روزهاي پس از ترور

21 فروردين 1378؛ يكي از مناطق شمالي تهران؛ علي صيادشيرازي، جانشين رييس ستاد كل نيروهاي مسلح قصد داشت مانند هر روز راهي محل كار شود. فردي مسلح با پوشش رفتگر شهرداري به خودروي صياد نزديك مي‌شود و 4 گلوله به سمت او شليك مي‌كند. صياد كه شيشه خودرو را پايين داده بود، هر 4 گلوله به سر و گردنش اصابت مي‌كند و در دم به شهادت مي‌رسد. او 5 روز قبل از ترورش به درجه سرلشكري ارتقا يافته  بود.
آنها نام اين عمليات را به نام «طاهره طلوع» از فرماندهان كشته ‌شده در عمليات مرصاد گذاشته بودند. اين فرمانده منافقين (مجاهدين خلق) ششم مرداد 1367 در جريان حمله آنها به ايران و عمليات مرصاد يا به قول خودشان «فروغ جاويدان»  در گردنه حسن‌آباد كشته شده بود.
برخي معتقدند اين نامگذاري مشخص مي‌كند كه هدف از ترور صياد، نه فقط ترور يك شخصيت نظامي، بلكه انتقامي بود از فرماندهي صيادشيرازي در جريان عمليات مرصاد؛ عملياتي براي مقابله با حمله نظامي منافقين به ايران كه با كمك دولت عراق صورت گرفته بود؛ آن هم پس از پذيرش قطعنامه 598 از سوي ايران به منظور آتش‌بس ميان تهران و بغداد.
بابت مرصاد نبوده
اما محمد دروديان، پژوهشگر جنگ ايران و عراق در يادداشتي به عدم حفاظت از صياد اشاره مي‌كند و نوشته: «صياد در حالي ترور شد كه تنها يك سرباز به عنوان راننده در اختيار داشت كه آن هم در روز ترور، همراه وي نبود و هيچ فرد ديگري از وي محافظت نمي‌كرد.»
دروديان، ترور صيادشيرازي با انگيزه انتقام از نقش او در مرصاد را رد مي‌كند و آورده: «در تمام اين سال‌هاي پس از عمليات مرصاد، سازمان مجاهدين خلق به شهيد صياد دسترسي داشت، اما نه تنها عليه ايشان، بلكه هيچ عملياتي را با هدف انتقام از كساني كه در عمليات مرصاد شركت داشتند، انجام نداد، زيرا رفتار اين سازمان تحت كنترل عراق بود و صدام به دنبال اقدام امنيتي در ايران نبود. با اين توضيح، ترور شهيد صياد از سوي منافقين، ارتباط مستقيم با نقش ايشان در عمليات مرصاد نداشت. برابر اسنادي كه با دستگيري عامل ترور شهيد صياد و بعد‌ها با سقوط صدام به دست آمد، اقدام منافقين براي ترور شهيد صياد، سفارش صدام و در واكنش به اقدامي بود كه با ترور فرزند وي «عدي» صورت گرفت. برابر اين اسناد، صدام ترور آيت‌الله هاشمي‌رفسنجاني را پيشنهاد مي‌كند كه منافقين به دليل ناتواني براي عبور از حلقه حفاظتي ايشان، ترور شهيد صياد را به عنوان يك هدف انتخاب كرد.»
قبول  مسووليت
ترور با هر انگيزه‌اي كه بوده، ساعتي بعد از سوي گروه منافقين (مجاهدين خلق) قبول مسووليت مي‌شود. آنها در تماسي با دفتر خبرگزاري فرانسه در نيكوزيا، مسووليت اين ترور را بر عهده گرفتند. مشخصا اين عمليات از پادگان اشرف هدايت مي‌شد؛ آن زمان صدام رهبر عراق بر مسند كار بود. فرداي ترور، وزارت امور خارجه ايران كاردار عراق در تهران را احضار كرد. «علي‌اصغر خاجي»، مديركل وقت خليج فارس وزارت خارجه «نسبت به حمايت‌هاي دولت عراق از اقدامات تروريستي اين گروهك» اعتراض دولت ايران را ابلاغ مي‌كند و مي‌گويد كه «اين‌گونه وقايع تاثيرات سوء و جبران‌ناپذيري بر روابط دو كشور خواهد داشت.» او همچنين خواستار توضيح دولت عراق در اين زمينه شد.
ماجراي كاردار عراق و اعتراض رجوي
چند هفته بعد الراوي، كاردار عراق در تهران در گفت‌وگو با خبرگزاري دولت ايرنا مي‌گويد: «ما اين جنايت ناجوانمردانه يعني به شهادت رساندن تيمسار صيادشيرازي را به ‌شدت محكوم مي‌كنيم.» او در اين گفت‌وگو تاكيد كرده بود كه «عاملان ترور شهيد صيادشيرازي از عراق نفوذ نكرده‌اند و اميدوارم عاملان اين جنايت بازداشت شوند تا ادعا و دلايل ما اثبات شود.»
اين سخنان كاردار عراق، با واكنش مسعود رجوي رهبر منافقين (مجاهدين خلق) روبه‌رو مي‌شود. موسسه مطالعات و پژوهش‌هاي سياسي در مطلبي بخش‌هايي از كتاب «براي قضاوت تاريخ» را منتشر كرده كه به اسناد زمان صدام مي‌پردازد. در اين كتاب متن مذاكراتي ميان ژنرال طاهر حبوش فرمانده استخبارات عراق و مسعود رجوي را ذكر كرده است.
بنا به نوشته اين كتاب، رجوي در ديدار با ژنرال حبوش مي‌گويد: «كاردار شما در تهران عليه ما صحبت كرده، در مصاحبه مطبوعاتي عليه ما حرف زده است.» حبوش از رجوي ماجراي كاردار را مي‌پرسد. طبق اين متن، رجوي مي‌گويد: «من فقط دنبال اين مطلب هستم كه اين مصاحبه بعد از جريان صيادشيرازي شده است و اين عمليات را تروريستي و ناجوانمردانه عليه صيادشيرازي خوانده كه در اين عمليات صيادشيرازي كشته شده و آن را محكوم كرده است. من در آن زمان با استاد طارق [عزيز] تماس گرفته و اين مطلب را گفته‌‌ام و ايشان از من عذرخواهي كردند.»



«رضوان»؛ عمليات انتقام
اما شامگاه 20 خرداد ماه 1378 و دو ماه پس از ترور صياد، نيروي هوايي سپاه پاسداران با همكاري وزارت اطلاعات، يك عمليات موشكي را اجرا مي‌كند و در عملياتي با نام «رضوان» پادگان اشرف را موشك‌باران كرد.  3 سال پيش، اميرعلي حاجي‌زاده، فرمانده نيروي هوافضاي سپاه در گفت‌وگويي گفت كه «ماموريت انتقام خون شهيد صياد را به نيروي هوايي سپاه آن زمان واگذار كردند كه فرمانده نيرو شهيد احمد كاظمي و بنده هم مدير موشكي عمليات نيرو بودم. در آن زمان چون سيستم هدايت و كنترل دقيقي نداشتيم، تعداد زيادي موشك را شليك كرديم تا بتوانيم اهداف را بزنيم. امروز به مرحله‌اي رسيده‌ايم كه با يك موشك يك نقطه را مي‌زنيم اما در آن زمان بايد تعداد زيادي شليك مي‌كرديم تا احتمال اصابت بالاتر برود.» در اين مصاحبه گفته مي‌شود كه چند ماه بعد مرحله دوم عمليات انتقام ترور صياد اجرا مي‌شود. سال‌ها بعد يحيي رحيم‌صفوي، فرمانده كل وقت سپاه، در گفت‌وگويي به حملات موشكي فروردين ماه 1380 به مقرهاي منافقين (مجاهدين خلق) اشاره كرد و گفت كه «با گرفتن مصوبه‎اي از شوراي امنيت ملي در يك روز از ساعت 4 تا 7 صبح از غرب كشور يعني از قصرشيرين تا بصره همه پايگاه‎هاي منافقين را بيش از هزار موشك از برد بلند تا كاتيوشا زديم.»
از عوامل ترور چه خبر؟
اما در روزهاي بعد از ترور، در رسانه‌ها هنوز خبري از بازداشت يا تعقيب عاملان ترور منتشر نشده بود. تنها محمد نيازي، رييس سازمان قضايي نيروهاي مسلح در اظهاراتي هرگونه ارتباط ترور صيادشيرازي با قتل‌هاي زنجيره‌اي كه آن زمان در ادبيات رسمي مقامات «قتل‌هاي مشكوك» گفته مي‌شد را رد كرد. نهايتا يكم تير ماه 1378 علي يونسي، وزير اطلاعات وقت در سخناني اعلام كرد كه «كاركنان وزارت اطلاعات در يك عمليات مهم، دقيق و اطلاعاتي موفق شدند چند نفر از عوامل اصلي ترور صيادشيرازي را شناسايي و دستگير كنند.» يونسي همچنين گفت كه «در عمليات شناسايي و دستگيري عوامل ترور، اطلاعات بسيار مهمي از جنايت‌هاي گذشته منافقين و هدف‌هاي شوم آنان به دست آمده است كه موجب خنثي شدن توطئه‌هاي جديد منافقان شد.» وزير اطلاعات وقت افزوده بود كه «عاملان ترور شهيد صيادشيرازي در جنوب كشور شناسايي و دستگير شدند و يكي از منافقين در درگيري با ماموران وزارت كشته شد.»
دومين خبر درباره عوامل ترور يكسال بعد از ترور
پس از اين سخنان، خبر ديگري درباره عوامل ترور صيادشيرازي منتشر نشد تا يكسال بعد؛ وزارت اطلاعات 17 فروردين ماه 1379، يعني يكسال بعد از ترور صيادشيرازي، در بيانيه‌اي اعلام كرد كه دو تن از مشاركت‌كنندگان در ترور شهيد صيادشيرازي بازداشت شدند. بنا بر اين اطلاعيه، «دو تن از اعضاي تيم انتقال عوامل ترور شهيد صيادشيرازي به داخل كشور كه توسط سازمان اطلاعات عراق به منافقين وصل و در خدمت اهداف پليد آنان قرار گرفته بودند، با تلاش پيگير سربازان گمنام امام زمان، در وزارت اطلاعات دستگير شدند.» در ادامه اطلاعيه آمده: «اين افراد كه نصير (حسين شريفات) و عبدالزهرا تميمي نام دارند، در چند نوبت مبادرت به ورود و خروج غيرقانوني از مرزهاي جمهوري اسلامي كرده و اوايل سال گذشته نيز عوامل جنايتكار ترور شهيد صيادشيرازي را به داخل كشور منتقل كردند.» بنا بر اين اطلاعيه، «افراد مزبور در جريان انتقال يك تيم دو نفره از منافقين كه قصد ترور يكي از مسوولان قضايي را داشت، پس از تلاش‌هاي به موقع و پيگيري‌هاي مستمر اطلاعاتي و عملياتي سربازان گمنام امام زمان در استان خوزستان دستگير شدند. دستگير‌شدگان با رويت تصوير برخي عوامل نفاق به انتقال آنان به داخل كشور توسط خويش به منظور انجام اقدامات خرابكارانه و تروريستي اعتراف كرده‌اند.» اين بيانيه همچنين گفته بود كه «متهمان دستگير شده توسط دادگاه به حبس‌هاي طويل‌المدت محكوم و هم‌اكنون در حال گذراندن محكوميت خود هستند.» اين بيانيه وزارت اطلاعات زمان دستگيري دو فرد را مشخص نكرده؛ چراكه بعد از دستگيري قاعدتا پروسه قضايي و امنيتي را پيش‌رو داشته‌اند. تنها در شهريور 1392 پس از درگيري‌هاي گسترده در محل استقرار منافقين (مجاهدين خلق)، آنها كشته شدن فردي با نام «زهره قائمي» را تاييد كردند؛ فردي كه رسانه‌هاي داخلي از او به عنوان «مسوول عمليات ترور» ياد كردند. 
ادعاي بدون واكنش
با اين حال برخي هم هستند كه معتقدند عوامل اصلي ترور صيادشيرازي دستگير نشده‌اند؛ سال 1400، روزنامه جام‌جم متعلق به صدا و سيما، با فردي به نام «حسين قاسمي» با عنوان «تحليلگر و كارشناس مسائل امنيتي» گفت‌وگويي مي‌كند كه در خلال آن، او مدعي مي‌شود كه خبر دستگيري عوامل ترور شهيد صيادشيرازي «پوچ بوده و هيچ‌ وقت عوامل ترور دستگير نشده‌اند.» البته كه اين ادعا از سوي وزارت اطلاعات واكنشي به همراه نداشت.