انحراف مسیر علم با کم‌­اعتباری انتشارات دانشگاهی

انتشارات دانشگاهی هم دیگر حرمت کتاب و کتابخوانی را نگه نمی‌دارند. انگار ظرفیت مقاله‌نویسی پر شده و حالا نوبت به پلشت‌کردن فضای کتاب برای پر کردن رزومه‌های دانشگاهی رسیده است. اگر تا چند سال پیش تبلیغات نگارش پولی مقاله علمی پژوهشی، ISI و پایان‌نامه حدفاصل میدان انقلاب تا چهارراه ولیعصر را پر کرده بود، حالا دیگر تبلیغ تألیف پولی کتاب هم فراوان شده است. ایراد کار آنجاست که در مصاحبه‌های دکتری یا حتی برای ارتقای درجه علمی استادان دانشگاه، تألیف و ترجمه کتاب امتیاز زیادی دارد؛ تقریباً غیرممکن است که استادیار و دانشیار بتوانند بدون تألیف و ترجمه کتاب امتیازات استادیاری و دانشیاری را کسب کنند.
این اهمیت غیرمنطقی به کتاب‌های پولی و زورکی، باعث شده است دانشجویان کارشناسی ارشد و دکترا، حتی پیش از اتمام تحصیل، به فکر چاپ کتاب بیفتند. تبدیل پایان‌نامه و رساله به کتاب، قابل تحمل‌تر از سفارش تألیف و ترجمه کتاب است، اما به هر حال همه این قبیل کتاب‌های رزومه پرکن باری از دوش نهضت علمی کشور که برنمی‌دارند هیچ ممکن است مسیر علم ایران را هم منحرف کنند. درج نام غیرمؤلف که در مقاله‌ها دیگر به یک مسئله عادی تبدیل شده است، در کتاب‌های دانشگاهی هم مرسوم شده است. بیخود و بی جهت‌ترین کتاب‌ها هم از حیث محتوا، وقتی به نام یک استاد بنام مزین می‌شوند، مسیر بسیار ساده‌تری برای چاپ دارند. مقدمه‌نویسی و دیباچه‌نگاری این استادان هم یکی دیگر از راه‌های انتشار و دیده شدن کتاب‌هایی است که در مواردی حتی ارزش یک بار دیده شدن هم ندارند.
انتشارات دانشگاهی تا همین یکی دو دهه پیش از چنان ارج و قربی برخوردار بودند که استاد تمام‌های دانشگاه‌ها هم برای نشر آثارشان به در بسته یا صف طولانی نشر‌های دانشگاهی برمی‌خوردند. حالا، اما انتشارات دانشگاه‌ها هم دست کمی از نشر‌های بازاری ندارند. کم نیستند کتاب‌هایی که از سوی انتشارات دانشگاهی منتشر شده‌اند، اما مؤلف آن‌ها یک فارغ‌التحصیل کارشناسی ارشد است که پایان‌نامه خود را تبدیل به کتاب کرده و احیاناً نام استاد راهنما را هم، به عنوان مؤلف اول کتاب ثبت کرده است! رابطه دانشجو با استاد یا استاد با استاد هم برای چاپ کتاب از سوی انتشارات دانشگاهی راهگشاست. غالباً، مدیران مسئول انتشارات دانشگاهی، از استادان همان دانشگاه هستند و این استادان هم همکاران و دانشجویانی دارند. بررسی خروجی انتشارات دانشگاهی نشان می‌دهد که آمار نشر کتاب تألیف شده از سوی دانشجویان یا استادان همان دانشگاه، بسیار بیشتر از مؤلفانی است که در آن دانشگاه استاد یا دانشجو نبوده‌اند. به بیان دیگر، ملاک چاپ کتاب از سوی یک نشر دانشگاهی، بیشتر از آنکه علمی و بر پایه غنای محتوا باشد، مبتنی بر شناخت‌های شخصی است.
آنچه اکنون رخ داده است، به‌رغم همه پیشرفت‌های غیرقابل علمی، کم‌تر شدن اعتبار نشر‌های دانشگاهی با کتاب‌های کم‌ارزش است.