روزنامه خراسان
1402/02/18
قصهگِلها در پایتخت سفال جهان
آشنایی با شهر«لالجین» که سفالگری در آن شغل اول مردم استبهروایت یک کارآفرین نمونه استانی که 3دهه از عمرش را پای چرخ سفال نشستهاست
همیشه که نباید پایتختها مملو از آدم باشند. پایتخت، گاهی ممکن است یک شهر 15هزارنفری در دل هگمتانه باشد که سفال و سفالگری چرخ شهر را میچرخاند نه خیابانهایی که به اداره و سازمان و وزارتخانه و سرگردانی ختممیشوند. «لالجین» یکی از همین شهرها یعنی پایتخت سفال جهان است. شهری کوچک که قصههای زیادی را در تاریخ پشت سرگذاشته و روزگار مردمان خوش ذوقش به خاک و گِل و سفال گره خوردهاست. البته که نشانههای سفالگری در هرگوشه تاریخ ایران پیداست؛ از کهنترین چرخ و کوره سفالگری در شوش تا سفالینههای شهر سوخته در سیستان. سفالگری در ایران هنری ارزشمند و سنتی است که طی هزاران سال، اصول فنی ساختوساز آن نسلبهنسل چرخیده تا به امروز برسد. در لالجین هم قصه همین است، سفالگری در این شهر رگوریشهدار است و بههمین دلیل لالجین در سال 95 از سوی شورای جهانی صنایع دستی به عنوان پایتخت جهانی سفال انتخاب شده. سفالگری رشته اول مردم لالجین است اما این شهر هنوز تا تبدیل به پایتخت جهانی کمبودهایی دارد. لالجین از آن شهرهاییاست که در آن هُرم کورهها به صورت میخورد و بوی آب و خاک و صدای چرخ سفالگری را میشنوید. شاید اگر چند دهه قبل بود صدای گِلمالها و پادوهایشان را میشد به این مجموعه، اضافهکرد. در لالجین، سفالگر بسیار است. در پرونده امروز، بعد از آشنایی مختصر با شهر لالجین با «محمدهادی مهربر» سفالگر باتجربه لالجینی که 3دهه از عمرش را پای چرخ سفال نشسته و توانسته عنوان کارآفرین نمونه استانی را هم کسبکند درباره سفالگری در لالجین، سخت و شیرین این حرفه و اوضاعش در روزگار فعلی گفتوگو کردیم.
لالجین؛ آبادی لالهها
یا از چینبرگشتهها؟!
نظریهها و ادعاهای مختلفی درباره ریشه نام
پایتخت سفال جهان مطرح شده است
حمدا... مستوفی تاریخدان و نویسنده قرن هفتم هجری قمری در کتاب«نزهة القلوب» از لالجین اسم برده است: «همدان ولایتش پنج ناحیت دارد. اول فریوار در حوالی شهر است تا دو فرسنگی(در سمت اسدآباد) هفتاد و پنج پاره دیهاست و شهرستانه و لالجین و فخرآباد و قاسمآباد و کوشکباغ و ... از حساب فریوار است.» این کتاب یکی از اولین دانشنامههای فارسی است و بیشتر، جغرافیای ایران و شهرهای آن را توصیفمیکند. به همین دلیل بهنظر میرسد لالجین در قرن هشتم هجری یکی از بزرگترین و مهمترین دهستانهای همدان بوده است. بعضی میگویند لالجین تغییریافته کلمه «لاچین» نام پرندهای شکاری و یکی از قبیلههای ترک بودهاست. وقتی این قبیله این منطقه را برای زندگی انتخابکردند به لاچین یعنی «سرزمین ترکان» شناخته شد. گمانه دیگر این است که واژه لالجین از دو بخش «لاله» و «جین» ساختهشدهاست. جین در استان همدان پسوند مکان است. «تویجین»، «دیوجین»، «گندهجین» و «فارسجین» هم نمونه شهرهایی در همدان هستند که با این پسوند نام مکانی را یدکمیکشند و بر همین اساس «لالهجین» شکل گرفتهاست. لالجین در طول تاریخ دوبار به شدت ویران شده: یکی در حمله مغول و یکی در حمله افغانها. نظریه دیگر درباره نام لالجین به حمله مغولها برمیگردد. به اعتقاد برخی، وقتی چنگیزخان مغول به لالجین میرسد گروهی از اهالی این شهر را به چین میفرستد. این گروه با تاثیر از سفالگری چینی به این شهر برمیگردند و به همین دلیل این شهر به «لاله» و «چین» تبدیل میشود و در گذر زمان به لالجین. البته هیچ سندی درباره درستی یا رد این نظریه وجودندارد.
پایتختِ کوچکِ بدون بیکار
یک سفالگر باتجربه لالجینی که 3دهه از عمرش را پای چرخ سفال نشسته و توانسته
عنوان کارآفرین نمونه استانی را هم کسبکند، درباره سفالگری در این شهر میگوید
40ساله است. از 10سالگی در کارگاههای سفالگری لالجین مشغول کار شده و 20سال است به صورت حرفهای کارمیکند. «محمدهادی مهربر» در دهه80 در کمترین جای ممکن بیشترین فعالیت سفالگری را داشتهاست. به قول خودش 18نفر کارگر در فضای 500متری مستقیم با او کارمیکردند و خیلیها هم غیرمستقیم. همین شد که او را در آن سال به عنوان یکی از کارآفرینهای نمونه استانی در سال 88-89 انتخاب کردند. گفتوگوی او با زندگیسلام را در ادامه میخوانید.
تقسیم سفالگری به چند شاخه و رشته
او میگوید سفالگری رشته اول لالجینیهاست اما انتخاب همه نیست و ادامهمیدهد: «من خیلی به سفالگری علاقهداشتم و استادانی که کار را یادم دادند همه از استادهای بزرگ سفالگری لالجین بودند. این شد که من هم ناخواسته به این سمت رفتم. البته کارهایی که میساختم خوب از آب در میآمدند هم از نظر خودم و هم کسانی که از من سفال میخریدند و با هم همکاریمیکردیم. این خودش برایم یک راه موفقیت بود. سفالگری به چند شاخه و رشته تقسیم میشود. برای مثال قالبی و چرخی. من چرخی کارمیکنم. در بین چرخیکارها، باز دستهبندی داریم. بعضی فقط کارهای به اصطلاح 15سانتیمتری مانند لیوان، فنجان، کاسه، قندان و ... تولیدمیکنند. یک سری به اصطلاح 40سانتی کار میکنند. خودم کارهای سفال بین 40 تا 130سانتیمتری راستهکارم است. بعضی از استادان هم سفالهای2.5متری تولیدمیکنند. در لالجین تقریبا همه نوع سفالهای تزیینی و مصرفی تولیدمیشود و هر کدام هم بسته به نوع استفاده لعابخور متفاوتی دارد. خلاصه سفالگری همینطور رشتهبهرشته است. چون تعدادکارگاههای تولیدی بالاست هر کارگاه کار خاصی انجاممیدهد و به همان تعداد فروشگاه سفالفروشی هم داریم.اصلا لالجین آدم بیکار ندارد و حتی از شهرهای دیگر برای کار به این جا میآیند.»
روزهای انتظار تبدیلشدن گل به سفال
فکرمیکنید فرایند تولید ظروف، کوزه و سبوهای سفالیِ حاضر و آمادهای که در فروشگاهها میخرید، چند روز است؟ توضیح مهربر، پاسخ این سوال را روشنمیکند: «برای ما که سفالهای بزرگ تولیدمیکنیم گل باید مرغوب باشد. ساخت گلدان را مثال میزنم. برای ساخت گلدان وقتی شکل گلدان را روی چرخ سفال آمادهکردیم یک روز در کارگاه میماند و تزییناتی مانند دسته و حلقه باید روز بعد به آن اضافهشود. دو روز بعد از اضافهکردن تزیینات، شستوشو انجام میشود و سفال دوباره در کارگاه میماند. به طور کلی از زمانی که گِل روی چرخ سفالگری میآید تا زمانی که برای داخل کورهرفتن آماده شود به 7روز وقت نیازدارد و بعد از یک هفته در کوره چیدهمیشود. چیدن ظروف سفالی در کوره نظم و ترتیب خاصی دارد. حدود 48ساعت هم آن جا وقت لازم است. 24ساعت اول برای پخت و 24 ساعت دوم برای خنک شدن سفالهای پختهشده در کوره و درآوردن آنها. در حالی که کل زمان تولید یک گلدان سفالی با ارتفاع 40سانتیمتر با گِل روی چرخ سفال، 5 دقیقه است. ما در مجموعهمان 8 نفریم. از ساعت8:30 صبح کارمان شروعمیشود و تا 5بعدازظهر ادامهدارد. وقتهایی که شلوغیم این زمان تا ساعت 9 یا حتی 12شب هم تمدیدمیشود. تقریبا روزی 150 گلدان با همان قد و قواره که گفتم، میسازیم تا بعد در کوره بگذاریم. قدیمها در لالجین، کورهها با سوزاندن یک نوع علف خاص که در همین منطقه رشدمیکرد، روشنمیشد. تا 15سال پیش هم کوره بعضی از کارگاهها را با نفت و گازوئیل راهمیانداختیم اما الان بیشتر کورههای سفالگری لالجین، گازی شدهاست.»
قصه تولید گل سفالگری در لالجین
«حدود 10، 15سال پیش در لالجین هر کارگاهی برای خودش گِل تولید میکرد. همان موقع شخصی به کارگاههای لالجین سرزد و گفت من برایتان با آب چاه، گل تولید میکنم شما هم دیگر از آب شهری استفادهنکنید. با این کار وقتتان برای تولید گل تلفنمیشود و میتوانید فضایی را که برای تولید گل دارید به سفالگری و بزرگکردن کارگاهتان اختصاصدهید. بعضی از سفالگران همراهی کردند و بعضی هم نه. اما الان تولید گل، خودش یک شغل جداست و کارگاه هایی هستند که کارشان تولید گل برای کارگاه های سفالگری است. دیگر هیچ کارگاهی برای خودش گل تولید نمیکند و این کار در پیشرفت سفالگری لالجین خیلی موثر بود. در این کارگاهها، خاک را در حوضهای مخصوصی میریزند. بعد آن را داخل همزنهای مخصوص میریزند تا به دوغاب تبدیلشود. سپس آن ترکیب را با الکهای خاصی صاف میکنند. این مخلوط یک هفته در حوض های گل میماند، وقتی آبش رفت و سفت شد آنها را برای کارگاههای سفال ارسال میکنند. البته گل سفالگری هم انواع مختلفی دارد و کارگاهها برای سفالهای مختلف، گل جداگانه میسازند. در چند سال اخیر بعضی از بچهها که خاکشناسی خواندهاند ترکیبات خاک را طوری تعیینمیکنند که کیفیت آن برای کارهای مصرفی مانند بشقاب، فنجان و... بهتر میشود. برای کارهای سنتی هم همین گلی که در لالجین تولیدمیشود، مرغوب است. البته به دلیل مصرف بالا و بهرهبرداری زیاد از معادن خارک رس، مرغوبیت آن نسبت به 10سال گذشته کمتر شدهبود که همان خاکشناسان با آزمایش موفقشدند ترکیباتی را به خاک اضافهکنند و مرغوبیتش را بالا ببرند. البته برای کارهایی مانند گلدان استفاده از گلِ این خاکهای ترکیبی نمیصرفد چون هزینه تمامشدهاش خیلی زیاد میشود.» این قصه تولید گل از زبان آقای مهربر است.
ریزهکاری و گِل خوب، شناسنامه سفال لالجین
«لالجینیها هم سفالگری چرخی دارند، هم قالبی. روش چرخی/دستی سنتیتر است و قالبی صنعتیتر. هر کدام در نوع گل و اجرا تفاوتهایی دارند. اصلا نوع گل برای ساخت هر وسیله فرقدارد. گلی که قرار است لعاب سنتی بخورد با گلی که برای ساخت گلدان استفادهمیشود متفاوت است یا در شیوه قالبی برای ساخت یک سری وسایل با اضافهکردن یک گیاه به گِل آن کاری میکنند تا بعد از ساخت ترکنخورد. این گیاه یک حالت پشمیمانند دارد و در لالجین میروید.» این توضیحات آقای مهربر درباره سفالگری لالجینیهاست. او نوع گل لالجین را شناسه سفال این شهر میداند و میگوید: «لالجین به خاطر گِل خاصی که در ساخت سفالهایش استفادهمیشود و میتوان با آن ظریفکاری و ریزهکاریها را درآورد، به سفال لالجینِ معروف شده است. شهرهای دیگری در ایران مانند میبد در یزد، شهرضا در اصفهان، شهسوار در گیلان و... هم در سفالگری فعال هستند ولی گل لالجین با این شهرها متفاوت است. البته در میبد کارهای ظریفتر از لالجین هم پیدامیشود اما باز هم تنوع به پای لالجین نمیرسد. الان ما در کارگاه حدود هزار نوع کار متفاوت تولیدمیکنیم ولی در شهرهای دیگر، کارگاهها به یکی دو مدل بسنده میکنند. اگر یکبار از سفال لالجین بخرید تفاوت آن را با دیگر سفالها میبینید. رنگ گل لالجین و بدنه آن کامل مشخصمیکند که کار کجاست. با وجود این همه کارگاه چون در پاییز و زمستان تولید خیلی کم و تقاضا بیشتر میشود کارمان در این دو فصل بیشتر است. به خصوص 2ماه آخرسال واقعا سرمان شلوغ است و مجبوریم هرشب تا 12شب در کارگاه کارکنیم. هم اکنون بیشتر محصولاتمان را داخل کشور میفروشیم و گاه به عراق میفرستیم. بعضی از کارگاهدارها در لالجین صادرات به کشورهای اروپایی و استرالیا هم دارند.»
سکانسهای سخت و شیرینِ نشستن پشت چرخ سفال
سفالگری تنها همان لحظههای حالخوب کن پشت چرخنشستن نیست. این شغل هم چالشها و اما و اگرهایی دارد که مهربر دربارهشان اینطور میگوید: «آبوهوا روی کار سفالگری خیلی تاثیردارد. طوری که باید خودتان را با آبوهوا وفق بدهید. بهترین موقع کار برای سفالگری فصل پاییز و زمستان است. چون هوا مرطوب است اجازهنمیدهد کار خشکشود و میتوانید نقشهایی را که دوستدارید با خیال راحت روی آن پیادهکنید. ولی در بهار و تابستان چون هوا خشک است کاری که تولیدمیکنید خوب به آدم نمیچسبد. به همین دلیل برای بالابردن کیفیت محصولات یک سری کارها کردیم؛ برای مثال بخش چرخکاری و تراشکاری را از هم جداکردیم و جواب هم داد. دما هم روی سفالگری تاثیرگذار است. اگر پخت گل سفالگری کم باشد رنگش قرمز میشود، اگر پخت به اندازه باشد زرد مایل به نارنجی میشود، اگر پختش زیاد باشد به رنگ سفید و اگر خیلی بیش از اندازه باشد رنگش میچرخد و سبز میشود. البته الان بیشتر سفالگرها با درجه کارمیکنند. برای مثال وقتی کوره به درجه خاصی رسید در کوره را میبندند. کاری که قبلتر باید با چشم انجام میدادیم. یعنی مینشستیم و نگاه میکردیم. هر وقت احساسکردیم گلها خوب پختهشدند، کوره را خاموش میکردیم. الان که با درجه کارمیکنیم بهتر است. کوره را به دمای 900 تا 920درجه سانتیگراد میرسانیم و بسته به محصول، زمانش که رسید کوره را خاموشمیکنیم. البته افت فشارگاز روی پخت تاثیرمیگذارد و گاهی باعث خرابشدن کارها میشود.»
قبلا نمیگذاشتند فرزندشان به گِل سفالگری دستبزند
«آدم وقتی پای چرخ سفالگری مینشیند روحیهاش عوض میشود. سفالگری یک کار بسیار آرام، دلنشین و روحیهبخش است و آدم از همه مشکلات و هیاهوهای دنیا خالیمیشود»؛ اینها باور مهربر درباره سفالگری است. او حسوحال سفالگری و چالشهایش را اینطور توصیفمیکند: «وقتی گل را روی چرخ به شیئی تبدیل میکنید و میخواهید روی آن نقش بزنید، دسته اضافهکنید و حالتی بدهید یک روند خاصی دارد که آدم را به چالش میکشد. وقتی بتوانید این کار را سالم از کوره دربیاورید و جلوی مشتری بگذارید، خستگی از تنتان درمیرود و تنها کسی این موضوع را درکمیکند که تجربه سفالگری داشتهباشد. البته مشکلاتی هم داریم. شرکتهای بیمه، سفالگری را جزو «مشاغل سخت و زیانآور» نمیدانند و هر استادکار باید 30سال پشت چرخ سفالگری بنشیند و با آب و گل کارکند. این کار دایمی و کار هر روز و هر ماه و هر سالش است و در طولانیمدت روی مفاصل آرنج، کتف و زانو اثر منفی میگذارد. این موضوع برای استادکارانی که 30 سال باید کار کنند تا بتوانند بازنشستهشوند، واقعا عذابآور است. حدود 10 سال پیش سفالگری در لالجین از مدافتاده و بیاهمیت شدهبود. بهطوری که کسی اجازه نمیداد فرزندش در کارگاه سفالگری کارکند و استادکارها در کارگاهها تنها باقی ماندهبودند. الان اوضاع بهترشده و اگر صادرات بیشتر فعالشود، جوانها بیشتر به این سمت میآیند. البته الان بیشتر مردم دوستدارند بچههایشان در سفالگری کارکنند، قبلا حتی نمیگذاشتند بچهشان به گل سفالگری دستبزند اما الان جوانهای 25سالهای داریم که میتوانند با استادکار 50سالهمان رقابت پایاپای داشتهباشند و بسیار باانگیزهاند.»
سایر اخبار این روزنامه
نایب قهرمانی دختران هاکی روی یخ در آسیا
وعده 18ماهه برای اتصال خط آهن ایران به عراق
ردپای بزرگان بورس در ریزش شاخص کل
قصهگِلها در پایتخت سفال جهان
بازی با آمار، ممنوع!
فرمان عقبگرد قیمتی به 17 خودروی مونتاژی
خروج آمار تورم از پستو!
رتبه 12 ایران در میان 1000 دانشگاه برتر جهان
اردیبهشت تئاتری مشهد
ماجرای خنجرهای خون آلود باند دراکولا!
دستور قالیباف برای پیگیری واگذاری خودرو به دستگاههای مختلف از جمله مجلس
سیگنال موشکی به صهیونیست ها
رمزگشایی آماری از کیفیت لیگهای دنیا