پاهايم روي مين جا ماند

سارا سبزی| اميرحسين را كه از بيمارستان فارابي به سينا منتقل كردند، ساعت شش بعدازظهر شده بود. با يك پيراهن آبي و شلوار بيمارستاني صورتي و دست‌هاي بانداژشده روي برانكارد نشسته بود. از بيمارستان گلستان اهواز تا تهران با آمبولانس منتقل شده بود كه يك چشم سالم باقي‌مانده و دست و صورت سوخته‌اش را درمان كنند. يك چشم و دو دستش را 19 اسفند از دست داده بود، وقتي كه گله را براي چرا به دشت‌هاي فكه برده بود. فصل كوچ به خوزستان بود و همه براي چرا گوسفندهاي‌شان را به صحرا مي‌برند مثل اميرحسين كه گله را تنهايي براي چرا آورده بود. لابه‌لاي چراندن گوسفندها روي زمين چيزي شبيه به قابلمه مي‌بيند. دستش كه به آن قابلمه جامانده زير خاك‌هاي فكه مي‌رسد، دشت از صداي انفجار مين پر مي‌شود، جايي كه هيچ نشانه‌ و علامت خطري نبود.
اميرحسين و خانواده‌اش از تويسركان همدان براي فصل كوچ خودشان را رسانده بودند به خوزستان. او را با دو دست قطع شده از انفجار مين و چشمي كه بينايي ندارد به بيمارستاني در شوش دانيال منتقل مي‌كنند و بعد از آن هم بيمارستان گلستان اهواز براي ادامه درمان انتخاب مي‌شود. او را در مگا آي‌سي‌يوي بيمارستان بستري مي‎كنند و 15 روز همانجا بستري مي‌ماند. هزينه‌هاي درمان در بيمارستان گلستان اهواز به 68 ميليون تومان مي‎رسد و بيمه روستايي‌شان هم براي جبران خسارت‌ها پذيرفته نمي‌شود. پدرش با 13 ميليون تومان هزينه كرايه آمبولانس، او را از اهواز به تهران منتقل مي‌كند تا يك چشم باقي‌مانده را در بيمارستان فارابي درمان كنند. بعد از بيمارستان فارابي هم نوبت انتقال به سينا و امام خميني بود. درمان در تهران رايگان انجام مي‌شود، اما جراحات آنقدر زياد است كه نياز به يك تيم از چند متخصص دارد و تنها يك بيمارستان كفاف درمانش را نمي‌دهد. 
چشم‌ها، دستان، پوست صورت، فك و صورت به‌شدت آسيب ديده و به غير از درمان آنها، نياز به مشاوره روانشناس هم دارد. او 14 ساله است و حالا كه هر دو دستش را از دست داده، به پروتز نياز دارد. بخش‌هايي از پوست صورت كه دچار سوختگي شده بايد تحت نظر متخصص پوست قرار گيرد تا ترميم بافت نرم برايش انجام شود. بخش‌هاي به‌شدت آسيب‌ديده فك و صورت و لب پاره شده هم بايد جداگانه درمان شود. حسين كرمانپور، رييس بخش اورژانس بيمارستان سيناي تهران مي‌گويد كه درمان اميرحسين نياز به تيمي از پزشكان جراح پلاستيك، فك و صورت، گوش و حلق و بيني، عمومي و متخصص پوست دارد، اما هيچ تيمي براي پيگيري اين روند وجود ندارد. علاوه بر اين او به روانپزشك كودك هم نياز دارد؛ چون آينده‌ كودك با دو دست قطع شده و يك چشمي كه ديگر توانايي ديدن ندارد، به‌شدت تحت‌تاثير قرار گرفته است و نمي‌تواند ادامه تحصيل دهد. تمام زندگي او با اين انفجار تحت‌تاثير قرار گرفته است. 
اميرحسين بعد از درمان‌هاي اوليه در تهران، همراه خانواده‌اش براي مدتي به خانه يكي از اعضاي خانواده‌شان در شهر كنگاور مي‌رود تا دوباره نوبت ويزيت‌هاي مجددش برسد. پدرش براي او پرستار گرفته و بايد هر چند وقت يك بار اين مسير را براي ادامه درمان به تهران در رفت‌وآمد باشد: «مي‌گفتند آنجا پاكسازي شده، ولي هيچ علامت هشدار‌دهنده‌اي نبود. پاسگاه هم آمد و كروكي كشيد. غير از ما، چند سال پيش عشاير ديگري هم آنجا مي‌آمدند. چند سال پيش هم اينجا آمده بوديم، اما هيچ مشكلي پيش نيامده بود. شانس ما بود كه اين اتفاق افتاد. الان اوضاع خوبي ندارد، فكش بايد عمل شود، بايد دوباره به تهران بيايد. يك نفر زنگ زد و گفت كه پيگيري مي‌كنيم. فقط همين.»
اوايل ماجرا قرار شد دو وكيل پرونده او را برعهده بگيرند كه بتوانند روند اعلام جانبازي اميرحسين را پيگيري كنند. به غير از آن هم يك خيريه به دنبال تامين هزينه‌هاي درمان او است. پيگيري پرونده اختصاص درصد جانبازي از كميسيون ماده 2 در فرمانداري و شوراي تامين استان آغاز مي‌شود و در آخر نوبت به بنياد شهيد مي‌رسد. 
پرونده‌هاي 30 ساله بلاتكليف
30 سال پيش اتفاق مشابهي براي محمود قادري اهل سردشت رخ داد و پرونده او هنوز در كميسيون ماده 2 فرمانداري مانده و تا امروز هيچ تصميمي درباره آن گرفته نشده است. سعيد نيازي هم چند سال قبل بر اثر انفجار مين دو چشم و دستش را از دست داد، اما او هم بلاتكليف مانده و تصميمي در مورد پرونده‌اش گرفته نشده است.
كميسيون ماده 2 فرمانداري بوكان سال‌ها قبل جانبازي سليمان اويسي و هادي لگزي را احراز و راي را با حضور نماينده بنياد شهيد و ايثارگران صادر كرد، اما بنياد حاضر به اجراي اين راي نيست و ديوان عدالت اداري هم از رسيدگي به شكايت خودداري مي‌كند و باز هم آن را به بنياد شهيد ارجاع داده است.
اين چند روايت خلاصه‌اي از پرونده‌هاي مشابه ماجراي اميرحسين است كه قرباني انفجار مين‌هاي جامانده از دوران جنگ ايران عراق و شده‌اند و پيگيري حقوقي آنها نتيجه‌اي نداشته است. پرونده آنها ميان نهادهاي مختلف پاس‌كاري و بدون نتيجه رها مي‌شود. 
عثمان مزين، يكي از دو وكيلي است كه قرار است پيگيري پرونده اميرحسين را بر‌عهده بگيرد. او مي‌گويد پيگيري قانوني بيشتر پرونده‌هاي قربانيان انفجار مين نتيجه‌اي ندارد و مصدوم كه دچار جراحت‌ و معلوليت شده است، به حال خود رها مي‌شود. او به «اعتماد» توضيح مي‌دهد كه روند حمايت‌هاي قانوني بعد از مصدوميت ناشي از انفجار مين چطور پيش مي‌رود: «با توجه به اينكه در اثر انفجار مين، قرباني تا ابد قدرت كار و سلامت جسمي خود را از دست داده و حتي از انجام امور روزمره و شخصي هم ناتوان است، مهم‌ترين خواسته و مطالبه بحق قربانيان اين است كه مداواي آنها به صورت رايگان انجام شود و براي باقيمانده عمر خود از مقرري ماهانه برخوردار باشند. هر دو مورد هم مورد بي‌توجهي دستگاه قانونگذاري و اجرايي كشور است و بايد تمام هزينه درمان و مداوا را پرداخت كنند، در حالي كه آنها به دليل استفاده از تجهيزات نظامي كه دولت متبوع‌شان از آن استفاده كرده مصدوم شده‌اند و دولت حق ندارد هزينه‌اي بر دوش آنها اضافه كند. در صورت وقوع تصادف رانندگي دولت تمام هزينه‌هاي درمان را پرداخت مي‌كند، ولي در مورد مصدوميت ناشي از انفجار مين اين‌چنين نيست و شاهد تبعيض آشكاري نسبت به قربانيان مين هستيم.»
او مي‌گويد كه «قرباني مين بايد تمامي هزينه‌هاي بسيار زياد درمان را خودش پرداخت كند. براي برقراري مستمري ماهانه بايد پرونده قرباني مين توسط كميسيون ماده 2 كه در فرمانداري‌ها تشكيل مي‌شود، مورد بررسي قرار گيرد. اين كميسيون هم سال‌ها پرونده‌ها را بلاتكليف گذاشته است. علاوه بر آن از مراجع مختلف در اين زمينه استعلام مي‌گيرد كه اين روند هم چند سال طول مي‌كشد. در حال حاضر ما پرونده‌هايي داريم كه با وجود گذشت 20 يا 30 سال از انفجار مين، هنوز اين كميسيون هيچ تصميمي در مورد وضعيت قرباني مين اعلام نكرده و ساز و كار مشخصي ندارد.»
آن‌طور كه مزين توضيح مي‌دهد در شهر سردشت حدود 400 پرونده وجود دارند كه منتظر تصميم‌گيري هستند. علاوه بر اين در صورت مقايسه موارد انفجار مين با آمار آراي صادره در اين كميسيون، به اين نتيجه مي‌رسيم كه آمار انفجار مين بيش از تعداد آراي صادره است. درخواست قرباني و بازماندگان از اين كميسيون اين است كه به عنوان جانباز يا شهيد تحت پوشش بنياد شهيد و امور ايثارگران قرار گيرد تا از مزاياي قانوني آن نهاد استفاده كنند، اما اين كميسيون‌ها كه با حضور نماينده بنياد شهيد هم تشكيل مي‌شود حاضر به تحت پوشش قرار دادن تمام قربانيان توسط بنياد شهيد و امور ايثارگران نيستند؛ چون اين كار براي دولت بار مالي دارد. با توجه به اين موضوع راي بر تحت پوشش قرار گرفتن مصدوم توسط كميته امداد يا بهزيستي صادر مي‌شود. اين دو سازمان هم فاقد بودجه و امكانات لازم براي حمايت كافي از قربانيان مين هستند. 
اين وكيل دادگستري مي‌گويد: نبايد فراموش كرد كه نقص عضو قرباني مين در اثر اقدامات خلاف قانون و سهل‌انگاري در جمع‌آوري مين‌هاي موجود ايجاد شده و بر اين اساس دولت ملزم به حمايت از قرباني و جلوگيري از تحميل هزينه و سختي بيشتر است. علاوه بر همه اين موارد، چون قربانيان انفجار مين دچار معلوليت مي‌شوند ترديدي در الزام دولت به حمايت وجود ندارد. تعداد محدودي پرونده منجر به شناسايي فرد به عنوان جانباز يا شهيد شده كه در برخي موارد هم بنياد شهيد حاضر به تمكين از راي و اجراي آن نيست. اين نحوه تصميم‌گيري و اجراي آن وضعيت بسيار مبهمي از نظر اداري براي قرباني مين ايجاد و آنها را سرگردان كرده است. آنها بايد مسيري طولاني و پرهزينه را براي به دست آوردن حقوق خود طي كنند.
مزين مي‌گويد كه در بسياري از شهرها كميسيون ماده 2 به ندرت تشكيل مي‌شود و اتخاذ تصميم را منوط به كسب نظر و موافقت از مراجع مختلف مي‌كنند كه تمامي آن مراجع در كميسيون نماينده دارند كه به دليل حضور نماينده آن نهادها در كميسيون ديگر نيازي به استعلام نيست. در عمل رويه به صورتي پيش مي‌رود كه اين پرونده‌ها با كندي پيش بروند و قرباني نااميد و مستاصل شود. ايراد ديگر اين است كه اكثريت اعضاي كميسيون نهادهاي نظامي هستند كه در هر حال تصميم و نظر آنها بر نظر ديگر سازمان‌ها تفوق و برتري دارد. در قانون منعي براي حضور قرباني يا وكيل او ايجاد نشده، اما جلسات كميسيون بدون دعوت وكيل و قرباني برگزار مي‌شود كه قطعا اگر اجازه حضور آنها داده شود در راي اعضا اثرگذار خواهد بود. در حال حاضر هزاران پرونده بلاتكليف در اين كميسيون‌ها وجود دارد.
چون مشكلات قربانيان مين مربوط به چند استان غربي است، شاهد عزمي سراسري و ملي براي توجه به وضعيت قربانيان مين نيستيم.‌ اگر قصد اقدام منطقي و صحيح وجود دارد دولت مي‌تواند با تاسيس يك سازمان مستقل مختص قربانيان مين از زمان وقوع حادثه تمام معضلات آنان از جمله هزينه درمان و مستمري ماهانه را تقبل كند. شرايط فعلي قربانيان مين دقيقا مصداق بارز پاس دادن آنها از يك سازمان به سازماني ديگر است.
جنگ هنوز ادامه دارد
پس از پايان جنگ ايران و عراق در سال 1368، ايران با حدود ۲۰ ميليون انواع مين زميني و ميليون‌ها مواد منفجره به جامانده از جنگ در وسعتي حدود ۴۲ هزار كيلومتر مربع در پنج استان مرزي غرب و جنوب غرب كشور روبرو شد. حدود 5/6 ميليون هكتار از زمين‌هاي ايران به مين ضد نفر آلوده شده بود و پس از اتمام جنگ، 2/4 ميليون هكتار از اين مناطق همچنان آلوده به گلوله‌هاي عمل نشده و مين بودند. اين ميزان آلودگي، تاثيرات زيادي از نظر اجتماعي، اقتصادي و محيط زيستي داشت و باعث بيكاري، مهاجرت، غيرقابل استفاده شدن زمين‌هاي كشاورزي و دامپروري، صنعتي و نفتي ‌شد. منابع محيط‌زيستي هم تحت‌تاثير اين مين‌ها و مهمات عمل نكرده قرار گرفتند. بحراني بودن ماجراي زمين‌هاي آلوده به مين در پنج استان مرزي باعث شد كه پس از پايان جنگ پاكسازي اين مناطق آغاز شود. در حال حاضر بيش از چهار ميليون نفر در اين استان‌ها در معرض تهديدات ناشي از مين و مواد منفجره به جامانده از جنگ قرار دارند و در مجموع تا امروز بيش از دو ميليون انواع مين و بيش از يك ميليون انواع گلوله‌هاي عمل‌نكرده كشف و منهدم شده است. 
از آن چهار ميليون و 200 هزار كيلومتر مربع زمين‌هاي آلوده در نوار مرزي پنج استان كرمانشاه، خوزستان، ايلام، كردستان و آذربايجان غربي، 95درصد پاكسازي شده و حدود 50 هزار هكتار هنوز باقي مانده است. از بين اين پنج استان ايلام از نظر وسعت مناطق آلوده شده و استان خوزستان هم از نظر تعداد مين‌ و مهمات عمل نكرده در جايگاه اول قرار دارند. خوزستان بعد از جنگ به تنهايي يك ميليون و 380 هزار هكتار زمين آلوده پيدا كرد. براساس آمارهاي رسمي، آلوده‌ترين نقاط به مين در استان خوزستان شوش، فكه و چنانه‌‌اند و شهرستان‌هاي دشت آزادگان، شوش، آبادان و خرمشهرهم بيشترين تاثير را از آلودگي به مين گرفته‌اند. به فهرست شهرهاي آلوده از مين‌ها و مهمات بايد سوسنگرد، بستان، مهران، دهلران، قصرشيرين، هويزه، نفت شهر، سومار، موسيان، اهواز، انديمشك، دزفول و گيلانغرب را اضافه كرد. قرار بود اوايل دهه 90 آخرين سال‌هاي باقي ماندن مين در زمين‌هاي اين پنج استان باشد، اما انفجار آن هنوز هم قرباني مي‌گيرد. 
بعد از اتمام جنگ يگان‌هاي نظامي مسووليت پاكسازي اراضي را برعهده گرفتند. در سال ۱۳۷۷ اين مسووليت به وزارت كشور سپرده شد و دوباره به وسيله همان يگان‌هاي نظامي ادامه پيدا كرد. درنهايت موضوع كار پاكسازي در سال ۱۳۸۲ به وزارت دفاع سپرده شد. به دنبال اين تغيير شوراي عالي پاكسازي به رياست وزير دفاع وقت تشكيل شد و سه سال بعد مركز مين‌زدايي كار خودش را آغاز كرد. 
مسوولان مركز مين‌زدايي ايران اعلام كرده‌اند به دليل تحريم‌هاي سياسي و اقتصادي، نتوانسته‌اند از سيستم مديريت اطلاعات عمليات مين كه توسط مركز بين‌المللي مين‌زدايي بشردوستانه ژنو ارايه شده، استفاده كنند. رايزني‌هاي مختلف هم در اين زمينه ثمري براي اين مركز نداشته است؛ به همين دليل يك سامانه مديريت يكپارچه اطلاعات عمليات مين را با اهداف و قابليت‌هاي مختلف طراحي و توسعه داده است. فعاليت اين مركز در دو فاز پاكسازي سطحي و عميق انجام مي‌شود و كار فاز اول تقريبا تمام شده است. بعد از پاكسازي پنج هزار متر مربع از مناطق آلوده، 400 هزار كشاورز و دامدار دوباره در اين مناطق مشغول به كار شدند. اين 42 هزار كيلومتر مربع آلوده از همان روزهاي اول تا امروز در مجموع 2500 جانباخته و هشت هزار مجروح بر جاي گذاشته است.
فرآيند فرسايشي حقوقي در انتظار قربانيان مين
احراز جانبازي توسط بنياد شهيد آيين‌نامه مشخصي دارد و طبق آن افراد غير‌نظامي مانند مجروحان حملات هوايي به شهرها، برگشت مهاجران به مناطق جنگي، برخورد با مواد منفجره به‌جا مانده از دوران جنگ يا اقدامات تروريستي و اغتشاشات، بايد به فرمانداري و استانداري محل وقوع حادثه مراجعه و راي احراز مجروحيت را از كميسيون مربوط به اين موضوع دريافت كنند. ادامه كار آن در بنياد همانند فرآيند احراز جانبازي كاركنان نيروهاي مسلح است.
اين فرآيند درباره كاركنان نيروهاي مسلح متفاوت است. محمود پاكدل، معاون مددكاري و مشاركت‌هاي مردمي بنياد شهيد مي‌گويد كه «اگر متقاضي عضو نيروهاي مسلح باشد، مثل كادر ثابت، سرباز، بسيج يا كاركنان دولت كه در دوران دفاع مقدس و بعد از آن در همكاري با نيروهاي مسلح مجروح شده باشند، ابتدا بايد به يگان خدمتي مراجعه و با ارايه مدارك مجروحيت راي كميسيون ۱۲۰ قانون ارتش يا ۱۳۴ قانون سپاه يا ۱۴۰ قانون فرماندهي انتظامي مبني بر احراز جانبازي را دريافت كنند. بعد از آن مدارك اصل يا برابر اصل شده را همراه با راي كميسيون مربوطه به اداره يا منطقه بنياد شهيد و‌ امور ايثارگران محل سكونت ارايه كنند. اين مدارك توسط كميسيوني در بنياد استان با قوانين و آيين‌نامه تطبيق داده مي‌شود و در صورتي كه راي اوليه با قوانين تطبيق داشته باشد، توسط بنياد راي تطبيق مصاديق ايثارگري صادر و براي تعيين درصد جانبازي به كميسيون پزشكي معرفي مي‌شود. بعد از معرفي فرد به كميسيون ضمن دعوت از متقاضي توسط پزشكان متخصص معاينه و براساس ضوابط كميسيون پزشكي، درصد جانبازي فرد در سيستم بنياد ثبت و از طريق پيامك به متقاضي اطلاع داده مي‌شود. بعد از طي اين مراحل متقاضي اطلاعات مربوط به افراد تحت پوشش و تحت تكفل را به بنياد شهرستان يا منطقه ارايه مي‌كند و مي‌تواند از خدمات قانوني مرتبط استفاده كند. اگر پرونده او در كميسيون بنياد تطبيق داده نشود، با ذكر دليل عدم تطبيق به يگان مربوطه بازگردانده مي‌شود و چنانچه يگان به راي بنياد اعتراض داشته باشد، در كميسيون مشترك بنياد و يگان بررسي و تصميم‌گيري مي‌شود.»
او مي‌گويد كه مجروحان دوران دفاع مقدس كه مدارك باليني و صورت سانحه مجروح شدن را ندارند، بايد با مراجعه به يگان خدمتي و ثبت درخواست براساس تبصره بند الف ماده ۸۷ قانون برنامه ششم توسعه، به شوراهاي پزشكي نيروهاي مسلح معرفي شوند. اگر شوراي‌عالي پزشكي مجروح شدن آنها را تاييد كند، پرونده به بنياد ارسال و بدون شركت در كميسيون پزشكي بنياد مشمول پنج درصد جانبازي مي‌شوند. اگر متقاضي درخواست درصد بالاتر داشته باشد بايد به كميسيون پزشكي بنياد مراجعه و طبق راي كميسيون مي‌تواند از درصد بالاتري برخوردار شود.


دوباره انفجار
تقريبا يك ماه بعد از انفجار مين در فكه، حادثه‌اي مشابه در قصر‌شيرين اتفاق افتاد. با اين تفاوت كه اين‌بار يكي از اعضاي تيم‌هاي مين‌زدايي روي مين مي‌رود؛ مردي 45 ساله‌ كه در حال مين‌زدايي بود و به دليل انفجار آن، مچ دست چپ و انگشتان دست راستش را از دست مي‌دهد. جنگ اينجا به شكل ديگري ادامه دارد.