كاش آنچنان بود

يكي از مشكلات گريبانگير جامعه ما ناسازگاري گفتارها و واقعيت‌ها است
يكي از مشكلات گريبانگير جامعه ما ناسازگاري گفتارها و واقعيت‌ها است. اين ناهمسازي زماني بيشتر جامعه را دچار مشكل مي‌سازد كه در ميدان مديريتي و كارگزاران جامعه وجود دارد. آنچه در گفتارها نشان داده مي‌شود روند رو به جلوي قطار پيشرفت، نبود مشكل، كاذب بودن گراني‌ها و مشكلات و ... است ولي آنچه در واقعيت وجود دارد، نقطه مقابل چنين روايت‌ها است. در اينجا به برخي از اين ناسازگاري‌ها بين گفتار و واقعيت مي‌پردازيم تا ابعاد اين مشكل در جامعه بيشتر نشان داده شود.  يكي از روايت‌ها اين است كه گراني‌ها همچون نرخ ارز، سكه، بهاي خودرو، بهاي مسكن و اجاره‌بها همه كاذب يا حباب هستند!!! اما مردم همين هزينه‌ها و قيمت‌هاي بالا را در زندگي خود لمس مي‌كنند و سختي‌هاي ناشي از اين «پديده‌هاي كاذب و حباب‌گونه» روح و روان آنها را آزار مي‌دهد. مدير كل دفتر بيمه‌هاي اجتماعي وزارت تعاون، كار و رفاه اجتماعي گفته است كه نيمي از رانندگان تاكسي جزو سه دهك بالاي درآمدي كشور هستند!! اين ادعا تا چه اندازه با واقعيت سازگار است؟ اگر رانندگان محترم تاكسي در اين سطح درآمدي باشند، بنابراين مشاغل و اصناف ديگر با نسبت بيشتري در دهك‌هاي بالاي درآمدي‌اند و سهم كمي از جمعيت كشور در آستانه فقر يا زير خط فقر هستند. بيش از يك سال پيش يكي از مديران با ذكاوت در برنامه تلويزيوني گفت كه با 4 ميليون تومان هم مي‌توان حتي با اجاره‌نشيني در تهران به خوبي زندگي كرد!! در حالي كه آن جناب مدير اطلاع دقيقي از شاخص‌ها نداشت تا در پاسخ به مجري برنامه بيان كند. گفته مي‌شود در سال 1401 رشد اقتصادي كشور دست‌كم 4 درصد بوده ولي نمود اين رشد حتي در حد 1 يا 2 درصد در جامعه ديده نمي‌شود. گفته شده است كه ايجاد يك ميليون شغل در سال محقق شده است، ‌اي كاش چنان بود ولي شوربختانه آمار بيكاري‌ها به ويژه پس از مسدود شدن برخي شبكه‌هاي اجتماعي كه پايه برخي كسب و كارها بود، بيكاري دامنه بيشتري يافت. آمارهاي زمستان 1401 مركز آمار ايران از نرخ بيكاري خود روايت‌كننده واقعيات اين حوزه است. 
بيان شده كه دولت براي تحقق وعده ساخت مسكن، جدي است و در اين زمينه كارهاي خوبي انجام شده است. كاش اين‌گونه بود ولي با گذشت بيش از 20 ماه از كار دولت، التهاب بازار مسكن به صورت شتابان افزايش مي‌يابد و در برخي مناطق در اين دو سال افزايش بيش از 100 درصدي در بهاي مسكن رخ داده است. گفته مي‌شود كه در بسياري از حوزه‌ها به سمت خوداتكايي پيش مي‌رويم، ‌اي كاش اينگونه بود. بارها در اين چند ماه گفته شده كه دولت نرخ تورم را كاهش داده است كه اين فقره به دليل ارتباط تنگاتنگ همه مردم با خريدهاي معيشتي روزمره، تعجب و البته نگراني مردم را در پي دارد. اگر آنچه دولت و همه كارگزاران جامعه درباره موفقيت‌ها و ارزيابي‌ها از وضعيت اقتصادي بيان مي‌كنند، واقعي باشد و جامه تحقق بپوشد؛ مردم بيش از همه خرسند خواهند بود، ولي شوربختانه واقعيات با آنچه گفته مي‌شود، فرسنگ‌ها فاصله دارد. كاش آنچنان كه مسوولان مي‌گويند تورم رو به كاهش بود، قيمت‌ها كاذب بودند، اشتغالزايي موفق و ساخت مسكن پررونق بود. كاش الگوي مديريتي موفقي در كشور داشتيم تا آن‌گونه كه برخي مسوولان مي‌گويند، كشورهاي ديگر از آن الهام مي‌گرفتند. كاش هيچ ناراضي سياسي در زندان نبود. كاش آن‌گونه كه برخي كارگزاران مي‌گويند بيشترين آزادي سياسي و فضا براي نقد در كشور ما وجود داشت. كاش ما در توليد علم روند خوبي مي‌داشتيم و فضا براي پژوهشگران فراهم بود. كاش چنان وضعيتي داشتيم تا كارآفرينان و سرمايه‌گذاران بدون هيچ مشكلي سرمايه‌هاي خود را به جاي سرمايه‌گذاري در دوبي و تركيه براي رونق اين ملك و مملكت به ‌كار مي‌بستند و به جاي رونق مسكن در وطن خودمان، با سرمايه‌هاي ايرانيان، صنعت مسكن تركيه و جاهاي ديگر رونق پيدا نمي‌كرد. كاش فضا براي كار در ايران چنان بود كه هزاران پزشك، پرستار، مهندس، تكنیسين، كارشناس و استاد دانشگاه ترك وطن نمي‌كردند. منابع و سرمايه‌هاي واقعي مغزهايي هستند كه از دست مي‌روند نه پيمان‌هاي راهبردي با چين و روسيه‌اي كه حتي عرف ديپلماتيك را براي پذيرايي از وزير خارجه، به عنوان نماينده اين سرزمين، مراعات نمي‌كنند. كاش شرايط آنچنان بود كه مسوولان مي‌گويند، در آن صورت نيازي به نوشتن اين حسرت‌نامه‌ها نيز نبود.