روزنامه جوان
1402/02/24
عاشق مطالعه بودم و فراری از کتابفروشی!
امروز اغلب مردم درگیر مطالعه در فضای مجازی هستند. خواندن در این فضا چقدر میتواند مردم را اهل مطالعه کند؟ در لابهلای پیامهای کوتاه متنی که بین افراد ردو بدل میشود، صرفنظر از اینکه چند درصد آنها مفید هستند و چند درصد غیرمفید، برخی افراد گمان میکنند با خواندن همین متنهای کوتاه دیگر نیازی به مطالعه جدیتر ندارند. اگر هم قبلاً سابقهای در کتابخوانی داشتند، احتمالاً آن را کافی میدانند. میانهتان با نمایشگاه کتاب و حضور در چنین فضایی چیست؟ پس از مدتی که سر کار سریال سلمان فارسی بودم، یک مرخصی کوتاهی به من داده شد تا به اصفهان بروم و کارهای عقبافتادهام را سروسامان ببخشم، به همین علت توفیق نداشتم که مطابق معمول گذشته سری به نمایشگاه کتاب تهران بزنم، هرچند سعی میکنم از رفتن به نمایشگاه و حتی کتابفروشیها پرهیز کنم و معمولاً خیلی سریع از مقابل آنها رد میشوم! واقعیت این است که وقتی به فضای کتاب و کتابفروشی وارد میشوم، نمیتوانم جلوی خودم را بگیرم و یک بار سنگینی از کتابهایی را که دوست دارم مطالعه کنم روی دوشم میگذارم و کتابهایی که به دلیل مشغله بسیار زیاد سریال سلمان فارسی فرصت مطالعه آنها را پیدا نمیکنم، زیاد است که برایم خیلی سخت است. از طرف دیگر کتابهای فراوانی است که پیش از این برای مطالعه جمعآوری کردهام، اما متأسفانه هنوز موفق به مطالعه آنها نشدهام. البته کتابهای مختلفی هم که تا پیش از این مطالعه کردهام هر کدام بهره خودشان را داشتند. چه کتابهایی را برای مطالعه معرفی میکنید؟ اگر بخواهم کتابی را برای علاقهمندان و دوستداران مطالعه بهخصوص در رشته سینما معرفی کنم چند کتاب کلیدی که من آنها را میشناسم در ذهن دارم، از جمله کتابی به اسم «دیالوگ» نوشته رابرت مککی و ترجمه ابراهیم راهنشین که انتشارات ساقی این کتاب را منتشر کرده است و من آن را خیلی دوست دارم. این کتاب راجع به دیالوگ و در حواشی آن راجع به ساختار فیلم توضیحات خیلی مفیدی دارد. مطالعه این کتاب را من با اصرار زیاد به علاقهمندان کتابخوانی، بهخصوص کسانی که میخواهند در حوزه فیلمسازی و فیلمنامهنویسی فعالیت کنند، توصیه میکنم. یک کتاب دیگری هم از رابرت مک کی هست که مربوط به حوزه داستاننویسی و فیلمنامهنویسی است با عنوان «کتاب داستان، ساختار، سبک و اصول فیلمنامهنویسی» که از سوی محمد گذرآبادی ترجمه شده است. این دو کتاب بسیار عالمانه، دقیق و پرحوصله به موضوعی پرداختهاند که شوربختانه توجه چندانی به آنها نمیشود. اغلب آثار فیلمنامهنویسان نوقلم را دیدهام که با یک اطلاعات اندکی که در ذهنشان دارند با یک لحن شبیه به هم تکهتکه میکنند و با زبان شخصیتهایشان واگویه میشود بدون توجه به اینکه هر کس شکل حرف زدن خودش را دارد و در حرف زدن زیر متنی وجود دارد و آنچه گفته نمیشود، اما اصل مقصود گوینده است که به زبان دیگری یا میگوید یا پنهان میکند که اهمیت دارد. اینجور ظرایف دیالوگنویسی در این دو کتاب خوب واکاوی و توضیح داده شده است. در مورد کتاب «دیالوگ» که طراحی روی جلد جالبی هم دارد، تأکید دارم دوستانی که علاقهمند به فیلمنامهنویسی و بهطور کلی مبحث سینما در هر رشتهای از طراحی صحنه تا گریم و بازیگری هستند حتماً این کتاب را مطالعه کنند، چون برای فعالیت در هر کدام از رشتههای مرتبط با سینما لازم است. فرض کنید اگر گریمور است فکر نکند که با اندوختههای فنی در ذهن و تجاربش برای بالا بردن کیفیت کارش کفایت میکند، نه اینگونه نیست. برای افراد دست به قلم کتاب مشهوری با نام «غلط ننویسیم» هست که نکات خیلی خوبی را در رابطه با نوشتن توضیح میدهد. مثلاً جای حرف ربط «را» که در فیلمنامههای دوستان به صورت فراوان جایش را در جمله و عبارت اشتباه انتخاب میکنند، چنین مسائل ریزی را با دقت توضیح داده و مطالعه چندباره آن را توصیه میکنم و از آنها میخواهم این کتاب را به عنوان کتاب بالینیشان در نظر بگیرند. در مورد کارگردانی سینما سالها پیش انتشارات سروش کتاب «چگونه کارگردانی کنیم» یا «دستور زبان فیلم» به نویسندگی «دانیل آریخن» ترجمه شده از سوی «عباس اکبری» را منتشر کرد که کتاب بسیار مفیدی در حوزه سینما محسوب میشود. برای یک فیلمنامهنویس ایرانی که میخواهد امضای ایرانی پای اثرش باشد چه توصیهای دارید؟ سینماگران نباید از متون بومی، کهن و قدیمی فارسی غافل شوند، مثلاً روزشان را با غزلی از حافظ آغاز کنند و کارشان صرفاً منحصر در فال حافظ گرفتن نشود. حتماً مرور کاملی از ابتدا تا انتهای غزلهای لسانالغیب داشته باشند. ضمن اینکه خودشان را مقید کنند هر روز ذهنشان را به یکی از غزلهای استادسخن سعدی معطر کنند که واقعاً گنجینه بینظیری است. در کنار دیوان شعرایی مانند مولوی، عطار، نظامی و اغلب شاعران قدیمی. البته در کنار اینها باید به سراغ مطالعه متونی که به نثر هستند نیز بروند. هرچند دوستان در این رابطه کملطفی دارند. اگر سینماگران میخواهند سینمای بومی را شکل بدهند، مطلقاً نباید با متون گذشتگان فاصله داشته باشند و باید ذهنشان پر و مملو باشد از عطر ادبیات گذشتگان بومی. ما باید بومی بنگریم، بومی ببینیم، بومی فکر کنیم و اگر غیر از این باشد و سینماگران ما با این متون انس کامل نداشته باشند مطمئن باشند کارشان تقلیدی و کپیبرداری خواهد بود و در خوشبینانهترین حالت حداکثر یکبار مصرف هستند. به هر حال فیلمنامهنویس و فیلمسازی که قدم در مسیر تولید اثر سینمایی میگذارد باید ذهن آماده و البته انباشتهای از مقولات مختلف از روانشناسی، جامعهشناسی، زبان، ادبیات و همه علوم انسانی داشته باشد، در غیر این صورت هر چقدر هم با استعداد باشند کارهایشان آثار سطحی خواهند بود، قطعاً برای تعمیق کار این مسائل لازم است. اگر هنرمندان ما سراغ متون قدیمی میروند برای بهره و لذت بردن بروند. برای آشنایی با فرهنگ خودی و برای کسب معرفت، نه برای اینکه در بین آنها چیزی بیابند که آن را به یک فیلمنامه تبدیل کنند. در واقع برای کاسبی نروند، بلکه برای کسب معرفت و غنی شدن بروند. اگر با نگاه کاسبکارانه به سراغ این متون بروند- با توجه به منشی که این اشخاص (شاعران و ادیبان قدیمی) داشتند و به شدت مخالف هرگونه طمعورزی و حرص بودند - هیچ چیزی عاید آنها نخواهد شد، اما اگر برای کسب معرفت و لذت بردن در مقابل آنها زانوی ادب و یادگیری به زمین بزنند، مطئمناً وقتی برمیگردند حتماً بهره به دردخور و راهگشایی را در ذهن آنها ایجاد میکنند. من کتابهای فراوان و تأثیرگذاری (هم در حوزه فیلمسازی و سینما و هم حوزههای دیگر) مطالعه کردم که بر کار و نحوه زندگی کردن من اثرگذار بودند، اما مجموعه متون قدیمی ما که حاصل رنج شعرا و نویسندگان آن دوران است، گنج در آستین یا اصطلاحاً گنج بدون رنج امروز ماست که باید به آنها مراجعه کنیم، چه اینکه مجموعه متون گذشته بیشتر از هر چیزی در انتخاب راه درست برای بنده اثرگذار بودند. شما در واقع به نقش متون کهن در نوشتن متن سینمایی اصیل اشاره میکنید، این یکی از حلقههای مفقوده سینمای ایران هم هست. وقتی به سابقه و آثار تولید شده توسط فیلمسازان و سینماگران متقدم توجه میکنیم، معمولاً رد و اثری از مطالعه متون قدیمی و کهن کشورمان از سفرنامه و پندآموزی تا شعر چه آثار منظوم و چه آثار منثور، در آثارشان دیده میشود که نشان از اهل مطالعه و کسب معرفت و علماندوزی آنها دارد، اما متأسفانه در بین آثار سینماگران متأخر چنین مؤلفههایی یا بسیار کمتر شده یا اصلاً دیده نمیشود که این اتفاقات عرصه سینما را از آثار خوب و قابل اعتنا و مخاطبپسند خالی کرده است. این سؤال را باید محققان و پژوهشگران این عرصه پاسخ بدهند، اما به هر حال ما اگر فرصتی دست بدهد آثار و تولیدات جوانان عرصه سینما را میبینیم که بعضی اوقات واقعاً آثار عصبانیکنندهای هستند. وقتی میبینیم تمام کاسبکاریهای فیلمساز در اثرش که آن را عجولانه ساخته پیداست و ناشی از نداشتن رابطه با متون کهن ایرانی است، اینکه فیلمساز برای خوشایند صاحبان جشنوارههای آنور آبی اثر تولید میکند. بعضی موضوعات را کثیف و وارونه جلوه میدهد و مسائل را باب دل آنها خیالبافی میکند و کارهای سطحی میسازد و برای شبکههای ماهوارهای و جشنوارههای غربی کاسبی میکند، یعنی از ادبیات ایرانی تهی بوده است. خیانت در جنگ و جاسوسی فقط شکل نمیگیرد که یکی از مظاهر آن عاشقانه نگاه نکردن به جامعه و آب را برای همه گِل کردن است. کمتجربگی و جوان بودن و همچنین کمدانش بودن فیلمسازان و مدیران باعث بروز اتفاقات ناخوشایندی میشود و باید توجه داشته باشیم که همه این بدیها در کنار هم با یکدیگر جمع نمیشوند، بلکه متأسفانه در هم ضرب میشوند و نتیجهاش نیز همین شرایط موجود در فیلمسازی ماست که در خوشبینانهترین حالتش این است که آثاری متکی بر استعدادهای شخصی تولید شوند تا بشود به آنها سینما اطلاق کرد. رشد و اعتلای مدیران و سینماگران و سینمای ما بعد از برنامهریزی و داشتن استراتژی، وابسته و متکی به مطالعه، مطالعه، کتاب و کتاب است.
سایر اخبار این روزنامه
داریم تمام میشویم!
فصل اقتصادی جدید جهان اسلام
عاشق مطالعه بودم و فراری از کتابفروشی!
کتاب خوب چه کتابی است؟
حسرت نماز فتح خرمشهر در مسجد جامع بر دلم ماند
نبرد حیثیتی در انتخابات امروز ترکیه
نبرد حیثیتی در انتخابات امروز ترکیه
«براق ۸۵» شگفتانه جدید مقاومت برای اسرائیل
عزل سرداور ضدایرانی «کرسنت ۲»
عینک سیاسی را بردارید!
انتخابات ترکیه، دوقطبیها و احتمال تنش بعد از انتخابات