تبعات حکمرانی پولی و ارزی در ایران
کامران ندری
اقتصاددان
اظهارات تیم اقتصادی دولت مبنی بر استفاده از تجربه روسیه در اصلاح ساختارها به جهت کنترل ارزش پول و تورم در حالی است که استفاده از این تجربهها مستلزم ایجاد ساختارها و زیرساخت هایی ست که با اقتصاد فعلی ایران همخوانی ندارد. برخی ایده ها مبنی بر ایستادگی ریال و بانکهای ایران مقابل تحریم و دلار با واقعیتهای اقتصادی در دنیا و با آموزههای علم اقتصاد از نظر بنده همخوانی ندارد، این حرف خیلی بی معنی است که بگوییم ریال توانسته در مقابل دلار مقاومت کند، ما خیلی از کشورها را داریم که تحت شرایط اقتصادی خیلی بدتری هستند، اما توانسته اند پشتوانه پولی شان را به شکل مناسبی نگه دارند و گرفتار کاهش ارزش پول ملی نشوند. نمونه آن روسیه است که با اتخاذ سیاست پولی مناسب توانسته ارزش پول ملی روبل را حفظ کند و تورم بالا تا این لحظه در آنجا گزارش نشده است. مسئله تورم در ایران ارتباطی با ارزش پولی ندارد و تورمی پنجاه ساله در اقتصادمان داریم، حتی پیش از انقلاب که مقابلهی بین ایران و غرب مطرح نبود هم شاهد تورم بودیم و از ابتدا دهه پنجاه آغاز شد و ادامه پیدا کرد. این مسئله به حکمرانی بد پولی برمی گردد که نتوانسته ایم پول را به گونهای سامان دهی کنیم که ارزش آن حفظ شود. مشکل اصلی بنظر من ضعف ساختاری و نهادی و سیاست گذاری است. میتوان با سیاست گذاری پولی مناسب حتی در شرایط تحریمی ارزش پول ملی را حفظ کرد؛ در واقع تضعیف مداوم پول ملی در مقابل دلار به هیچ وجه حاکی از ایستادگی یا مقاومت ریال در مقابل دلار نیست. دلیل آن نیز فقط حکمرانی نامناسب پولی است. ما ساختارهای پولی مان ضعف دارد و سیاست گذار پولی ما نیز کار خود را بلد نیست. تحریمها فقط میتواند به رشد اقتصادی لطمه وارد کند که کرده است. یعنی شما یک دهه گذشته را نگاه کنید، از زمانیکه با تشدید تحریمها بصورت جدی مواجه بودیم رشد اقتصادی متوقف شد؛ تورم کاملا قابل کنترل است؛ یک کشور مثل کره شمالی که گرفتار تحریمهای شدیدتر از ماست مشکل تورم ندارد؛ تورمی که در اقتصاد ایران وجود دارد حاکی از ضعف ساختارها و نهادهای پولی و سیاست گذار هاست. حتی اگر تحریمها برداشته شود، اما حکمرانی پولی و اصلاح ساختارها و تقویت نهادها درست نشود و طبق چارچوبهای علمی و مدرن روز تقویت نشود، ما همواره با مسئلهی تورم مواجه خواهیم بود؛ قبل از تحریمها هم نگاه کنید ما تورم دو رقمی را داشته ایم، تحریمها باعث شده است که همهی ساختارهای ضعیف قبلی ما هم ضعیفتر شود، مثلا یک شورا به نام سران جایگزین سیستمهای ضعیف قبلی قانون گذاری شده است، یعنی ساختار اولیه را شکانده ایم ساختار ضعیفتر به وجود آوردیم. تحریمها سبب شده است که نهادهای تصمیم گیر در اقتصاد ما نه تنها بهبودی در کیفیت کارشان ایجاد نشود بلکه بخاطر ضرورتهای ناشی از تحریمها ضعیفتر شده اند. از دل این ساختار چیزی به نام مولد سازی در میآید که سر و ته ندارد. اگر این تضعیف نهادها بخواهد ادامه پیدا کند به هر حال چشم انداز خوبی از اقتصاد در حوزهی کلان در تورم و رشد اقتصادی و کاهش فقر شاهد نخواهیم بود. همچنین در این وضعیت، خلاقیت و نوآوری نیز با مهاجرت نیروی کار باکیفیت و متخصص مواجه خواهد شد و شاهد توسعه فقر به جای توسعه پایدار خواهیم بود و در این شرایط فروپاشی اقتصادی محتمل است. حذف صفر که یک اصلاح شکلی در اقتصاد است و یک اصلاح پایهای و مبنایی محسوب نمیشود، چون ارزش پول بر اساس واحد پول رایج کم ارزش شده است، پول جدید تعریف میکنند که مثلا مقدار واحد پول جدید برابر ده هزار برابر ریال است؛ این اصلاح هم شکلی است و فقط باعث میشود اعدادی که با آن کار میکنیم مقداری کوچک شود، اما اگر ساختارهای پولی اصلاح نشود واحد جدید هم کم ارزش میشود و روز به روز قدرت خرید کم خواهد شد، لذا مشکلی را حل نمیکند. در رابطه با روسیه نیز اگر شما بتوانید ساختارهای پولی را مثل روسیه تقویت کنید و یک بانک مرکزی قوی مثل روسیه داشته باشید که تخصصی کار کند و ارتباطات علمی مناسب داشته باشد و نیروهای آن اقتصاد را میفهمند، آن وقت میتوان به نتیجه رسید، اما این یعنی همان اصلاح ساختار که اشاره شد.