مردی که بر بام کعبه اذان گفت

آرمان امروز- وحيد استرون: موسيقي دستگاهي ايران در فراز و فرودهاي تاريخي توسط مناجات‌خوان‌ها و در مراسم‌هاي آييني حفظ شد. گفته مي‌شود اين هنر سينه به سينه به نسل‌هاي جديد منتقل شد و در مقطعي از تاريخ موسيقي دستگاهي ايران مديون مناجات خواني است. تاريخچه دقيقي از مناجات‌نامه خواني وجود ندارد. آنچه که از اين فرهنگ باقي است نتيجه کار موسيقي‌دان‌هايي است که در اواخر دوره صفويه براي ادامه حيات موسيقي در جامعه آن را جا انداختند و مي‌شد ديد که مناجات‌خوان‌ها بر مناره‌ها به دعاي سحر و اذان مي‌گفتند.
بله، بسياري از هنرمندان صاحب نام ايراني روزگاري مناجات‌خواني مي‌کردند. يکي از اين هنرمندان استاد احمد مراتب است که صداي زيبا و به ياد ماندني‌شان در موسيقي مکتب اصفهان با ني استاد کسايي و تار جليل شهناز گوش هر هنردوستي را نوازش مي‌داد. اما اين هنرمند اصفهاني را با مناجات خواني‌هاي به ياد ماندني‌اش مي‌شناسند. استاد احمد مراتب، اولين ايراني است که بر بام کعبه اذان خوانده و بسياري بر اين عقيده‌اند ‌که مراتب پس از بلال حبشي نخستين کسي است که اين افتخار را به دست آورده است. نواي گرم استاد مراتب براي مردم اصفهان يادآور خاطرات سحرهاي ماه مبارک رمضان است که هر روز صبح به صورت مستقيم از راديو شنيده مي‌شد. در همايش پيرغلامان سال 88 در شهر زنجان در مدح حضرت سيدالشهدا ولوله‌اي عظيم بر پا شد و صد‌ها نفر که خود از پيرغلامان امام حسين (ع) بودند، با صداي استاد مراتب به پهناي صورت اشک ‌ريختند. به همين بهانه گفت‌و‌گويي با استاد مراتب انجام داديم که در ادامه مي‌خوانيد.
  استاد چرا به شما لقب «دُرة التاج» دادند؟
من متولد 1331 در شهر اصفهان هستم. پدرم و پدربزرگم از خوانندگان مذهبي و يکي از شکل دهندگان هئيات مذهبي اصفهان بودند. اولين هياتي که به شکل امروزي در اصفهان شکل گرفت توسط پدر بزرگم (مرحوم عباس مراتب) و پدر مرحوم حاج‌رحيم جامي تشکيل شد و اين‌ها يک جمعي را به عنوان هيات عزاداري در خيابان خواجه «تاج الدين» شکل دادند. از آن به بعد اين امر گسترش پيدا کرد. من خودم در اين هيات‌ها مي‌خواندم تا اينکه به مدرسه رفتم و مدير آن مدرسه استاد «ميرزا عبدالحسين سپهري‌نژاد» بود که او که در محضر استاد «سيد رحيم اصفهاني» با موسيقي آشنا شده و مرد متديني بود. در روز اول مدرسه بچه‌هايي را که صوت قرآن داشتند انتخاب کردند و من نفر اول شدم و پس از آن سر صف مدرسه قرآن مي‌خواندم. من 6 سال با جناب سپهري‌نژاد کار کردم و به دبيرستان «صارميه» اصفهان رفتم. در آنجا نيز صبح‌ها قرآن مي‌خواندم و در مراسمات مذهبي چند شعر را به شکل آواز مي‌خواندم. 12 سال سن داشتم يک روز دکتر حسين آذر که اهل مشهد بود صداي من را شنيد و از من دعوت کرد تا به مطب ايشان بروم. من به مطب رفتم و جناب آذر يک نامه به من داد که روي نامه نوشته بود: «محضر مبارک استاد جلال تاج اصفهاني» و گفتند اين نامه را به اين آدرس ببر. من سوار بر دوچرخه به آدرس خيابان ابوذر کوچه تاج رفتم. در خانه را که زدم يک پيرمرد با موهاي سپيد و پالتوي بلند در را باز کرد و من نامه را به او دادم و او مرا را به داخل منزل دعوت کرد. از آن روز به بعد من در محضر استاد جلال تاج اصفهاني بودم تا اينکه ايشان من را به عنوان بهترين شاگرد انتخاب کرد و لقب «دُرة التاج» را به من داد. بعد در سن 14 سالگي به راديو اصفهان هم رفتم. اولين برنامه را با استاد مصطفي کياني در برنامه ارتش که هفته‌اي يک روز پخش مي‌شد، اجرا کردم. بعد به برنامه کارگر رفتم و در روزهاي مناسبتي مي‌خواندم. البته برنامه‌هاي موسيقي و شعر هم داشتم. من به غير از استاد تاج اصفهاني در محضر استاد اديب خوانساري، جليل شهناز، حسن کسايي، علي و سيروس ساغري، مرحوم حسين ياور در اصفهان و در تهران در جامعه باربد و محمود کريمي در هنرستان موسيقي بودم.


 سابقه مناجاتخواني در ايران به چه زماني برميگردد؟
مناجات‌خواني در فرهنگ و سرزمين ما پيشينه زيادي دارد. در گذشته خانه‌ها اطراف مساجد ساخته مي‌شد و براي اطلاع رساني در ماه مبارک رمضان و يا دعاي سحر در اوايل توپ شليک مي‌کردند و بعد بر مناره‌ها و مساجد افراد با صداي بلند مناجات خواني مي‌کردند. افرادي چون مرحوم آقاجانه ساوه‌اي، دماوندي، اقبال سلطان‌آذر و مرحوم تاج اصفهاني بر مناره‌هاي مساجد مناجات و اذان مي‌گفتند. حتي جناب تاج اصفهاني در مشهد و در حرم حضرت امام رضا (ع) بر مناره‌هاي حرم مناجات‌خواني مي‌کردند. البته در حال حاضر نيز در برخي شهرستان‌ها اين رسم هنوز پابرجاست. بعد از فراگير شدن راديو مرحوم ذبيحي، علي بهاري و احمديان اشعار مذهبي را به راديو ملي بردند. البته به غير از من در راديو اصفهان مرحوم سيد احمد قوام‌نيا و آقاي حميدي مناجات‌خواني مي‌کردند. بايد بگويم که اکثر خوانندگان بزرگ مکتب اصفهان از مناجات‌خواني شروع کردند.
 پس بين مکتب موسيقي اصفهان و مناجاتخواني رابطه ديرينه وجود دارد.
بله، اين يک حقيقت است. زمان صفويه در شهر اصفهان اهالي موسيقي در تنگنا بودند و بازار موسيقي رونقي نداشت شد. به واسطه کنار کشيدن اساتيد از موسيقي خيلي از دستگاه‌ها و گوشه‌هاي ما از بين رفت. اما اواخر صفويه شبيه‌خواني رونق گرفت و در اوايل قاجاريه به اوج خود رسيد. با پيشنهاد شخصي به نام تاج‌الشعرا اساتيد موسيقي وارد شبيه‌خواني شدند. اهالي موسيقي اين را يک فرصت براي ادامه حيات موسيقي ديدند و موسيقي ما از بين نرفت. اين شخص جوان‌هاي خوش صدا را از سراسر ايران جمع مي‌کرد و در نقش‌هاي تعزيه‌خوان به کار مي‌گرفت. تعزيه، منبر، مداحي و مناجات‌خواني تاثير بسزايي در ادامه حيات موسيقي ايران و مکتب اصفهان دارد. البته بعد از اينکه «نت» به ايران وارد شد و موسيقي را نوشتند، موسيقي جاودانه شد.
 چرا اين مناجاتها آنقدر بر دل مينشست و صداي هنرمندان در روح و جسم مردم رخنه ميکرد؟
اکثر خوانندگان بزرگ موسيقي ما از خانواده‌هاي مذهبي به موسيقي وارد شدند. استاد عبدالوهاب شهيدي و يا زنده‌ياد منصور نريمان پدرانشان روحاني بودند. استاد بنان شاگرد يک روحاني به نام ضيا‌الذاکري بود. استاد تاج اصفهاني تا 50 سالگي منبر مي‌رفت و پدر ايشان تاج‌الواعظين اهل منبر بود. بسياري از واعظان ما منبر را با يک درآمد بيات ترک شروع مي‌کردند و موسيقي اصيل ايراني با اين بزرگان و مناجات‌خواني آميخته شده است. اکبر گلپايگاني پدرشان ذاکر اهل بيت بود. بخاطر همين است که اين صدا‌ها بر دل مي‌نشيند چون برخواسته از يک صداقت و پاکي معنوي و هنر عرفاني است. مداحان و هنرمندان براي دلشان مي‌خواندند. صوت آن‌ها عبادت بود و بسياري از مداحان و واعظان ما شاگرد داشتند و رايگان درس مي‌دادند. آن‌ها براي امرار معاش کسب و کار معمولي و يا قطعه زميني داشتند و روي آن کار مي‌کردند ولي رايگان بر منبر مي‌رفتند؛ به خاطر همين مناجات آن‌ها به دل مي‌نشست.
 البته خود اذان نيز توسط موذنها در دستگاه بيات ترک خوانده ميشود.
بله، ما 12 دستگاه موسيقي داريم. به عقيده من 7 دستگاه موسيقي از وادي عشق مي‌آيد، 5 آواز در حقيقت آن 5 نوبتي است که بر مناره‌ها نام خداي بزرگ برده مي‌شود و شهادت بر رسالت پيامبر اسلام (ص) و ولايت اميرالمومنين (ع) داده مي‌شود. در آواز «بيات ترک» قطعه‌اي به نام «روح الارواح» داريم که اذان در اين قطعه خوانده مي‌شود. اکثر مناجات‌ها مانند دعاي سحر بيشتر در شور، ابوعطا و بيات خوانده‌مي‌شود.