روزنامه جوان
1402/02/12
معلمی و نظام تعلیمی را آقایان کوچک شمردهاند!
در حدیثی به نقل از امام سجاد (ع) آمده است: «حَق سائِسِک بِالعِلمِ، التعظیمُ لَهُ و التوقیرُ لِمَجلِسِهِ» یعنی «حق استاد تو این است که بزرگش دارى و محضرش را محترم شمارى»، اما متأسفانه شأن و منزلت معلمان کشورمان هر سال نسبت به سالهای گذشته کاهش یافته است و در نتیجه شغل معلمی آن جایگاهی را که باید داشته باشد، ندارد. اما اینکه چرا این اتفاق افتاده است و علل آن به کجا برمیگردد، نیاز به بررسی و توجه دارد. به همین منظور «جوان» با مهدی نویدادهم، مشاور عالی پیشین وزیر آموزشوپرورش گفتگو کرده است. تقریباً همه کارشناسان بر پایین بودن کیفیت آموزش در مدارس کشورمان اتفاقنظر دارند. فارغ از برخی استعدادهای شخصی دانشآموزان که باعث کسب مدالهایی در منطقه و جهان میشود، نتایج آزمونهای بینالمللی هم این موضوع را تا حدودی تأیید میکند، شما علت این موضوع را چه میدانید؟کیفیت آموزش بستگی به چند عنصر دارد. مثل صلاحیت حرفهای و توانمندی معلمان، محتوای برنامه درسی، شیوههای ارزشیابی، مدیریت نظام آموزش و فرهنگ سازمانی مدرسه که اینها از عواملی هستند که بر فرایند یادگیری دانشآموزان و فرهنگ، استعداد و توانمندیهای آنها تأثیر زیادی دارد. اینکه به صورت مطلق بگوییم کیفیت آموزش پایین است را قبول ندارم. درست است که برخی مدارس از کیفیت پایین آموزشی برخوردارند و دانشآموزان از این موضوع آسیب دیدهاند، اما مدارس موفق و حتی مناطق موفقی هستند که کیفیت آموزشی بالایی دارند و معلمانی دلسوز، متعهد و شایسته در حال تدریس هستند. در مجموع باید بگویم که عنصر مهم و بسیار تعیینکننده در کیفیت آموزش، صلاحیت حرفهای و شایستگی معلمان است که بیتوجهی به آن، آموزش را دچار آسیب کرده است. اولین دلیل آن نیز ورود بدون هماهنگی تعدادی از معلمان به چرخه تعلیم و تربیت بوده است. قانونگذار مسیری را در سند تحول بنیادین مشخص کرده که معلمان از مجرای صلاحیت حرفهای، وارد گردونه تدریس شوند و برای این مجرایی که تعریف کرده، دانشگاه فرهنگیان یا شهید رجایی مشخص شده است. اما از آنجا که با کمبود معلم مواجه شدیم، تعدادی از معلمان بر اساس مصوبات مجلس، این مسیر را طی نکردند و همین مسئله موجب شده است معلمانی داشته باشیم که توانمندی و صلاحیت لازم را برای تدریس ندارند. اینکه میگویید برخی مدارس از کیفیت آموزشی خوبی برخوردارند، اینها شامل مدارس دولتی هم میشود؟
بله. نباید مدارس استان تهران را مبنای قضاوت قرار دهید. در برخی از استانها و شهرستانها و در برخی مناطق، بسیاری از مدارس خوب و معلمان توانمندی وجود دارد که مسئولانه مشغول تعلیم و تربیت دانشآموزان هستند. بنابراین مدارس باکیفیت و خیلی خوبی وجود دارد که دولتی هم هستند، منتها میبینیم در تهران، مدارس خاص، معروف شدهاند و بیشتر هم به چشم میآیند چراکه بیشتر مطرح و بیشتر تقویت شدهاند. براساس آمار حداکثر ۱۵ درصد دانشآموزان در مدارس غیردولتی درس میخوانند. به این توجه کنید که یک مدرسه تیزهوشان یا یک مدرسه عشایری خوب هم دولتی است که به کیفیت آموزش اهمیت داده است. تقریباً ۹۰درصد بودجه آموزشوپرورش خرج امور پرسنلی میشود. آموزشوپرورش هم حدود ۴۵درصد کارمندان دولت را دارد و کوچکترین تغییری در بحث حقوق کارکنان این وزارتخانه، بار مالی هنگفتی را به دولت تحمیل میکند. با چنین وضعیتی، چشمانداز آموزشوپرورش بهخصوص در بحث ارتقای کیفیت آموزشی را چگونه میبینید؟
پاسخ این سؤال مثل سؤال قبلی، تکعاملی نیست. اگر بناست مدارس و آموزش باکیفیت داشته باشیم، صرفاً با تزریق منابع انجام نخواهد شد. برای ارتقای کیفیت آموزش باید سند تحول بنیادین در همه ابعاد خود عملیاتی شود. اگر این سند در احکام صدوسیویکگانهاش عملیاتی شود، آن وقت زیرنظامهای ششگانهای که در آن پیشبینی شده است، یعنی «راهبری و مدیریت تربیتی»، «برنامه درسی»، «تربیت معلم و تأمین منابع انسانی»، «تأمین و تخصیص منابع مالی»، «فضا، تجهیزات و فناوری» و «پژوهش و ارزشیابی» ساماندهی میشوند و آن وقت به هدف خود که ارتقای کیفیت آموزش است، خواهد رسید. آموزشوپرورش باید چابکتر شود و تعداد نیروهای انسانی کاهش یابد. طبق آمار، در حال حاضر حدود ۳۵۰ اداره آموزشوپرورش داریم، در صورتی که در سیاستهای کلی ابلاغی از سوی مقام معظم رهبری و در سند تحول بنیادین به صراحت گفته شده است باید کوچکسازی و چابکسازی نظام اداری آموزشوپرورش اتفاق بیفتد چراکه وضعیت موجود هزینهها را سنگین کرده است. علاوه بر اینها باید مشارکتهای مردمی ساماندهی پیدا کند. مردم در ساختوساز فضا، تحت عنوان «خیرین مدرسهساز» وارد شدهاند و خوشبختانه دستاوردهای خوبی در این زمینه داشتهایم تا جایی که در حال حاضر یکسوم مدارس کشورمان توسط خیرین ساخته شده است. حالا اگر همین «مردم» در بخش نرمافزاری، قانونمند و نظاممند وارد شوندً قطعاً میتوانند آموزش کشور را به سمت ارتقای کیفیت حرکت دهند. طرح رتبهبندی معلمان قرار بود به ارتقای کیفیت آموزشی منجر شود. به نظر شما الان اینگونه شده است؟
نه متأسفانه اینطور نیست. یکی از دلایلش این است که طرح رتبهبندی معلمان به عنوان یکی از احکام صدوسیویک گانه سند تحول بنیادین، به خوبی درک نشده است. در این طرح ما دو خردهنظام داریم که اینها لازم و ملزوم یکدیگر هستند؛ یکی نظام رتبهبندی معلمان یعنی همین چیزی که سر زبانها افتاده و روی آن عملیات اجرا شده است، یکی هم نظام سنجش صلاحیت حرفهای معلمان که این نظام مقدم بر رتبهبندی معلمان بوده است، یعنی باید بر اساس یک قانونمندی و ضوابط مشخص شده، مثلاً پنج سال یک بار، صلاحیت حرفهای و توانمندی معلمان سنجیده میشد و اگر معلمی میتوانست یک رتبه برتری کسب کند، آن وقت وارد چرخه نظام رتبهبندی و از امتیازات آن برخوردار شود، اما میبینیم که این طرح اولی اجرا نشده و طرح دومی هم ناقص اجرا شده است! در نتیجه این بینظمی نظام رتبهبندی با نظامی مالی و به طرحی ضدخودش تبدیل شد. در صورتی که قرار بود طرح رتبهبندی معلمان، باعث ایجاد انگیزه شود و رقابت سالمی را بین معلمان شکل بدهد، همچنین قرار بود موجب نشاط، شوق و یادگیری در معلمان شود، اما به دلیل بد عمل کردن این طرح، شاهد نارضایتی عمده معلمان هستیم. به مدیریت و آموزشوپرورش اشاره کردید. بیثباتی مدیریتی در آموزشوپرورش را چقدر در بروز و دستبهدست شدن مشکلات این وزارتخانه مؤثر میدانید؟
یکی از تجلیات کوچکانگاری که من آن را واضح میبینم، بیثباتی مدیریتی بوده است، یعنی مدیریت وزارتخانه آموزشوپرورش جدی شمرده نمیشود، بنابراین بیثباتی مدیریتی دارد. شما در «وزارت نفت»، «وزارت اطلاعات» و «وزارت امورخارجه» بیثباتی مدیریتی را مشاهده نمیکنید چراکه دولتها در هشت سال فعالیتشان، یک وزیر داشتند، اما در وزارت آموزشوپرورش، هر شش ماه تا دو سال یک بار مدیریت تغییر میکند و این بیثباتی به «آموزش» در کشور آسیب زده است. تعبیر «مافیای آموزشی» را قبول دارید؟
بله. گروهی هستند که متأسفانه از «آموزش» و نیاز خانوادهها به آموزش سوءاستفاده میکنند و به آن به عنوان یک «صنعت» مینگرند. حال چه آنهایی که در بخش کنکور فعال هستند و چه آنهایی که در آموزشگاههای مختلف برای دروس تقویتی کار میکنند، حتی برخی از مدارس غیرانتفاعی نیز به «آموزش» نگاه تجاری دارند. من معتقدم بخش آموزش میتواند درآمدزا باشد، اما رسالت دستاندرکاران آموزش پیش از آنکه به درآمدزایی بخواهد بپردازد، باید به رسالت آموزش و تربیتی خودش توجه کند. متأسفانه گروه مافیای آموزش وجود دارد و این را در بین کسانی که مخالف حذف کنکور بودند و فعالیتهای مختلفی برای سوءاستفاده از آموزش و رسیدن به درآمدزایی انجام دادهاند، مشاهده میکنیم. در رسانهها مطرح میشود که مدارس خاص متعلق به جناحهای مختلف کشور است و به همین دلیل هم هیچگاه کسی متعرض این مدارس نمیشود، چون هر دو طیف سیاسی از آن برخوردارند. از طرف دیگر، این مدارس با امکانات ویژه بر بیعدالتی آموزشی دامن میزنند. چرا ارادهای برای تخصیص مناسب و عادلانه منابع آموزشی وجود ندارد؟
رسالت دولت و حکومت، تقویت آموزش با استفاده حداکثری از مشارکت مردم است. از آنجا که در بخش مدارس دولتی ضعف زیادی داریم، بنابراین این مدارس که به آن اشاره کردید، خیلی پررنگ شدهاند. تأمین منابع آنطور که باید و شاید انجام نمیشود و به لحاظ کوچکانگاری ضعفهای زیادی وجود دارد. در حالی که اگر سهم منابع آموزشوپرورش از بودجه عمومی کشور حداقل به اندازه میانگین جهانی باشد، این فعالیتها رنگ خواهد باخت. در حال حاضر مدیران و معلمان بسیار دلسوز و علاقهمندی هستند که اگر منابع در اختیارشان قرار بگیرد، میتوانند بهترین خدمات را در مناطق محروم و غیرمحروم ارائه کنند. آموزشوپرورش حاکمیتی را قبول دارید؟
بله آموزشوپرورش بر اساس همه اسناد و مدارک، امری حاکمیتی است، اما حاکمیتی به معنای تصدیگری صددرصدی نیست. در سیاستهای کلی ابلاغ مقام معظم رهبری تحت عنوان سیاستهای کلی تحول نظام آموزشی به امر آسیبپذیر بودن آموزشوپرورش اشاره و همزمان به کاهش تصدیگریهای غیرضرور و افزایش مشارکتهای مردمی هم تأکید شده است. خصوصیسازی آموزش در مجموع به نفع نظام آموزشی و تربیتی کشورمان است؟
نه، من این حرف را تأیید نمیکنم. به نظر من خصوصیسازی آموزش میتواند آسیبزا باشد، اما مشارکتپذیری مردم باید به صورت حداکثری اتفاق بیفتد. همانطور که براساس اصل ۴۴ قانون اساسی خصوصیسازی شامل آموزشوپرورش نشده است. ممنون از وقتی که گذاشتید. روز معلم را به شما و همه معلمان دلسوز و متعهد کشورمان تبریک میگویم.
ممنون. خواهش میکنم. موفق باشید.
برای ارتقای شأن معلمان و جامعه فرهنگی چه اقداماتی باید انجام شود؟
به طور حتم «معلم» یکی از اصلیترین مؤلفههای نظام آموزشوپرورش کشور است. اگر نظام آموزشوپرورش در یک سیستم و یک جامعه از منزلت کافی برخوردار شود، آن وقت همه مؤلفهها از جمله «معلم» از آن منزلت برخوردار خواهد شد، اما اگر نظام آموزشوپرورش در کشوری جایگاه خودش را نداشته باشد، آن وقت همه مؤلفهها از جمله معلم از این منظر آسیب خواهد دید، بنابراین به نظر من، مشکل را باید در نوع نگاه به آموزشوپرورش پیدا کرد. همانگونه که در ابتدای صحبتم، تعبیری را تحت عنوان کوچکانگاری آموزشوپرورش به کار بردم، معتقدم حکمرانی و مدیریت اجرایی کشور، نقش آموزشوپرورش را در توسعه کشور، حل مسائل فرهنگی اجتماعی، گسترش اخلاق در جامعه و در گسترش بسیاری از مهارتهایی که نیاز جامعه است، کوچک میبیند و، چون این موارد را کوچک دید، پس «معلم» را هم کوچک دیده است. در صورتی که اگر به این باور برسند که سیستم و نظام آموزشوپرورش میتواند توسعهآفرین، فرهنگمدار و ارزشآفرین باشد و یقین داشته باشند که کار فناوری و تحول را از مدارس باید شروع کنند، آن وقت «معلم» هم جایگاه خودش را پیدا خواهد کرد. همانطور که تجربه کشورهای پیشرو در کیفیت آموزش نشان داده است، آنها باور کردهاند باید توسعه کشور را از مدارس شروع کنند و هزینههای بسیاری را برای «ساخت مدرسه»، «تربیت، جذب و آموزش معلم»، «تولید محتوای آموزشی» و هر چیزی که در مدرسه نیاز است صرف میکنند.
سایر اخبار این روزنامه
معلمی و نظام تعلیمی را آقایان کوچک شمردهاند!
نگاهی به دروغ منافقین در روزکارگر
«افسانه» سازی بیبیسی از بایگانی پیرزنان
رابطه علم و صنعت ما «حکیم» ندارد
حقهبازیهای ناتمام یک حقوقدان
ایران موتور هواپیما را روشن کرد
سوداگران زیر تیغ مالیات
هم رصد کنید و هم برخورد قاطع!
جاسوس انگلیس به روایت نیویورکتایمز
مذاکره حقوقی با امریکا تکلیف لاهه است
مبارزه با فساد معیاری برای سنجش جرئت و جنم مسئولان