حقابه هیرمند به ابزار سیاسی برای امتیازگیری تبدیل شده‌است

 اظهارنظر رئیس‌جمهور پیرامون حقابه هیرمند، واکنش‌های زیادی داشته‌است. حداقل یک دهه است که رود‌های مرزی، به خصوص هیرمند، به موضوعی برای منازعه بین همسایگان تبدیل شده‌است. خشک‌تر شدن اقلیم و از بین رفتن کسب و معیشت‌های محلی در سیستان و بلوچستان به دلیل کمبود آب و خشک شدن هیرمند، بر پیچیدگی ماجرا افزوده‌است. با تغییر حکومت در افغانستان، پیگیری حقابه هیرمند با دشواری‌های جدیدی هم روبه‌رو شد. فارغ از برخی اظهارنظر‌های غیرکارشناسی، آنچه اکنون همه طرف‌ها در رابطه با آن صحبت می‌کنند، بودن یا نبودن آب در افغانستان است. به عبارت دیگر، حتی طرف افغانی هم ان‌قلتی نسبت به معاهده بین ایران و افغانستان و تأیید اصل حقابه ایران ندارد، بلکه مدعی است آب کافی در افغانستان وجود ندارد تا حقابه کشورمان را بدهد. از طرف دیگر، نقشه‌های ماهواره‌ای و اظهارنظر‌های کارشناسان ما تأیید می‌کند که آب در افغانستان وجود دارد و مقامات این کشور تعمداً در مسیر انتقال آب به ایران انحراف ایجاد کرده و می‌کنند. حالا تأمین حقابه هیرمند، به موضوعی سیاسی هم تبدیل شده‌است. «جوان» در این باره با پدرام جدی و محمود یزدانی، کارشناسان مسائل آب گفتگو کرده‌است. در ابتدا متن گفت وگوی پدرام جدی کارشناس حوزه آب و محیط‌زیست با «جوان» ارائه می‌شود. وضعیت فعلی هیرمند را بفرمایید تا وارد بحث شویم.
نقطه خروجی رودخانه هیرمند به دریاچه هامون می‌رسد و دریاچه هامون هم به سه تکه بزرگ تقسیم می‌شود که همگی نزدیک شهر زابل هستند. تأمین‌کننده این دریاچه هم ارتفاعاتی است که داخل افغانستان است، وقتی که شاهد بارش برف و باران در این ارتفاعات هستیم، مسیر رودخانه به نحوی است که آخر آن به هامون ما ختم می‌شود. مثلاً همانطور که فرضاً وقتی در ارتفاعات چهارمحال و بختیاری بارندگی شود، به زاینده‌رود می‌ریزد و می‌رود به سمت تالاب گاوخونی در خصوص تالاب هیرمند هم هر چند سرچشمه در کشور دیگری است، ولی نهایتاً به دریاچه هامون می‌رسد.
دریاچه هامون هم جایی است که تا دهه قبل ما شاهد صیادی در آنجا بودیم، یعنی زندگی بخش زیادی از مردم وابسته به صیادی، گاومیش داری و گاوداری بوده‌است، نیزار‌های بزرگ و مانند این‌ها در آنجا بوده‌است، ولی در سال‌های اخیر ما شاهد خشکسالی بوده ایم و این واقعیتی است که نمی‌شود کتمان کرد.
البته واقعیتی دیگر نیز این است که در زمستان در ارتفاعات این حوضه آبریز شاهد برف و باران هستیم و شاید الان در این مقطع بارندگی و سیلابی نداشته‌باشیم که وارد حوضه دریاچه هامون شود، اما مکرراً شاهد بوده ایم در زمستان گذشته بارش در حوضه آبریز آن اتفاق افتاده و بارش‌ها به شکل سیلابی درآمده و وارد سد شده‌است، اما، چون دریچه‌ها را باز نکرده‌اند، آب به سمت شوره زاری به اسم گودزره هدایت شده‌است که می‌گویند دریچه‌های بزرگ ما خراب است، ولی اگر خراب باشد یا قابل اصلاح هست یا نه، در هر صورت باید تدبیری در خصوص آن اندیشیده شود و نمی‌شود این شرایط ادامه پیدا کند. البته اینکه چند سال بعد از ساخت سد همه چیز آن خراب شده‌است نیز به نظر خیلی منطقی نمی‌رسد. چه سد‌هایی روی هیرمند ساخته شده‌است؟


یکی سد کمال خان و دیگری سد کجکی است. یکی از مباحثی که در خصوص این سد‌ها مطرح می‌شود این است که مدعی هستند بخش زیادی از سد رسوبات گرفته‌است، ولی اگر این رسوبات هم باشد ما سالانه شاهد سیلاب هستیم، اما چرا بخشی از این سیلاب وارد خاک ایران نمی‌شود! خب مشخص است که خیلی برنامه‌ای ندارند و نمی‌خواهند وارد خاک ایران شود وگرنه حداقل در زمستان چندبار باید شاهد ورود آب به حوضه دریاچه هامون باشیم. این میزان آبی که پشت سد هست، چه مقدار تخمین زده می‌شود؟
تصاویر ماهواره‌ای از حوضه آبریز هیرمند اثبات می‌کند که به رغم کاهش آب سد کمال‌خان که ظرفیت آن ۵۰ میلیون مترمکعب است، نسبت به سال گذشته، سد دیگر افغانستان به نام سد کجکی با ظرفیت بیش از یک میلیارد مترمکعبی که در بالادست سد کمال‌خان و در فاصله ۳۵۰ کیلومتری از مرز‌های ایران قرار دارد پر از آب است و با توجه به بارش‌های خوبی هم که در ماه‌های اخیر در کشور افغانستان رخ داده، حجم آب ذخیره شده در پشت این سد از پنج ماه گذشته تاکنون بسیار بیش‌تر هم شده‌است. اگر تصاویر اردیبهشت امسال را با تصاویر اردیبهشت پارسال مقایسه کنید، حجم آب بیشتری را نشان می‌دهد. اگر هم قرار است طی یکسال رسوباتی جمع شود این رسوبات آنقدر معنادار نیست که بتواند یک حجم زیادی از آب را کم یا زیاد کند. اینکه گفته می‌شود آب به شکلی به سمت شوره زار‌ها هرز داده می‌شود، چه مقدار واقعیت دارد؟
این واقعیتی است که وجود دارد، البته این‌ها می‌گویند که دریچه‌های پایین سد ما باز نمی‌شود و حجم دریچه‌های کوچک ما نیز آنقدری نیست که وقتی آب رها می‌شود، به مرز‌های ایران برسد و فقط در مسیر رودخانه کشاورز‌ها می‌توانند از آن استفاده کنند، البته مزارع بعد از سد نیز توسعه پیدا کرده‌است، اما سد انحرافی یک امر واقعی است که عکس‌های ماهواره‌ای آن نیز موجود است و اصلاً نیاز به بازدید میدانی هم ندارد. الان تصاویر ماهواره‌ای به لحظه می‌تواند به شما اطلاعات را منتقل کند و این تصاویر نیز موجود است که در زمان بارش مناسب و ورود جریان آب مناسب به سد کمال‌خان بخش زیادی از آب به سمت ایران نیامده‌است و بلکه منحرف شده به سمت شوره‌زاری به اسم گودزره هدایت شده‌است. این کار برای دولت حاکم در افغانستان منفعت اقتصادی هم دارد یا به دلایل دیگر این کار را انجام می‌دهند؟
این موضوع یک لایحه سیاسی امنیتی پررنگ دارد و در زمان افتتاح سدکمال خان اشرف غنی، رئیس‌جمهور سابق افغانستان رسماً اعلام کرد که ما آبی نداریم به ایران بدهیم و در قبال نفت، سوخت و انرژی در خدمت ایران هستیم، این موضعی است که رسماً اعلام شده حالا اینکه دولت عوض شده آیا ما شاهد تغییری در این موضع بوده‌ایم، به نظر من اینگونه نیست، چون واقعیت امر این است که مجموع سد‌های افغانستان عمدتاً زیر نظر کشور امریکا بوده ترکیه، اسرائیل و هلند در این خصوص سرمایه‌گذاری داشته‌اند و اکثر مدیران فنی، پیمانکاران، بهره برداران، سرمایه گذاران و مهندسان خارجی آن همان‌ها هستند، الان هم طالبان نحله‌های مختلفی است و یکدست نیستند، آن‌ها البته می‌گویند که ما خودمان آب نداریم و درگیر خشکسالی هستیم، اما با توجه به واقعیت‌های متفاوتی که وجود دارد، به دنبال نوعی فشار به کشور هستند و این ابزاری شده تا از ایران امتیازاتی را برای خودشان بگیرند. اصلاً اینکه ما به دنبال دیپلماسی بحث آب برویم با وجود روندی که شما مطرح می‌کنید، مبنی بر اینکه سد ساخته شده تا به نحوی باج‌گیری در حوزه سوخت به وجود بیاید، چه مقدار جواب خواهد داد؟
تا الان که جواب نداده‌است. واقعیت این است که ۸ میلیون تبعه افغانی در ایران زندگی می‌کنند، در مدارس و دانشگاه‌ها مشغول به درس خواندن هستند، از خدمات دولتی استفاده می‌کنند و امنیت آن‌ها تأمین می‌شود، از طرف دیگر بین ایرانی‌ها و افغانی‌ها از لحاظ فرهنگی و تاریخی قرابت بالایی وجود دارد، بخش زیادی از سوخت، انرژی، برق و کالا‌های اساسی روزمره افغانستان نیز از سمت مرز‌های ایران به افغانستان انتقال داده‌می شود. در سخت‌ترین شرایط ما حامی آن‌ها بودیم و در موارد بسیاری ایران با هواپیما‌های خود دارو و خدمات اضطراری برای آن‌ها ارسال می‌کرد، حال اگر ایران برادری خود را به شیوه‌های مختلف ثابت کرده نباید به خاطر یک سد، در موضوع حوضه آبریز و جریان طبیعی آب اینگونه برخلاف معاهده رفتار شود، آن هم در حالی که در اکثر کشور‌ها حتی چنین معاهده‌ای در حوضه آبی وجود ندارد؛ مثلاً ترکیه سد‌های زیادی ساخته ولی ما هیچ معاهده‌ای در این خصوص نداریم، ولی ما اینجا معاهده داریم و به راحتی می‌توانیم شکایت کنیم و از مراجع بین‌المللی پیگیری کنیم. البته از سوی دیگر اینجا هیچ حاکمیتی وجود ندارد که بخواهیم فشار‌های بین‌المللی و حقوقی در این زمینه وارد کنیم. پس یک مسیری که می‌توانیم با آن‌ها پیش بریم، بحث دیپلماسی آب است ولی جواب نمی‌دهد یا حداقل تا به حال که پاسخ نداده و بعد از این نیز پاسخ نخواهد داد. به عنوان جمع‌بندی بحث، یعنی واقعیت میدانی این است که طالبان آبی را که تعهد کرده به ایران بدهد، به نحوی هرز می‌دهد و حاضر نیست به سمت ایران رها کند؟
بله همینطور است، ما انتظار داشتیم حداقل ظاهر را حفظ کند و یک جریان آبی جاری باشد تا منطقه خشک نشود، چون وقتی که خشک شود، این مسئله فقط دامن مردم ما را نمی‌گیرد و دامن شهر‌های آن‌ها مانند زرنج را نیز خواهد گرفت و گردوغبار اینگونه نیست که مرز داشته باشد و ممکن است چندصد کیلومتر را درگیر کند، همان‌گونه که دیده‌اید وقتی گرد و غبار از کشور عربستان بلند می‌شود تا مرکز ایران نیز پیش روی می‌کند. در این بخش متن گفت وگوی محمود یزدانی کارشناس حوزه آب با «جوان» ارائه می‌شود. اگر آب حوضه آبریز هیرمند وارد کشور ما نشود، چه اتفاقی می‌افتد؟
خب پاسخ آن یک کلام است و آن نابودی است. ما در کشور حوضه‌های آبریز متفاوتی داریم، به حوضه آبریز شمال دریای خزر می‌گوییم، در جنوب کشور هم خلیج فارس و دریای عمان را داریم، حوضه آبریز دریاچه ارومیه را داریم، بعد فلات مرکزی را داریم که عمده حوضه آبریز ما در این فلات مرکزی است، حوضه آبریز شرقی را داریم که همین هیرمند در آن است و یک بخشی هم به عنوان حوضه آبریز سرخس مطرح است. حالا اینکه این اتفاقات تبعات و تأثیراتی زیست محیطی در حوضه آبریز هیرمند و بر انسان، دام، محیط زیست، گونه‌های گیاهی و موضوعاتی از این دست می‌گذارد، به مسئله‌ای برمی گردد که به آن دیپلماسی می‌گوییم و این در حوزه دوستان خوب ما در وزارت امور خارجه است که باید اتفاق بیفتد. این مشکل از کی شروع شده‌است؟
چند دهه قبل از انقلاب محدوده هیرمند جزو محدوده جغرافیایی کشور ما بود که با قرارداد‌هایی که بستند و میانجی‌گری‌هایی که انگلیس‌ها انجام دادند این تکه را از کشور جدا کردند و ما درگیر این موضوعات شدیم. وقتی هیرمند جاری بود، اراضی سیستان ما آبیاری می‌شد و نهایتاً هم به دریاچه هامون می‌ریخت. خب اصلاً این حوضه آبریز چیست؟
این‌ها بخشی از خشکی‌هایی هستند که آب جاری به بخش نهایی خود می‌رسد و آب هیرمند نهایتاً به دریاچه هامون می‌رسد و ما به آن حوضه آبریز می‌گوییم که به شکلی الان هیرمند تبدیل به مرز بین‌المللی بین ایران و افغانستان بوده‌است. وضعیت فعلی افغانستان با بحث حقابه هیرمند چگونه قابل جمع است؟
الان افغانستان ثبات سیاسی ندارد و حاکمیت آن‌ها را هیچ‌کدام از کشور‌های جهان به رسمیت نشناخته‌اند که در نتیجه کار ما را در دیپلماسی آب سخت می‌کند، یعنی ما با یک شبه‌دولت روبه‌رو هستیم که هنوز ساختار خودش را خیلی مستحکم و پابرجا نمی‌بیند، چه برسد که ما برویم راجع به این موضوعات با آن‌ها بحث کنیم. خب الان رئیس‌جمهور محترم یک واکنش تند سیاسی نسبت به آن‌ها انجام داد و این کاری است که باید خیلی زودتر اتفاق می‌افتاد، نه اینکه کار به جایی برسد که دشت سیستان ما الان رو به نابودی رفته و ما الان بخواهیم نشان دهیم که براساس نقشه‌برداری‌ها افغانستان در حال جابه جا کردن مسیر رود است. الان می‌گویند چه کنیم که دشت سیستان ما دارد نابود می‌شود مگر ما تعهدات بین‌المللی نداریم، براساس قرارداد بین‌المللی باید این میزان حقابه به ما داده‌شود، وگرنه خسارت جبران ناپذیر به محیط زیست ما وارد می‌شود، فاجعه زیست‌محیطی و انسانی پیش می‌آید، بحث مهاجرت را خواهیم داشت، قاعدتاً وقتی که امکان کشاورزی وجود نداشته‌باشد، قابل پیش بینی است که کشاورز فقط می‌تواند مهاجرت کند.
در تعریف حوضه آبریز گفتیم که تمام یا قسمتی از آب جاری به یک نقطه نهایی می‌ریزد و نقطه نهایی هیرمند هم تالاب بین‌المللی هامون است و تالاب هامون هم با این وضعیت قطعاً خشک خواهد شد و وقتی هم که آب نداشته باشیم گردوغبار و ریزگرد داریم، کشاورزی از بین می‌رود و پدیده مهاجرت پیش می‌آید، بحث‌های سیاسی اتفاق می‌افتد، دولت‌ها روابط را با یکدیگر کاهش می‌دهند و وقتی این قهر کردن بین دولت‌ها اتفاق می‌افتد، روی ماشین همدیگر خط می‌اندازند الان هم کاری که طالبان کرده این است که می‌گوید شما بیایید ما را به رسمیت بشناسید تا ما حقابه را به شما می‌دهیم، ولی ما می‌گوییم این موضوعی فرادولتی است، این یک حقی است که شما باید به ما می‌دادید ولی اتفاق نیفتاده‌است.
موضوعاتی که ما می‌گوییم همگی معلول ساختاری هستند به نام «دیپلماسی آب» و اینجا نشان می‌دهد وزارت نیرو، امورخارجه و کارگروه‌های مشترک آن‌ها با همدیگر باید دشت سیستان را از نابودی بیشتر نجات دهند. اتفاقات خوبی در خصوص دریاچه ارومیه افتاد که همه ما را خوشحال کرد و محیط‌زیست را قطعاً خوشحال‌تر کرده‌است. ما باید همان عزمی که برای دریاچه ارومیه داریم برای دشت سیستان هم داشته باشیم، هر چند که عمده موضوع از دست ما خارج است و سرمنشأ رودخانه هیرمند از کوه‌های هندوکش می‌آید و موقعیت جغرافیایی آن خارج از مرز کشور ماست.
ما به شدت درگیر این موضوع هستیم، کشوری که ۶۵ درصد مساحت آن تحت اقلیم خشک است و آن نیمه دیگر هم نیمه خشک است، یعنی سرانه‌ای که در کشور ما خواهد بود به ازای هر چهار بارش سه تای آن تبخیر می‌شود و این‌ها نشان می‌دهد که ما وضعیت بغرنجی را خواهیم داشت. همه این‌ها می‌گوید که دیپلماسی آب یک امر بسیار واجب است و از نظر فقهی هم حقابه یک واجب عینی است همه مردم و ارکان اگر دلمان برای حوضه آبریز هیرمند و دشت سیستان می‌سوزد و اگر دلمان برای کودکان سیستان می‌تپد باید کمک کنند، چون ممکن است به دلیل نداشتن یک آب بهداشتی بچه‌های سیستانی درگیر موضوعاتی شوند که در نسل‌های بعدی هم تأثیر خود را بگذارد. همه باید تلاش کنیم و این موضوع دیپلماسی آب را لحاظ کنیم.
امیدواریم دولت محترم با این گفتمانی که رئیس‌جمهور محترم انجام داد و اسم آن را یک تشر سیاسی گذاشتم کاری کند که طالبان آب را به ما بازگرداند. این صحبتی که طالبان دارد مبنی بر اینکه آب نیست و بحث خشکسالی را مطرح می‌کند، چه مقدار واقعی می‌دانید؟
سازمان تصویربرداری ایران تأیید می‌کند که مسیر رودخانه هیرمند را منحرف کرده‌اند، ما یک امر خیلی ساده داریم که راستی‌آزمایی خواهیم کرد و یک کمیسیونی از کارشناسان خبره ایرانی باید بروند آنجا و این موضوع را تأیید کنند، نه اینکه فقط پشت تریبون بگوییم این حجمی که ما می‌خواهیم چرا جاری نمی‌شود و حتی به ایران نخواهد رسید، ما می‌گوییم یک اصطلاح منطقی داریم که «البینه علی المدعی» شما ادعایی دارید مستندات آن را به ما بدهید و نشان دهیدکه ما ببینیم. وزیر امورخارجه نیز این موضوع را تأکید کردند که این نزاع حل نمی‌شود، الا اینکه دوستان کارشناس ما ببینند واقعیت چیست. اینکه گفته می‌شود دولت طالبان بخشی از آب را به سمت شوره زار‌ها هرز می‌دهد چه مقدار واقعی است؟
من هم در رسانه‌ها این را شنیده ام و فکر می‌کنم دولت طالبان می‌خواهد از این موضوع استفاده ابزاری کند و ما می‌توانیم براساس مستندات علمی هم ببینیم که این مسئله را ابزاری برای تحت فشار قرار دادن ما برای به رسمیت شناخت خودشان قرار داده‌اند.