روزنامه اعتماد
1402/01/28
استاد پردهنشينِ آواز ايراني
سيمين سليمانيسيد نورالدين رضوي سروستاني از خوانندگان و رديفدانان مهم عصر ماست؛ اين معلم كمنظير را كه خود نزد بزرگاني تلمذ كرده بود، هنرمندان و حتي مخاطبان حرفهاي موسيقي خوب ميشناسند؛ اما شايد در لايههاي عموميتر دوستداران موسيقي به اندازه كافي شناخته نشده باشد. همچون بسياراني از همتايان خود چه در موسيقي و چه در ساير هنرها كه با همه اهميتشان در عالم هنر، شهرتي متناسب با جايگاه خود نداشتند كه البته اين دوري و محروم ماندن مخاطبان از شناخت و بهرهمندي از هنر آنها، چنانكه ميدانيم، دلايل خود را دارد. در اينجا و پيرو رويكرد بخش هنر و ادبيات «اعتماد» بنا داريم در كنار پرداختن به موضوعات روز، بخشي از ظرفيت صفحه موسيقي روزنامه را نيز به بازخواني آثار هنرمندان درگذشته اختصاص دهيم.
رضوي سروستاني فروردينماه سال ۱۳۱۴ در سروستان شيراز به دنيا آمد. اگر چه در خيلي از منابع بيان شده است كه رضوي سروستاني يادگيري موسيقي را به صورت جدي وقتي كه ۲۰ سال داشت، شروع كرد اما اگر نيك بنگريم پيش از آن هم موسيقي در زندگي او جريان يافته بود. وقتي حدودا هفتساله بود به مدرسه آقاي امام رفت و توجه معلمش همانجا به صداي زيباي او جلب شد. مرحوم كل اسماعيل شفيعي سروستاني معروف به كل اسمال تعزيهخوان به نورالدين كودك خواندن اذان و تعزيه را آموخت. در 13 سالگي پس از اتمام تحصيلات ششم ابتدايي، پدرش را از دست داد و به شيراز رفت. طبق گفتههاي فرزندش، شروع فعاليت موسيقي رضوي سروستاني با قرائت قرآن در سروستان بوده است: «در آن زمان به خاطر صداي خوبي كه پدرم داشت و به علت اشراف ايشان نسبت به قرائت قرآن از سوي مردم و محافل دعوت ميشد كه قرآن تلاوت كند. بعد از آن با فردي به نام نجفيان آشنا ميشوند و همين آشنايي باعث ميشود كه به خواندن تصنيف روي بياورند.»
در محضر اساتيد صاحبنام
رضوي سروستاني چند سال بعد در دارايي اين شهر استخدام شد. اين استاد آواز ايراني از ۲۰سالگي يادگيري موسيقي را به صورت حرفهاي در شيراز نزد استاد مشير معظم افشار آغاز كرد. سروستاني دو سال بعد ازدواج كرد و يك سال بعد از ازدواجش هم براي تكميل آموختههاي آوازي به تهران رفت. او از محضر استادان بزرگي بهرهمند شد؛ كساني كه هر كدام ستوني در موسيقي ايران هستند. استاداني كه در محضر هر كدامشان بودن، به تنهايي ميتواند سببساز كارنامهاي درخور در هنر موسيقي شود.
تلمذ نزد اساتيدي همچون مرتضي محجوبي، احمد عبادي، رضا فروتن، سليمان اميرقاسمي، علياكبر شهنازي، اصغر بهاري و نورعليخان برومند خود ميتواند گواه كارنامه درخشان هنري فردي باشد كه شيفتهوار در پي فراگيري هنر بوده است. سروستاني با استاد نورعليخان برومند ارتباط بيشتري داشت كه همين ارتباط بيشتر باعث شد كه او از محضر اين رديفدان بزرگ مكتب ميرزاعبدالله بيشتر بياموزد. وقتي كه نورالدين در محضر اين استاد بزرگ ميرفت با محمدرضا شجريان همدرس شد و از همانجا بين اين دو هنرمند رابطه دوستانه شكل گرفت. آنطور كه گفته ميشود نقل قولي هم از استاد نورعليخان برومند درباره اين دو همدرس بيان شده؛ در پاسخ به اين پرسش كه بين شجريان و رضوي سروستاني كداميك بهتر ميخوانند. نورعليخان گفته بود: «شجريان شيرين ميخواند اما رضوي سروستاني درست ميخواند». تلمذ در محضر اين اساتيد بزرگ و همچنين استعداد و هنر و غوري كه در موسيقي داشت، باعث شد كه خود تبديل به يك معلم و استاد مسلم شود.
صداي رضوي سروستاني سال ۱۳۳۷ براي اولينبار از راديو شيراز پخش شد. آن طور كه گفته ميشود دكتر راجي، رضوي سروستاني را به داود پيرنيا معرفي كرد؛ آن روزها پيرنيا تهيهكنندگي برنامه گلها را عهدهدار بود. بعد از پشت سر گذاشتن آزمون صدا، پيرنيا، رضوي سروستاني را نزد مرتضي محجوبي فرستاد و همان زمان بود كه براي بار اول صدايش از راديو شنيده شد. او براي اعتلا و معرفي موسيقي اصيل ايراني و شيوه صحيح آواز، از سال ۱۳۵۲ با همكاري گروههاي موسيقي مختلف از جمله «شيدا»، «سماعي»، «درويش»، «مولوي» و هنرمنداني مانند پرويز مشكاتيان، زندهياد فرامرز پايور و حسين عليزاده كنسرتهاي زيادي در ايران و خارج از ايران اجرا كردند.
يكي از ويژگيهايي كه بسياراني در اين استاد آواز يافته و از آن گفتهاند، تواضع است و اينكه او به شهرت علاقهاي نشان نميداد اما استادي او و پويايياش در هنر بيآنكه بخواهد او را زبانزد اهالي هنر ساخت. آبانماه سال ۱۳۵۵ بود كه دكتراي افتخاري موسيقي توسط پادشاه بلژيك به رضوي سروستاني اعطا شد.
اين استاد آواز در طول فعاليت هنري خود در زمينه حفظ و گسترش شيوه آوازي قدماي موسيقي سنتي ايران و انتقال آن به نسل بعد تلاشهاي بسياري كرد، البته همانطور كه پيش از اين هم اشاره شد، از آنجا كه علاقهاي به مطرح شدن نداشت و به دليل دوري از تجملات و مهجور بودنش آن طور كه شايسته خدمات و جايگاهش بود، ديده نشد.
به دنبال هنر متعالي بود
سيد سعيد سروستاني فرزند زندهياد استاد رضوي سروستاني در گفتوگويي با ايسنا از پدرش اينگونه ياد كرده بود: «معنويتي كه در زندگي ايشان جاري بود همه ابعاد زندگي ايشان را در بر گرفته بود. استاد رضوي سروستاني به مطرح شدن علاقهاي نشان نميداد و هميشه با كراهت با اين مساله برخورد ميكرد. استاد معتقد بود كه ابتدا انسان بايد بود و بعد هنرمند كه اگر غير از اين باشد هنر متعالي نخواهد بود.» البته اينها هيچ كدام در زندگي اين استاد آواز ايران در حد شعار نبود و همه در عمل و كردار او نيز نمايان بود. نقل شده است زماني كه او در بيمارستان بستري بوده نمايندهاي از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي براي بررسي وضعيتش به بيمارستان ميرود و ميخواهد كه او را به يك اتاق خصوصي انتقال دهند كه رضوي سروستاني با اين اقدام مخالفت ميكند و ميگويد كه من از اين مردم جدا نيستم.
رضوي سروستاني همچون بسياري ديگر از موسيقيدانان اين مرز و بوم با مشكلات و معضلات بسياري دست و پنجه نرم كرد؛ پسر اين هنرمند رديفدان نيز در اين رابطه گفته بود: «استاد در اوايل دهه 60 در زمينه هنر خود فعاليتهايي را در حوزه جنگ داشتند اما به خاطر برداشتهاي اشتباهي كه نسبت به موسيقي وجود داشت، دچار رنجشهاي زيادي شدند در شيراز از سوي مسوولان از ايشان استقبال نشد.» روزنامه همدلي نيز در اين ارتباط نقل كرده كه بعد از انقلاب براي برگزاري اجرايي با گروه موسيقي به صدا و سيما دعوت ميشوند و بعد از معطلي يكي، دو ساعته مسوولي پشت ميكروفن ميرود و با عبارتهاي توهينآميز آنها را بدرقه ميكند. سروستاني همانجا با صداي رسا اعلام ميكند تا زماني كه شما در اينجا باشيد ديگر پايم را در صدا و سيما نميگذارم و همين اتفاق هم ميافتد. رضوي به شيراز باز ميگردد تا سالها بعد كه علي لاريجاني رياست صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران را به عهده گرفت. در آن دوره رضوي سروستاني دوباره به تهران دعوت شد و در صدا و سيما به فعاليت هنري پرداخت.
روح لطيف اين استاد آواز ايران در مسائل اجتماعي نيز نمود داشت. او همواره خود را از مردم ميديد گو اينكه درد آنها را نيز درد خود ميپنداشت و رنج آنها را رنج خود ميديد. از قول فرزند استاد نقل قول ديگري نيز بيان شده كه بازگفتنش خالي از لطف نيست. « به ياد دارم در يكي از روزهاي سال 1370 زندهياد رضوي سروستاني اجرايي به نفع كودكان بيسرپرست در سالن جهاد دانشگاهي برگزار كردند. حين اجرا كودكان كه بيشتر آنها دختر بچه بودند روي صحنه آمدند، اشك به پدر امان نداد، اجرا قطع شد، پدر شروع به گريستن كرد و تمام جمعيت اين سالن تحت تاثير اين احساس استاد قرارگرفته بودند.»
معلمي بيبديل و متخصص
اين استاد دغدغهمند در طول بيش از 4 دهه فعاليت هنرياي كه داشت، شاگردان بسياري را نيز تربيت كرد. استاد رضويسروستاني در تربيت شاگرد متخصص بود. بسياري از خوانندگان سرشناس موسيقي ايران در اين سالها شاگرد او بودهاند. صديق تعريف، حسين عليشاپور، عليرضا قرباني، سيد ابوالحسن مختاباد و... از جمله شاگردان نامآشناي زندهياد رضوي سروستاني هستند. همچنين از جمله فعاليتهاي اجرايي او نيز ميتوان به عضويت در هيات موسس خانه موسيقي اشاره كرد. حضور به عنوان كارشناس و مشاور آواز در مركز موسيقي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي و داوري چندين جشنواره از ديگر فعاليتهاي او به شمار ميرود.
از رضوي سروستاني دهها تصنيف به جاي مانده است. از جمله آلبومهاي موسيقي رضوي سروستاني نيز ميتوان به رنگ فرح با نوازندگي داريوش طلايي و داوودگنجهاي، سروستان با آهنگسازي محمد جليل عندليبي، نواي غربت با آهنگسازي مليحه سعيدي، با من صنما، نسيم سحر، صنم گريزپا و رديف آوازي دوره عالي نورالدين رضوي سروستاني، همراه با نوازندگي تار داريوش طلايي اشاره كرد.
اين استاد مسلم آواز ايراني سرانجام در هشتم ارديبهشت ۱۳۷۹ ديده از جهان فروبست و در حافظيه شيراز در قطعه هنرمندان به خاك سپرده شد. ارديبهشت ماه سال ۱۳۹۱، در مراسم بزرگداشت نورالدين رضوي سروستاني، از تنديس و تمبر يادبود او، با حضور حسين عليزاده، در تالار حافظ شيراز رونمايي شد. ۱۰ سال بعد از درگذشت رضوي سروستاني نيز رديف آوازي به روايت او از سوي موسسه فرهنگي و هنري مشكات در قالب سيدي به بازار موسيقي عرضه شد.
رضوي از نگاه هنرمندان: صدايي كه بوي معنويت ميدهد
بخش پاياني اين گزارش را با چند نقل قول از اهالي موسيقي به پايان ميبريم كه ياد اين استاد را گرامي داشتهاند. نورالدين رضوي سروستاني اگرچه نزد مخاطب عامه موسيقي كمتر شناخته شده است اما خواص و موسيقيدوستان و موسيقيدانان بنام همگي از او به نيكي ياد ميكنند و هنر و منش او را مياستايند. حسين عليزاده در بزرگداشت رضوي سروستاني در سال 91 گفته بود: «صداي رضوي بوي معنويت ميدهد. مخاطب هر زماني كه صداي او را ميشنود آرامشي پيدا ميكند كه ريشه در ويژگيهاي معنوي رضوي دارد. هيچكس فكر نميكند كه رضوي نيست؛ چرا كه خصوصيتهاي اخلاقي اين استاد برجسته همچنان الگويي براي همگان است.»
صديق تعريف، خواننده و از شاگردان مرحوم رضوي سروستاني نيز درباره او اينطور گفته: «رضوي سروستاني از بزرگترين شاگردان نورعلي برومند در حوزه آواز بوده است. ميتوان رضوي سروستاني را از مهمترين انتقالدهندگان رديفهاي آوازي استاد طاهرزاده دانست.»
حسام الدين سراج، خواننده پيشكسوت موسيقي ايران نيز در وصف رضوي سروستاني عنوان كرده است: «او از اساتيد مسلم آواز بود كه با كلام دلنشين خود مخاطب را به سمت و سوي حقيقت سوق ميداد و در نوايش همه معيارهاي اخلاقي را در نظر ميگرفت.»
مهدي آذرسينا نيز اينطور از او ياد كرده است: «من از سال 50 در مركز حفظ و اشاعه موسيقي فعاليت ميكردم و وقتي براي ادامه فعاليت به تبريز رفتم چند قطعه مختلف ساختم. براي انتخاب خواننده در سال 53 به مركز حفظ و اشاعه تهران تماس گرفتم كه درنهايت مرحوم رضوي سروستاني را به من معرفي كردند و ما كارها را با ايشان ضبط كرديم. ضمن آنكه من به دليل دوستي نزديكي كه با مرحوم حسين منزوي داشتم، شعر معروف «در به سماع آمده است از خبر آمدنت» را رويش آهنگي گذاشتم كه مرحوم رضوي آن را در سهگاه خواندند. در آن سالها كه 90درصد برنامههاي راديو رو به اضمحلال بود دو نفر در راديو آوازهاي جدي ميخواندند؛ يكي آقاي شجريان و ديگر نيز رضوي سروستاني بود.»
داريوش طلايي نيز از نورالدين رضوي سروستاني اينطور نام سروستاني را بزرگ داشته: «رضوي سروستاني انسان پاك، دلسوخته و مظلومي بود كه با اعتقاد جدي به كارش فعاليت ميكرد و شايد به همين دليل در برخي زمينهها شناخته شده نبود، اما كارهاي درخشاني از او باقي مانده است كه شايد به دليل تدريس و طلبگياش اين آثار به عامه مردم منتقل نشد و آنطور كه بايد در اين حوزه شناخته نشد.
رديف آوازي موسيقي ايراني به روايت زندهياد رضوي سروستاني و با نوازندگي داريوش طلايي ضبط شده بود كه طلايي با سخت خواندن انتشار و ضبط چنين مجموعهاي از اعتقاد و طلبگي سروستاني و ممارست او، در مراسم رونمايي اين آلبوم اينطور ياد كرده بود: «خواندن آواز در تمام دستگاهها و با تمام گوشهها كار هر كسي نيست و رديف هم اين مشكل را دارد چه بسا كه بسياري از اساتيد موسيقي ايران با وجود تمايلي كه به ضبط رديفهايشان دارند، هنوز اين كار را انجام ندادند، اما ما موفق شديم با تمام مشكلات پيش رو اين مجموعه را طي چندين سال ضبط كنيم و من هم در اين كار كاملا خودم را در اختيار زندهياد سروستاني گذاشتم تا ماحصل يك عمر طلبگي و اعتقاد او به موسيقي به بهترين شكل ثبت شود. البته در ضبط اين مجموعه توجه به بحث آموزشي بهشدت مورد نظر ما بود.»
مهدي فقيه، بازيگر شيرازي هم در مصاحبهاي درباره اولين اجراي محمد رضا شجريان در شيراز خاطرهاي را گفته كه در ايسنا منتشر شده بود: « از استاد شجريان دعوت شد و ايشان قبول كردند و به شيراز آمدند براي اجراي كنسرت ياد ايام، قبول اين دعوت هم بيشتر به خاطر ساخت مدرسه در منجيل استفاده از عوايد كنسرت در آن كار بود كه همينگونه شد. ما به حافظيه رفتيم، آقاي رضوي سروستاني هم بودند، در حافظيه تفالي به حافظ زديم و كتاب حافظ را به استاد شجريان دادند و آقاي شجريان هم باتوجه به علاقه خاصي كه به آقاي رضوي سروستاني داشتند حافظ را به ايشان دادند كه ايشان شعر را بخوانند. وقتي آقاي رضوي سروستاني شعر را ديدند، ديوان حافظ را بستند و آن شعر را خواندند و دستگاهي كه انتخاب كردند براي اجراي آن شعر، بسيار روي استاد شجريان تاثير گذاشت، به گونهاي كه هيچگاه از خاطر نميبرم.»
حسين عليزاده:
صداي رضوي بوي معنويت ميدهد. مخاطب هر زماني كه صداي او را ميشنود آرامشي پيدا ميكند كه ريشه در ويژگيهاي معنوي رضوي دارد.
صديق تعريف:
رضوي سروستاني از بزرگترين شاگردان نورعلي برومند در حوزه آواز بوده است. ميتوان او را از مهمترين انتقالدهندگان رديفهاي آوازي استاد طاهرزاده دانست.
حسامالدين سراج:
از اساتيد مسلم آواز بود و با كلام دلنشينش مخاطب را به سوي حقيقت سوق ميداد. در نوايش معيارهاي اخلاقي را درنظر ميگرفت.
مهدي آذرسينا:
در سالهايي ركود برنامههاي راديو، دو نفر بودند در راديو آوازهاي جدي ميخواندند؛ يكي آقاي شجريان و ديگري رضوي سروستاني.
داريوش طلايي:
رضوي سروستاني انسان پاك، دلسوخته و مظلومي بود كه گرچه در بعضي زمينهها شناخته شده نبود اما كارهاي درخشاني از او باقي مانده است.
سایر اخبار این روزنامه
هشداردرباره واگذاري شتابزده پرسپولیس و استقلال
چگونه فردي با سابقه درخشان دنبال ترور رفت؟
مصائب دريافت ارز دانشجويي
دشمن با همه محاسبات و قدرت نظامي خود، قابل شكست دادن است
سرايت تورم شديد اجارهبها به حومه پايتخت
استاد پردهنشينِ آواز ايراني
فلسفه و رنج بشري
آيا زمان خداحافظي اردوغان فرا رسیده است؟
مرعوب و مديون نشدم
كاتبِ هزار شمايل
منطق آشپزخانه بيديوار (اُپِن)
براي تغييرات فردا دير است
آيا تقابل در زمينه حجاب به نفع نظام سياسي است؟
48 سال پس از جنايت تپههاي اوين
بورس و ابهامات