دام خطرناک آمریکا در شرق آسیا

محمدحسین مهدوی‌زادگان: برگزاری مانور مشترک نظامیان آمریکایی، فیلیپینی و استرالیایی در دریای چین جنوبی، پرده از اسرار راهبرد مداخله‌گرایی واشنگتن در شرق آسیا برداشت. بخشی از این مداخله‌گرایی ناظر بر مهار قدرت چین به عنوان یک ابرقدرت و هژمون جدید بوده و بخش دیگر آن، با هدف تسلط بر آب‌های اقیانوس آرام و شبه‌جزیره کره رخ می‌دهد. در مقابل، ارتش چین در حالی رزمایش ۳ روزه در تنگه تایوان را هفته گذشته عملیاتی کرد که «تسای اینگ ون» رئیس‌جمهوری تایوان در واشنگتن  با کوین مک‌کارتی، رئیس مجلس نمایندگان آمریکا دیدار می‌کرد. مقامات چینی می‌گویند این دیدار به نوعی «تحریک ارتش چین» محسوب می‌شود. ۱- در دوران تسلط دموکرات‌ها بر مجلس نمایندگان نیز نانسی پلوسی، رئیس سابق مجلس نمایندگان از حزب دموکرات، در سفری جنجالی به تایپه در جریان دیدار با مقامات تایوانی، بر حمایت مطلق آمریکا از جدایی‌طلبان در صورت بروز هر گونه مناقشه‌ای با پکن تاکید کرد. اکنون این اقدام به گونه‌ای دیگر از سوی رئیس جمهوری‌خواه مجلس نمایندگان آمریکا تکرار شده است. این موضوع نشان می‌دهد مداخله‌گرایی در محیط پیرامونی چین از طریق تحریک تایوان، تبدیل به یک استراتژی ۲ حزبی در واشنگتن شده است. همین موضوع سبب شده است مقامات چین دیگر در انتظار گردش قدرت میان ۲ حزب دموکرات و جمهوری‌خواه ننشسته و خود را برای مواجهه موثر با مداخله‌گرایی مخرب غرب در شرق آسیا آماده کنند. بی‌دلیل نبود اخیرا «شی‌جین‌پینگ» رئیس‌جمهور چین در دیدار فرماندهان نظامی کشورش بر لزوم آماده‌سازی ارتش برای جنگی واقعی تاکید کرد. ۲- نکته دیگر مربوط به ملاقات اخیر امانوئل مکرون، رئیس‌جمهور فرانسه و شی در پکن است. مکرون در این دیدار تاکید کرد اتحادیه اروپایی خود را در بحرانی که به لحاظ جغرافیایی و استراتژیک در آن نفعی ندارد دخیل نمی‌کند و مداخله‌گرایی در تایوان را امری منطقی نمی‌داند. این موضع‌گیری فرانسوی‌ها که موجب خشم شدید یانکی‌ها شد، نشان می‌دهد اتحادیه اروپایی در جریان جنگ اوکراین هزینه‌های هنگفتی را در قبال همراهی با سیاست‌های فرمایشی آمریکا در ناتو پرداخت کرده و اکنون توان همپیمانی با واشنگتن در خلق بحرانی دیگر (این بار در شرق آسیا) را ندارد. فراتر از آن، سران منطقه یورو از جمله فرانسوی‌ها به وضوح آگاهند تضعیف جایگاه راهبردی‌- اقتصادی چین در نظام بین‌الملل، همکاری‌های اقتصادی بالقوه و بالفعل پکن-بروکسل را با هدف مشترک تضعیف دلار آمریکا در بازارهای جهانی تحت تاثیر قرار داده و بار دیگر، اروپا را به بازیگری وابسته و تاثیرپذیر از واشنگتن تبدیل خواهد کرد. در چنین شرایطی اروپایی‌ها هزینه/ فایده مشارکت در هر گونه منازعه احتمالی در تایوان را از اکنون برآورد کرده و نتیجه آن را در مواضع رسمی خود بیان کرده‌اند. ۳- نکته پایانی به سرنوشت بازیگرانی باز می‌گردد که در شرق آسیا با سیاست‌های تنش‌آمیز آمریکا همراه شده و به نقاط اتکای راهبردی یا حتی تاکتیکی واشنگتن در مواجهه با پکن تبدیل شده‌اند! از دولت کنونی فیلیپین گرفته تا دولت‌های استرالیا، کره‌جنوبی، تایوان و ژاپن، هر یک به نحوی وابستگی‌های امنیتی خود به آمریکا را در طول دهه‌ها و سال‌های اخیر به اثبات رسانده‌اند. بهتر است این سیاستمداران نیم‌نگاهی به سرنوشت زلنسکی رئیس‌جمهور اوکراین بیندازند؛ بازیگری که از حمایت اعضای ناتو برخوردار بود اما پس از تبدیل شدن اوکراین به زمین نبرد میان روسیه و آتلانتیکی‌ها، به عناوین گوناگون از سوی متحدان غربی خود نادیده انگاشته شد! کشوری که اکنون نه تنها عضو ناتو و اتحادیه اروپایی نیست، بلکه به زمینی سوخته و کشوری تجزیه‌شده و جنگ‌زده تبدیل شده است! بدون شک برای کشورهای متحد آمریکا در شرق آسیا نیز وقوع منازعه در تایوان نه تنها مترادف با مهار منطقه‌ای چین نیست، بلکه آنها را بیش از هر زمان دیگری در معرض انتقام پکن قرار می‌دهد. فراموش نکنیم چینی‌ها در دوران جدید (با پوست‌اندازی‌هایی که در حزب کمونیست و سیاستمداران جدید آن شکل گرفته است) بی‌پرواتر و صریح‌تر از گذشته تحرکات غرب را پاسخ می‌دهند! شاید متحدان آمریکا در شرق آسیا زمانی این قاعده مهم و راهبردی را درک کنند که دیگر فایده‌ای برای نجات‌شان از یک بحران تمام‌عیار نداشته باشد.