قهری معلوم نیست.
دخترباف| قالیهای دردانه
قالیهای «دخترباف» اصطلاح رایج در میان لُرها، بختیاریها و قشقاییهاست و شاید در مناطق دیگر به این قالیها «نقش غلط» هم بگویند. دخترباف، به فرشهایی گفته میشود که خیلی خاص است، اصلا در آن منطقه متداول نیست، در آن نوآوری شده و کارهای عجیبوغریبی در آن انجام شده است. در هر طایفه دختری که به سن ازدواج میرسد برای این که به همه اعلامکند توانایی و مهارت بالایی دارد یک قالی میبافد که الگوی نقشه، رنگ، ترکیب و چیدمان آن با همه قالیها متفاوت است. آن دختر چون قرار است همه مهارتش را بهنمایشبگذارد، در این کار پرانگیزه است. به همین دلیل شاید دیگر نتواند شبیه آن قالی را ببافد و آن قالی خاصترین بافت عمرش باشد. او در هنگام رنگرزی، رنگها را طوری انتخابمیکند که چیدمان رنگ فراتر از سبک آن منطقه باشد. در تکنیک و نقش هم همینطور است. در نقش هم نقشهایی را بر اساس باورهایی که دارد چیدمان میکند که بسیار متفاوت و خاص است. در واقع بافنده در این فرش پایش را فراتر از روش و الگوهای معمول میگذارد. از این رو چون قالی دخترباف در فرم، تکنیک و رنگآمیزی تک است، ارزش بالایی دارد و در میان قالیهای مجموعهدارها قیمت بالایی میخورد.
نقشغلط بافی| یک تحول مثبت
در مناطقی جز ایلهای بختیاری، لرها و قشقاییها به فرش دخترباف «نقش غلط» میگویند. غلط نه به این معنا که در بافت فرش غلط و اشتباهی صورت گرفتهباشد. نقشغلط به معنی خاص و متفاوت بودن آن فرش در آن منطقه است. برای مثال در منطقهای که همه نقش ماهی یا لچک ترنج میبافند، ناگهان فرشی پیدا میشود که رنگ و نقش آن با بقیه فرشها متفاوت است. نقشی که در آن منطقه متداول نبوده، نوآوری یا ترکیبی از مناطق دیگر در آن است و خلاصه با یک کار خاص مواجه میشوید که لزوما بافنده آن مثل فرشهای دخترباف، دختری در آستانه ازدواج نیست. این اتفاق در کوچ عشایر زیاد میافتد به ویژه در میان عشایر ورامین که کلونی بزرگی از عشایر نقاط مختلف کشور است. این عشایر طی دورههای مختلف به دلایل متفاوت به دشت ورامین مهاجرت کردهاند چون میتوانستند ییلاق یا قشلاقشان را در مسیر ورامین-فیروزکوه یا دماوند یکروزه انجامدهند. جمعشدن عشایر مختلف در این منطقه باعث یک رنسانس شد. به طوری که آنها در بافت قالی از یکدیگر تاثیر میگرفتند و به همین دلیل فرشهای نقشغلط در آن منطقه زیاد به چشممیخورد. طبیعی است که بعد از مهاجرت اقلیم عوض می شود، گیاهان رنگزای منطقه متفاوت است و به همین دلیل تغییراتی در نوع رنگ، چیدمان و نقشه صورتگرفته. این فرش اصالت اصلی خودش را دارد ولی یک تحول مثبت هم در آن اتفاقافتاده که در فرشهای ورامین خیلی باارزش است. در آن جا اقوام از هم تاثیرگرفتهاند، برای مثال نگارهها را از یک قوم گرفته و شبیه قوم خودشان کردهاند. در واقع کپی و تکرار نیست. به همین دلیل به آن رنسانس میگوییم، یعنی آن چه همیشه بوده، نیست ولی ویژگیهای خودش را هم دارد. این نقشغلط بافتن میتواند در ابعاد، رنگ و ترکیب هم اتفاق بیفتد، معادلات را بر هم بزند و به آن فرش ارزش بیشتری بدهد.
بیبی باف| اسم رمز لوکسبافتها
فرش «بیبی باف» اصطلاحی بین بافندهها و به معنی فرش درجهیک، عالی و تمامعیار است. در اصطلاح آنها «بیبی» همسر خان است، تمام مهارتهای ممکن را دارد، متمول است و کارهای خاص و سفارشی و بزرگ را انجاممیدهد. البته به این معنی که این فرشها تحتنظر او بافته میشود، یکجورهایی کارگاهی است، امضای بیبی را دارد و برند منطقه محسوب میشود. رنگآمیزی و نقشه فرشهای «بیبی باف» در حد کمال است و با عالیترین مواد اولیه و به بهترین شکل ممکن بافتهشدهاست. البته این اصطلاح بختیاریهاست که ما آن را در بازار تکرار میکنیم. فرشهای بیبی باف میتواند در میان نقشغلط هم جا بگیرد.
چند رج رنگ| علامت حلمسئله
چیزهایی که میگوییم مربوط به دستبافتههای روستایی است که یک نقشه دارند یا بافندهها همیشه یک نقشه را برای بافتن تکرارمیکردند. شاید دیدهباشید مثلا 10 سانتیمتر آخر یک فرش که زمینه سرمهای دارد با رنگ لاکی، طلایی، سبز یا رنگی کار شدهاست که خیلی به چشم میآید و اصلا با زمینه متناسب نیست. شاید هم از خودتان سوالکردهاید که چرا بافنده از رنگ متناسبتری استفاده نکردهاست؟ ما همیشه فکر میکردیم شاید بافنده دیگر به نخی شبیه نخ اصلی دسترسی نداشتهاست و به همیندلیل چند رج آخر را با رنگی متفاوت از زمینه اصلی بافته. تا این که چند وقت پیش در روستایی با یکی از اهالی قدیمی صحبت کردم. او با نگاه کردن به رنگ همان چند رج آخر تشخیص داد که مثلا این نقش ماهی متعلق به کدام خانواده است. او میگفت اینها علامت است. در قدیم بیشتر خانوادهها بر اساس یک طرح و رنگ، فرش میبافتند. هر خانواده فرشهایش را کنار رودخانه میشست و در همان اطراف برای خشککردن پهن میکرد. برای این که فرشهای هر خانواده در چنین مواقعی با هم اشتباه گرفته نشود چند رج آخر را با رنگی نامتناسب با زمینه اصلی میبافتند. البته این موضوع مربوط به زمانی است که فرش برای فروش نیست و بیشتر در باره عشایرها صدق میکند که فرشهایشان حالت خودمصرفی داشتهاست. چون در روستا معمولا در فصل سرد سال که کار کشاورزی کمرونق است بیشتر اهالی سفارش بافت قالی میگیرند.
نقشهخوانی| تبدیل رج به نت!
در گذشته از کنار هر کارگاه فرش، صدای آوازی هم به گوش میرسید. هرکارگاهی فردی را داشته که نقشه را با آواز خوش برای بافندهها میخواندهاست. او نقشه را به آواز تبدیل میکرد و بافندهها هم آنچه را میشنیدند به سرعت اجرا میکردند. این روش در کارگاههایی که فرش را قرینه میبافتند سرعت کار را بالا میبرد. در مواقعی هم وقتی فرش دو بافنده دارد و نقشه، قرینه است، یکی از بافندهها در حالی که خودش مشغول گرهزدن است ،نقشه را میخواند تا بافنده دیگر از آنسو همان نقشه را ببافد. به این شکل که در زمان بافت اگر بافنده نقشهخوان از سمت چپ به راست گره میزند بافندهای که در سمت دیگر دار قالی نشستهاست همان گره را در جهت عکس، یعنی راست به چپ، روی چله مینشاند تا در نهایت در وسط قالی رجها به برسد و اگر نقشه تکراری باشد هر دو بافنده در یک جهت گرهمیزنند.
قالیبُران| جشن رونمایی
اول و آخر بافت قالی مراسم خاصی دارد که بیشتر در شهرهای مذهبی اجرا میشود. باورهایی وجود داشته که باید یک فرد خوشنیت فرش را سربیندازد تا کار قالی در زمان بافت گرهنخورد، زمان بافت طولانیتر از حد معمول نشود و... . وقتی هم قالی به رج آخر میرسد جشنی به نام «قالیبُران» اجرا میشود. بافندهها هر روز با حسوحال متفاوتی پای دار قالی مینشینند. وقتی کار بافتن قالی تمام میشود ترجیح میدهند در آیین «قالی بُران» شکرانهای بگیرند. برای این مراسم، دوست و آشنا را خبرمیکنند و با اسپند به استقبال مهمانها میروند. اگر قالی بزرگ و ارزشمند باشد قربانی هم میکنند. در بعضی مناطق ایران بافندهها طبق باورهای کهن خود قیچی را در دست راست دختری مجرد و در آستانه ازدواج یا زنی میگذارند که سالها در انتظار فرزند است. تارها بریدهمیشود و بعد قالی را از دار پایین میکشند. قدمت قالیبران به پیش از دوره قاجار میرسد. البته این رسم بیشتر در روستاها اجرا میشود چون در کارگاههای روستایی، قالی بزرگ، سفارشی و باارزش میبافند.
سایر اخبار این روزنامه
امنیت غذایی فقط برای نیمی از مردم!
برترین فیلم و سریالهای سال از نگاه 40 خبرنگار
صفحه ویژه جوانه برای نوجوانان در آخر سال
نوبت آشتی تهران- ابوظبی
اعترافات وحشتناک زوج بی رحم در جلسه دادگاه
متغیرهای کلیدی در چالش تعیین دستمزد
سایه شوم دیوهای سیمانی بر بارگاه رضوی!
شاهنامه 1044 ساله؛ رشته همبستگی فارسی زبانان جهان
2 خارجی و 4 ایرانی دستیار قلعه نویی می شوند ؟!
رکب به غرب با رزمایش مرکب
شب آرزوهای حسین کوچولو
رازهای میان رجها