روزنامه آرمان امروز
1401/12/27
آداب نوروزی پادشاهی جمشید
آرمان امروز- وحيد استرون: بر آنيم تا به پيشينه نوروز از کهنترين زمان خود و بر مبناي مستندات تاريخي بپردازيم و پيش از آن اشاره به اين نکته ضرورت دارد که بسياري از نويسندگان در آثار خود، ضمن اشاره به اين شکوه و آداب شادي بخش آن، همگي نوروز را ستودهاند. هرچند در اين ميان امام محمد غزالي(450-505) با اظهار نظر عجيب غريب خود، يک استثنا به شمار ميرود و براي نوروز، منکراتي قائل است و بسياري از آيين نوروز را «شعار گبران» و مخالف شرع ميداند و «تکلفهاي نو ساختن براي نوروز» را شايسته نميداند و اعتقاد دارد: «بلکه نوروز و سده بايد که مندرس شود و کسي نام آن نبرد!! » (کيمياي سعادت، تصحيح احمد آرام، ص 407) پيشينه نوروز به دوران باستان ميرسد. ايرانيان باستان جشن نوروز را با شکوهِ بسيار برگزار ميکردند. بر طبق روايات و افسانههاي باستاني ايران، پيدايش نوروز، به دوره پيشداديان باز ميگردد و فردوسي جمشيد، چهارمين پادشاه پيشدادي را بنيانگذار جشن نوروز ميداند: به جمشيد بر گوهر افشاندند/ مر آن روز را روز نو خواندند- سرِ سال نو هرمز فرودين/ بر آسوده از رنج، تن دل ز کين... چنين جشن فرخ از آن روزگار/ بمانده از آن خسروان يادگار» ابوريحان بيروني هم نظر فردوسي را دارد اما ضمن قائل شدن خاستگاهي ديني براي نوروز، معتقد است اين عيد قبل از جمشيد هم جايگاه برجستهاي داشته است: «برخي از علماي ايران ميگويند سبب اين که اين روز را نوروز مينامند اين است که در ايام تهمورث، صابئه(ستاره پرستان) آشکار شدند و چون جمشيد به پادشاهي رسيد، دين را تجديد کرد و اين کار خيلي بزرگ به نظر آمد و آن روز را که روز تازهاي بود، جمشيد عيد گرفت. اگرچه پيش از اين هم نوروز بزرگ بود. »(ترجمه آثار الباقيه، به قلم اکبر دانا سرشت، صص 81-280)تاريخ بلعمي هم مويد همين معني است: «جمشيد علما گرد کرد و ازايشان پرسيد که چيست که اين پادشاهي بر من باقي و پاينده دارد؟ گفتند داد کردن و در ميان خلق نيکي. پس او داد بگسترد و علما را بفرمود که روز مظالم من بنشينم. شما نزد من آييد تا هرچه[مصداقِ داد] باشد مرا بنماييد تا من آن کنم و نخستين روز که به مظالم بنشست روز[هرمزد بود] از ماه فروردين. پس آن روز [را] نوروز نام کرد تا اکنون سنت گشت.»(تاريخ بلعمي، ابوعلي بلعمي، تصحيح ملک الشعراي بهار، صص31-130)
جشن فروردگان و جشن نوروز
بسياري معتقدند جشن نوروز بلافاصله بعد از جشن فروردگان( و به تعبير ابوريحان در التفهيم: پروردگان) برگزار ميشده است. جشن فروردگان، جشن تکريم ارواح درگذشتگان بود و گويا به زمان آرياييها بر ميگردد. آرياييهاي قديم که احترام ويژهاي براي ارواح نياکان خود قائل بودند، اعتقاد داشتند که اين ارواح و يا اصطلاحاً فروهرها حاضر و ناظرند و به اعمال و رفتار بازماندگان خود مينگرند. همچنين اين فروهرها نيازمند چيزهايي هستند که در ايام حيات خود به آن نياز داشتند و سالي يک بار به خانه و ميان خانواده خود باز ميگردند تا مدتي را با بازماندگان خود بگذرانند. «روزهاي فرود آمدن فروهرهاي نياکان و پاکان» نزد ايرانيان جشن فروردگان بود که در اين روزها به زيارت قبور درگذشتگان خود ميرفتند و طي عبادت و ستايش ويژهاي براي آنها هديه ميفرستادند. (نوروز در کردستان، مصطفي کيوان، ص 12)از آنجا که اين يادبود براي بازماندگان همراه با اندوه فراواني بود، جشن نوروز بلافاصله و با نشاط و شادماني بسياري برگزار ميشد تا اندوه و غم به شادي و نشاط بدل شود. شايد زيارت اهل قبور در آخرين پنج شنبه سال که سال هاست به صورت ناخودآگاه توسط ايرانيان انجام ميشود، ريشه در همين جشن فروردگان داشته باشد.
نوروز تاريخي
از آداب و رسوم نوروز در دورههاي هخامنشي و اشکاني اطلاعات چنداني در دست نداريم اما بسياري بر آنند که قراين و شواهدي که در کنده کاريهاي تخت جمشيد و کاخ آپادانا(کاخ بار داريوش) وجود دارد، جاي ترديد باقي نميگذارد که اين عيد نه تنها در دوره هخامنشيان بوده بلکه حتي به دوران قبل آنها ميرسد و حجاريهاي پلکان شمالي و شرقي آپادانا که نشان ميدهد بيست و سه کشور از جمله مادها، پارتها، سکاها، حبشيها و... هداياي گرانبهايي را به شاهنشاه هخامنشي تقديم ميکنند: «بهترين و گوياترين مراسمي است که در عيد نوروز در آن دوران برگزار ميشده است. »(پيشين، ص 26) برخي نيز نظرات متعادلتري در اين باره دارند و معتقدند نظر صريحي در اين باره وجود ندارد. پي ير بريان، مورخ شرقشناس ميگويد: «در هيچ يک از متون دوران معاصر، اشارهاي به برگزاري جشن سال نو در پرسپوليس نشده.... علاوه بر آن گزنفون هيچ وقت به آمدن نمايندگان اقوام مطيع اشارهاي نکرده است.» (تاريخامپراتوري هخامنشيان، ترجمه مهدي سمسار، ج1، ص 415)
در دوره ساسانيان، نوروز جشن ملي همه ايرانيان بود و برخي از مورخان معتقدند که مدت اين جشن يک ماه بود. امروزه درباره دوران ساساني برخلاف دورههاي پادشاهي قبل از خود(به خصوص اشکانيان که بيشتر اسناد تاريخي عصرشان توسط پادشاهان ساساني آگاهانه و عامدانه از بين رفت) آثار فراواني در دست داريم که ما را به واقعيت رويدادها راهنمون ميسازد و مانع از تخيل کردن پيرامون وقايع ميشود. در اين بين کتاب ارزشمند ايران در زمان ساسانيان آرتور کريستين سن( با ترجمه مرحوم غلامرضا رشيد ياسمي)، تقريباً کاملترين و بيبديلترين اثر تحقيقي است که تاکنون در اين زمينه منتشر شده است. از اين پژوهشگر کتاب ديگري درباره دين و دولت ساسانيان منتشر شده که مرحوم مجتبي مينوي آن را ترجمه کرده است. در زمان ساسانيان دو نوع بار و شرفيابي وجود داشت. بارِ خاص و بارِ عام. ديدن شاه در بارِ خاص ممنوع بود. شاه پشت پردهاي از حرير مينشست و بار يافتگان، دورتر از پرده به انتظار ميايستادند و درباريان و بزرگان حکومتي، بنا به جايگاهي که داشتند، در جايگاه خاص قرار ميگرفتند. در اين ميان شخصي هم با عنوان حاجب(پرده دار) حضور داشت که همزمان با شرفيابي شخص به پيشگاه پادشاه فرياد ميزد: «اي زبان سر خويش نگه دار باش که امروز پيش شاه هستي.»(تاريخ ايران زمين، از روزگار باستان تا انقراض قاجاريه، دکتر محمد جواد مشکور، ص 104)
از طرفي هم محل بار عام تالار کسري بود که تخت پادشاه در انتهاي تالار، رو به روي در ورودي قرار داشت. اين در حالي بود که پردهاي جلوي آن کشيده بودند. ناگهان پرده کنار ميرفت و شاهنشاه با تجملي بينظير، بر تختي زرين مشاهده ميشد؛ در حالي که تاج کياني مرصع به مرواريد، زمرد و ياقوتهاي درخشان بر سر داشت. اما در حقيقت آن تاج با زنجيري نازک که از طاق آويزان بود، نگه داشته شده بود و شاه زير آن مينشست و محال بود بتواند چنان تاجي را بر سر داشته باشد. آرتور کريستين سن وزن اين تاج را 5/91 کيلو ذکر کرده است. (ايران در زمان ساسانيان، ص 414)
نوروز پس از اسلام
پس از سقوط امپراتوری ساسانی، از اهمیت نوروز در دستگاههای دولتی کاسته شد و با وجود روایاتی مبنی بر تکریم عید آغاز سال نو ایرانیان نزد پیامبر اکرم(ص) و حضرتامیرالمؤمنین(ع)، خلفا چندان اعتنایی به نوروز و اعیاد ایرانی نداشتند. پژوهشگران معتقدند که اگر هم جشنهایی نظیر نوروز و مهرگان در قرون اولیه اسلامی اجازه رواج یافتند، به خاطر این بود که خلفای عرب از قِبل این جشنها باج و خراج و هدیه به دست بیاورند. کاری که بعدها و در زمان خلافت عمربن عبدالعزیز، به علت فشار آمدن بر مردم هدیه دهنده منسوخ شد اما افرادی نظیر معاویه و حجاج بن یوسف تا پیش از این منسوخ شدن حسابی خزانه خود را انباشتند. دهخدا میگوید: «هدیه نوروزی در زمان معاویه پنج تا ده میلیون درم میشد.... و نخستین کسی که در اسلام هدایای نوروز و مهرگان را رواج داد، حجاج بن یوسف بود.» ( لغت نامه دهخدا، ج ۲۵، ص ۸۷۴) با این همه با روی کار آمدن عباسیان و بهرهمندی خلفای بنی عباس از وزرای کاردان ایرانی، نوروز شکوه سابق خود را یافت و کار تا بدانجا پیش رفت که برخی از امرای معاصر خلافت فکر احیای سنتهای باستانی را در سر پروراندند و مرداویج، از دیالمه آل زیار یکی از اینامیران بود. (تاریخ ایران زمین، ص ۱۷۴) این سنت در میان پادشاهان و سلسلههای بعدی ایران زمین هم کم و بیش رعایت میشود اما حمله مغولها، باعث میشود که برگزاری آیینهای سنتی و ملی ایران تا روی کار آمدن سلسله صفوی، به فراموشی سپرده شود. برپایی جشنهای ایرانیان در ادوار بعدی صفویه، افشاریه، زندیه، قاجاریه و پهلوی، با توجه به دقایق فراوانی که دارد، مجال گستردهتری میطلبد.
سایر اخبار این روزنامه
کینه بیپایان رسانه ملی از ظریف
جیب های خالی و پُز عالی شلوغی بازار
نوروز با باران میآید
احمد خاتمی: گرانی ها کار آمریکاست
زنگ بیدار باش دولت در 1402
گشایش روابط با پوست اندازی سیاست خارجی
آداب نوروزی پادشاهی جمشید
آغاز مارتن جادههای مرگ
میخواهیم با همه رابطه داشته باشیم حتی آمریکا
میخواهیم با همه رابطه داشته باشیم حتی آمریکا