كاتبِ هزار شمايل

مريم آموسا
فروردين ماه با مناسبت‌هاي تقويمي زيادي در حوزه هنر و ادبيات همراه است. خصوصا كه در دو نوروز گذشته، درگذشت رضا براهني و احمد سميعي گيلاني هم به آن افزوده شد. يكي از مشهورترين اين مناسبت‌ها به 72 سال پيش برمي‌گردد: 19 فروردين 1330 و درگذشت صادق هدايت. روزي كه هدايت تصميمش را براي گذاشتن نقطه پاياني بر زندگي‌اش عملي كرد و جهان ما را بدرود گفت. او از جمله معدود نويسندگان و روشنفكران ايراني است كه شهرتي عالمگير دارد و خيلي از آثارش به زبان‌هاي مختلف ترجمه و منتشر شده‌اند. با اين حال، نمي‌توان به آمار دقيقي از شمارگان انتشار آثار هدايت دست يافت. چرا كه اگرچه ناشران متعددي تاكنون آثارش را منتشر كرده‌اند، بخش ديگري از آثار او نيز - كه نسخه بي‌كم و كاست‌شان مجال انتشار رسمي ندارد- به صورت افست دربازار زيرزميني كتاب عرضه مي‌شود و اين، امكان بررسي دقيق تعداد نسخه‌هاي فروش‌رفته از كتاب‌هاي او را ناممكن مي‌كند.
نظرسنجي‌اي كه دو سال پيش از جمعي از نويسندگان براي انتشار در مجله چامه انجام دادم، نشان مي‌داد كه آثارش در شمار بهترين و تاثيرگذارترين آثار ادبيات داستاني ايران است؛ اما در عين حال مي‌توان اين ادعا را نيز مطرح كرد كه با وجود شهرت اين نويسنده، آثارش همچون شعرهاي نيما يوشيج، همچنان در ايران خوب خوانده نشده‌اند!
قدر مسلم هدايت با نوع زيست و آثارش و عصري كه در آن زيست، بر ذهن و انديشه نويسندگان ايراني تاثير بسزايي گذاشته است؛ اما آيا اين تاثير صرفا منحصر به نويسندگان و جامعه ادبي است؟ طبعا نه. دست‌كم تاثيرگذاري انكارناپذير هدايت بر جامعه هنرهاي تجسمي ايران، نشان از گسترش دامنه حضور او و آثارش در فضايي فراتر از صرفا ادبيات دارد. نقاشان و طراحان بي‌شماري در ايران متاثر از جهان داستان‌ها و عكس‌هاي به جا مانده از او، هدايت را به تصوير كشيده‌اند و از اين‌رو مي‌توان از هدايت به عنوان نويسنده هزارچهره ايران ياد كرد.
 بدون اغراق هيچ نويسنده ايراني اين شانس را نداشته تا اينگونه مورد توجه جامعه تجسمي قرار گيرد. شايد بتوان از احمد شاملو به عنوان تنها رقيب او در اين عرصه ياد كرد. البته چهره كاريزماتيك و عميق شاملو و هدايت براي محور توجه قرار گرفتن از سوي جامعه نقاشان و طراحان نيز بي‌تاثير نبوده است.


در سال 1349 براي نخستين بار انتشارات اميركبير پوسترهايي از صادق هدايت چاپ و در معرض فروش گذاشت. به گفته ناشر، 50000نسخه از اين پوسترها در تهران و شهرستان‌ها به فروش رفت و در واقع مجموعه فروش پوستر هدايت به تنهايي برابر بوده با پوسترهايي كه از ديگر نويسندگان ايران و جهان چون دهخدا و گوركي. اين اتفاق در شرايطي رخ داد كه بيشتر صفحه‌هاي روزنامه‌ها و نشريات را تصوير آرتيست‌هاي سينما و تلويزيون پر كرده بودند.
 البته پرتره هدايت در دهه‌هاي اخير بارها توسط گرافيست‌ها طراحي شده است.
هدايت همچنين بخت اين را داشت كه نخستين نويسنده ايراني باشد كه نخستين مدال با تصويري از چهره او ساخته شد. اين مدال از سوي انتشارات اميركبير طراحي و ساخته شد اما با همه اقبالي كه نقاشان، طراحان و گرافيست‌ها به هدايت نشان دادند، متاسفانه تاكنون هيچ مجسمه‌اي از او ساخته نشده كه در فضاي عمومي نصب شود.
تنها يك سرديس كوچك از او توسط ملك داديار گروسيان ساخته شده است. البته ‌اي بسا كه مجسمه‌سازاني هم باشند كه پرتره صادق هدايت را ساخته باشند اما اين مجسمه‌ها تاكنون مجال عرضه نمايش عمومي پيدا نكرده‌اند.
خود هدايت با اينكه هيچ ادعايي در عرصه هنرهاي تجسمي ندارد و به خاطر ندارم كه جايي بخواهد خود را نقاش يا طراح معرفي كند اما طراحي‌ها و نقاشي‌هاي متعددي نيز از او به جا مانده است و حتي كساني چون ليلي گلستان به اين مي‌بالند كه در كودكي شانس اين را داشته‌اند كه نخستين پرتره زندگي‌شان را صادق خان هدايت كشيده يا نقاشي كوچكي از او روي ديوار تالار پذيراي‌اش خودنمايي مي‌كند.
البته هدايت نه تنها با خط‌هاي ساده نقاشي مي‌كند بلكه از او مي‌توان به عنوان نويسنده توانمندي ياد كرد كه با واژگانش چنان تصوير خيره‌كننده‌اي را مقابل خواننده ترسيم مي‌كند كه مي‌خواهد ساعت‌ها پاي همان منظره بايستد و كنار نرود. او با واژگانش نقاشي مي‌كند.
هدايت نويسنده‌اي است كه نقاشان، طراحان و كاريكاتوريست‌هاي بنام و جوان متعددي پرتره‌اش را کشیده اند. شكوه رياضي، هانيبال الخاص، منوچهر معتبر، قاسم حاجي‌زاده، اميرمحمد قاسمي‌زاده، بزرگمهرحسين پور، جواد عليزاده و عليرضا آسانلو تني چند از نقاشاني هستند كه پرتره و جهان داستان‌هاي هدايت را كشيده‌اند.
شكوه رياضي نقاش نوگراي ايراني كه برخي از چهرهاي بنام هنرهاي تجسمي ايران از شاگردان او به شمار مي‌روند، با اينكه خيلي زود در 41 سالگي از اين جهان رفت و بيشتر آثار او در خانه اقوامش در پاريس نگهداري مي‌شود يكي از معروف‌ترين نقاشاني است كه پرتره صادق هدايت را كشيده است. او اين اثر را با خطوط خيلي نرم، دلپذير و روشن كشيده است.
جواد عليزاده كاريكاتوريست نيز مجموعه‌اي كاريكاتور با عنوان «تصوير هدايت» در دهه 50 خلق كرد. در يكي از اين كاريكاتورها گويي بوفي كه يادآور عنوان كتاب بوف كور است، بر فضاي اتاق و ميز كار صادق هدايت نور انداخته است تا او بنويسد. 
عليرضا آسانلو هم در نمايشگاه «ديدار به قيامت»، فيگورهايي از صادق هدايت را در آستانه ۱۲۰ سالگي اين نويسنده، در مرزي ميان رئاليسم و انتزاع، در لايه‌هايي متعدد از رنگ به تصوير كشيد. اين آثار در گالري مژده به نمايش درآمدند.
آسانلو درباره چرايي پرداختن به صادق هدايت مي‌گويد: برخي پرسوناژها حذف‌شدني نيستند، حتي اگر درد باشند يا درمان، حتما هدايت در تاريخ هنر معاصر ايران جريان‌ساز است. هدايت براي من يك اتمسفر است، فضايي كه با عينك صادق مي‌توان ديد حيرت‌انگيز است و تكان‌دهنده، حقايق زندگي روزمره در هم تنيده و از فضايي سورئاليستي سربر مي‌آورد.»
بزرگمهر حسين‌پور نقاش و طراح و كاريكاتوريست هم تاكنون چندين طرح از صادق هدايت كشيده است. او درباره نقاشي‌اي كه از هدايت كشيده است، مي‌گويد: «با اين تصاوير خشك و براق و بي‌روح كه همه‌اش به يك شكل بود چه مي‌توانستم بكشم كه شاهكار او بشود؟ اما در تمام هستي خودم ذوق سرشار و حرارت مفرطي حس مي‌كردم. يك جور وير و شور مخصوصي بود. مي‌خواستم اين چشم‌هايي كه براي هميشه بسته شده بود روي كاغذ بكشم و براي خودم نگه دارم.»
قاسم حاجي‌زاده كه از او به عنوان يكي از شاخص‌ترين هنرمندان مدرن ايران ياد مي‌شود نيز همزمان با هشتادمين سالگرد انتشار «بوف كور» مجموعه‌اي از20 نقاشي از صادق هدايت را كه در طول ساليان سال كشيده بود در گالري شهريور به نمايش گذاشت.
حاجي‌زاده كه آثارش در گنجينه موزه‌هاي مهم نگهداري مي‌شود؛ در 44 سال گذشته؛ نقاشي‌هايش را بر پايه عكس‌هاي قديمي مي‌كشد و بخش عمده نقاشي‌هاي او اختصاص به پرتره قهرمانان دارد؛ ميرزا كوچك خان، محمد مصدق و صادق هدايت.
سهراب هادي درباره نقاشي‌هاي حاجي‌زاده مي‌گويد؛ «زندگي صادق هدايت در آثار قاسم حاجي‌زاده، خاطره «آن»ها و «لحظه»ها و «موقعيت»هايي هستند كه اينگونه در فهم قاسم حاجي‌زاده، از «بوف كور» و از صادق هدايت، ثبت شده است.
آنچه قاسم حاجي‌زاده از مفاهيم پيرامون و فضا‌سازي‌هاي انديشه‌اي صادق هدايت در «بوف كور» ساخته است ساختاري دروني يا ساختاري فراواقعيتي و بيرون از خيال نقاش نيست. او، رنگ را تابعي از موقعيت و واقعيت بيرون قرار داده است و ثابت نگاه داشتن موضوع را در تمام آثار و مواجه شدن با صورت‌هاي تخيلي كه ادامه يك واقعيت محض و استمراري هستند، مي‌توان در شيوه‌هاي مختلف و غيررسمي در پيرامون اصليت موضوع بازخواني كرد. تا نقاش، افسانه‌ها و رنگ‌ها را درباره صادق هدايت و با معرفي تازه‌اي از نگاه رنگي به تحليل از نگاه ادبي صادق هدايت رسيده باشد؟!»
طراحان و نقاشان اما به بوم و كاغذ بسنده نكرده‌اند و حتي عارف نيازي، پرتره‌نگار و كارتونيست جوان كرمانشاه با كمك نقاشي ديجيتال به اجراي پروژه استيكرهايي با نام «صادق هدايت» پرداخته است؛ استيكرهايي كه در گفت‌وگوهاي مجازي دست به دست مي‌چرخند.
حورا خاكدامن هنرمند جوان ديگري است كه با دست‌مايه قرار دادن «بوف كور» به خلق آثار تلفيقي با استفاده از تكنيك‌هاي سياه‌قلم، رنگ‌روغن و ميكس مديا پرداخته است و از كودكي تا مرگ صادق هدايت را با تاثير از شوخ‌طبعي اين نويسنده بزرگ به تصوير كشيده. نمايشگاهي كه در گالري انتظامي در معرض ديد مخاطبان قرار گرفت. او مي‌گويد: «آشنايي با صادق هدايت» و خواندن شوخ‌طبعي‌ها و ويژگي‌هاي خلقي و شخصيتي او شروع شد. از آنجا كه تمام عكس‌هاي هدايت قديمي و سياه و سفيد هستند براي انتخاب رنگ لباس و كلاه و چيدمان فضاي اطراف هميشه از خودش سوال مي‌كردم و اتفاقا همه‌چيز آن‌طور كه بايد مي‌شد.»
زرتشت رحيمي هم ديگر هنرمند جواني است كه تاكنون نمايشگاه‌هاي متعددي برپا كرده است. او در كنار سوژه‌هايي كه به صورت مجموعه دنبال مي‌كند، پرتره‌هايي نيز از چهره‌هايي بزرگان به تصوير مي‌كشد، يكي از اين شخصيت‌ها صادق هدايت است. او در نمايشگاه «در غياب ابراهيم» سه نقاشي از صادق هدايت را به نمايش گذاشت. 
رحيمي هدايت را نمادي از گذر جامعه سنتي به سمت مدرن شدن مي‌داند كه فعاليت‌هايش در آن زمان شكست مي‌خورد و به سرانجام نمي‌رسد و سرنوشت تراژيك پيدا مي‌كند. 
 امين شاهد درباره نقاشي‌هاي زرتشت رحيمي مي‌گويد: «او با نگاهي نه دوآليستي كه چندگانه‌گرايانه وضعيتِ معلقِ انسانِ درمانده‌ معاصرِ ايراني را به تصوير مي‌كشد، هم او كه ميانِ فاصله‌ فرم و محتوا پيچ و تاب مي‌خورد و هر لحظه اين عدمِ تعادل و هارموني را به حالت‌هاي مختلف بالا مي‌آورد. عدم تعادلي كه به واسطه‌هاي مختلفي همچون تناقض‌ها و تفاوت‌ها بيشتر و بيشتر مي‌گردد. گويي در جازي آشفته تو را وادار به رقصيدن كرده باشند.
امير محمدقاسمي‌زاده هم بيش از يك دهه است كه پرتره‌هايي از صادق هدايت را به تصوير مي‌كشد او مي‌گويد: «صادق هدايت هم از جمله نويسندگاني است كه من دلبستگي خاصي نسبت به او دارم. مجموعه نقاشي‌هايم از صادق هدايت «نقاش مرگ» نام دارد. هنوز اين مجموعه را به صورت كامل به نمايش نگذاشته‌ام. اميدوارم به زودي كتاب اين مجموعه را منتشر كنم و در كنارش نقاشي‌هايم از صادق هدايت روي ديوار بروند.
البته هنرمندان بي‌شمار ديگري هم هستند كه تاكنون پرتره صادق هدايت را به تصوير كشيده‌اند اما در اين مجال كوتاه فرصت و امكان اين وجود نداشت كه به اين هنرمندان و آثارشان بپردازيم.
  بدون اغراق هيچ نويسنده ايراني اين شانس را نداشته تا اينگونه مورد توجه جامعه تجسمي قرار گيرد. شايد بتوان از احمد شاملو به عنوان تنها رقيب او در اين عرصه ياد كرد. البته چهره كاريزماتيك و عميق شاملو و هدايت براي محور توجه قرار گرفتن از سوي جامعه نقاشان و طراحان نيز بي‌تاثير نبوده است.
  هدايت‌نويسنده‌اي‌است‌كه‌نقاشان،‌طراحان و‌كاريكاتوريست‌هاي‌بنام ‌جوان‌متعددي ‌پرتره‌اش را کشیده اند. شكوه رياضي، هانيبال الخاص، منوچهر معتبر، قاسم حاجي‌زاده، اميرمحمد قاسمي‌زاده، بزرگمهرحسين‌پور، جواد عليزاده و عليرضا آسانلو تني چند از نقاشاني هستند كه پرتره و جهان داستان‌هاي هدايت را كشيده‌اند.
  شكوه رياضي نقاش نوگراي ايراني كه برخي از چهرهاي بنام هنرهاي تجسمي ايران از شاگردان او به شمار مي‌روند، با اينكه خيلي زود در 41 سالگي از اين جهان رفت و بيشتر آثار او در خانه اقوامش در پاريس نگهداري مي‌شود يكي از معروف‌ترين نقاشاني است كه پرتره صادق هدايت را كشيده است. او اين اثر را با خطوط خيلي نرم، دلپذير و روشن كشيده است.
  البته هنرمندان بي‌شمار ديگري هم هستند كه تاكنون پرتره صادق هدايت را به تصوير كشيده‌اند اما در اين مجال كوتاه فرصت و امكان اين وجود نداشت كه به اين هنرمندان و آثارشان بپردازيم.