تمرکز راهبردی بر مسئله فلسطین

یکی از مهم‌ترین پیامد‌های تحولات اخیر دیپلماتیک منطقه غرب آسیا را می‌توان در مسئله فلسطین مشاهده کرد. در پی ارتقای سطح تعامل میان جمهوری اسلامی ایران و برخی کشور‌های عربی منطقه نگرانی‌های عمده‌ای در سرزمین‌های اشغالی و در سطح راهبردی رژیم‌صهیونیستی پدید آمده است.
روزنامه صهیونیستی «اسرائیل هیوم» صراحتاً اذعان داشت که رژیم اشغالگر قدس نتوانسته است تبعات همگرایی ایران و عربستان را هضم کند؛ همگرایی‌ای که باعث توقف طرح‌های صهیونیستی در منطقه و توقف عادی‌سازی روابط با این رژیم شده است. این رسانه صهیونیستی با اذعان به شکل‌گیری ائتلاف جدیدی که توازن قوا در منطقه را تغییر داده، به این واقعیت که هرگونه همگرایی یا مصالحه برای کاهش تنش، به سود اسرائیل نیست، اعتراف کرد که تل‌آویو همیشه از تنش روابط بین کشور‌های منطقه در راستای تقویت امنیت و روابط و بهبود موقعیت خود استفاده می‌کرده است.
این اعتراف تلخ را البته مؤسسه مطالعات امنیت ملی اسرائیل که از مهم‌ترین اندیشکده‌های راهبردی صهیونیست‌هاست نیز مطرح کرده و بی‌محابا در خصوص پیامد‌های روند‌های جدید منطقه‌ای ابراز نگرانی کرده است. اما چه عاملی نگرانی صهیونیست‌ها را برانگیخته و چرا تا این حد از تعاملات جدید منطقه‌ای به وحشت افتاده‌اند؟
واقعیت آن است که طی یک دهه اخیر اصلی‌ترین تلاش صهیونیست‌ها برای امنیت‌زایی، حول تفرقه‌افکنی در محور پیرامونی و مشغول‌سازی همسایگان بوده است. تحولاتی که به ظهور تروریسم تکفیری در منطقه شام و عراق انجامید بزرگ‌ترین هدیه‌ای بود که جریانات وهابی به صهیونیست‌ها دادند. بخش عمده‌ای از توان عملیاتی نیرو‌های محور مقاومت بر سر نجات مردم منطقه از تروریسم تکفیری معطوف شد. در اواسط دهه میلادی گذشته، هنگامی‌که نخستین نشانه‌های زوال داعش در حال آشکار شدن بود، صهیونیست‌ها بر تحریک کشور‌های عربی جنوب خلیج‌فارس، به‌ویژه عربستان سعودی برای حمله به یمن و افزایش تنش با جمهوری اسلامی ایران تمرکز کردند و هیچ بعید نیست که در پی پروژه هایی، چون کشتار حجاج در فاجعه منا و مسجدالحرام نیز دست پلید صهیونیست‌ها حضور پنهان داشته باشد.


صهیونیست‌ها امیدوار بودند با افزایش تنش میان برخی کشور‌های عربی با جمهوری اسلامی ایران، هم فشار بر محور مقاومت افزایش یابد و هم روند تطبیع (عادی‌سازی روابط با رژیم‌صهیونیستی) شتاب پذیرد. بر این اساس بود که در زمان ترامپ طرح موسوم به صلح ابراهیم طرح‌ریزی شد و هدف آن ایجاد ائتلافی عربی-عبری- غربی علیه مقاومت بود.
اینک، اما هم صلح ابراهیم شکست خورده، هم شکاف‌های درونی جامعه صهیونیستی تشدید شده، هم روند تطبیع متوقف، بلکه متزلزل، شده و تنش‌های در داخل جهان اسلام کاهش یافته است. طبیعی است که صهیونیست‌ها خود را بازنده تحولات منطقه‌ای ببینند، اما آنچه نگرانی بیشتر صهیونیست‌ها را سبب شده، پیامد اصلی این روند است که آن افزایش تمرکز راهبردی محور مقاومت بر موضوع فلسطین است.
در طول چند سال اخیر مقاومت فلسطینی به سطحی جدید از دستاورد‌های میدانی رسیده که مهم‌ترین آن توسعه حوزه نفوذ عملیاتی در منطقه کرانه باختری و حتی داخل سرزمین‌های ۱۹۴۸ است. به‌بیان‌دیگر، به‌موازات آنکه گسست‌های متنوع سیاسی - اجتماعی در حال سایش رژیم از درون است، مقاومت فلسطینی نیز با عملیات‌های متنوع و مبتکرانه این سرزمین را هر چه بیشتر برای غاصبان ناامن می‌کند. بر این اساس جمهوری اسلامی ایران که از گذشته به‌صراحت حمایت خود را از مبارزان آرمان ر‌هایی قدس اعلام کرده نیز بر همین محور تمرکز کرده و کانون اصلی مبارزه با رژیم‌صهیونیستی را تقویت مادی و معنوی مقاومت فلسطینی قرار داده است.
در واقع اضلاع گوناگون جبهه مقاومت در وضعیت جدید فراغ بال بیشتر می‌یابند تا بر هدف دیرین خود یعنی ازاله رژیم اشغالگر از فلسطین متمرکز شوند و مهم‌ترین راهبرد این هدف حمایت تمام‌عیار از مقاومت فلسطینی است. کاهش تنش در منطقه عربی، فرصت‌های بی‌نظیری از نظر عملیاتی و حتی تسلیحاتی برای محور مقاومت ایجاد کرده تا پروژه راهبردی تسلیح کرانه باختری که از چند سال پیش شروع شده، شتاب گیرد و تیم‌های عملیاتی فلسطین در داخل سرزمین‌های موسوم به ۱۹۴۸، قوت یابند. علاوه بر این چه‌بسا آن‌هایی که در مخیله صهیونیست‌ها هم نمی‌گنجید، در خفا و علن به یاری فلسطینیان بیایند. در روز‌ها و ماه‌های آینده شاهد برکات بیشتری از روند‌های جدید منطقه در سطح میدان خواهیم بود؛ ان‌شاءالله.