موضع حقوقی ایران مقابل مواضع احساسی طالبان

این روز‌ها دوباره مسئله قدیمی حق‌آبه ایران از آب‌های سطحی افغانستان که به سمت مرز‌های شرقی ایران جاری است تبدیل به موضوع روز شده؛ موضوعی که طی یکی دو دهه گذشته هرازگاهی منجر به بروز بحث، اختلاف و گا ه هم تنش بین ایران و افغانستان شده است.
در مسئله حق‌آبه ایران از رود هیرمند باید به چند موضوع همزمان توجه داشت. نخست در بعد حقوقی ما باید توجه داشته باشیم که در این زمینه دو دسته اسناد وجود دارد. یک دسته، اسناد و معاهدات دوجانبه در حوزه حق‌آبه است. مهم‌ترین سند معاهده ۱۳۵۱ است که در آن حق‌آبه شرب و کشاورزی ایران از رود هیرمند تعیین شده است. این معاهده و مفاد آن به تأیید هر دو دولت رسیده و همواره مقامات ایرانی و افغانستانی در مباحث خود به آن استناد می‌کنند که اهمیت حقوقی این سند را نمایان می‌کند.
دسته دوم قواعد و قوانین بین‌المللی است که در مورد آب‌های فرامرزی و حق‌آبه زیست‌محیطی تالاب‌های بین‌المللی وجود دارد که به هرحال این هم موضوع مهمی است که جمهوری اسلامی ایران برای دریافت حق‌آبه خود از آب‌های سطحی جاری در افغانستان به سمت ایران، می‌تواند به آن استناد کند. نکته مهم این است که عدم رعایت این حق‌آبه و دخالت در مسیر طبیعی رودخانه‌ها منجر به آثار و عوارض زیست‌محیطی وحشتناکی خواهد شد که تنها مناطق شرقی ایران را دچار مشکل نمی‌کند بلکه بخش عمده‌ای از مناطق جنوبی و غربی افغانستان را هم تحت تأثیر قرار می‌دهد. گروه طالبان باید به این موضوع توجه ویژه داشته باشد.
مسئله دیگر در واقع این است که در معاهده ۱۳۵۱ تمام نکات فنی و مسائل تکنیکی مورد نیاز که ممکن است بین دو کشور رخ دهد، پیش‌بینی شده و مسیر‌های فنی لازم برای حل و فصل اختلاف تعبیه شده است؛ لذا باید توجه کرد که این موضوع نباید در فضای احساسی قرار گیرد و انتظار از مقامات گروه طالبان این است که با واقع بینی و براساس قواعد حقوقی برخورد کنند و از اقدامات احساسی که ممکن است در مورد مسئولیت‌پذیری این گروه تردید‌ها را افزایش دهد، خودداری کنند؛ بنابراین معاهده ۱۳۵۱ و قوانین بین‌المللی، تکالیف، وظایف و حقوق هر دو طرف را معین کرده و مبنای هر دو طرف باید عمل به این معاهده قرارگیرد. مهم‌ترین مسئله این است که طالبان اجازه بازدید از تأسیساتی را که روی آب‌های مرزی قرار گرفته به تیم کارشناسی ایران بدهد تا امکان ارزیابی صحت و سقم وجود یا نبود آب کافی برای اینکه به سمت ایران سرازیر شود فراهم شود و در این زمینه صرفاً نمی‌شود به بیانیه‌های سیاسی و رسانه‌ای تکیه کرد. در این زمینه مسئله تغییر مسیر رودخانه و آب هم باید مورد توجه قرار گیرد.


نکته دیگری که باید به آن توجه داشت نقش بازیگران بیرونی طی دهه‌های گذشته در رواج تنش آبی بین ایران و افعانستان است. اساساً تأکید بر این حجم از سدسازی و ایجاد سازه‌های آبی روی آب‌های جاری به سمت ایران و مقایسه با سد‌سازی‌های بسیار اندک افغانستان در مورد آب‌های جاری به دیگر کشور‌ها مثل پاکستان نشان‌دهنده یک نوع فشار سیاسی بیرونی خاص توسط بازیگران خارجی است تا بتوانند از این اهرم علیه ایران استفاده کنند. دولت افغانستان هم در گذشته با این نیت که در روابط دوجانبه این یک اهرم مؤثر خواهد بود از آن استقبال کردند.
دولت جمهوری اسلامی ایران در این زمینه همواره بر این موضوع تکیه داشته که مسئله آب نیازمند روش همراهی و همکاری است نه ایجاد تنش و دشمنی، چرا که ایران کشوری بدون ابزار و اهرم نیست و اگر بنا بر استفاده از اهرم‌های نرم و سخت باشد جمهوری اسلامی دست بسته نخواهد بود؛ بنابراین دولت ایران معتقد به معاهدات دوجانبه است، اما عملیاتی شدن این معاهدات نیازمند مسئولیت پذیری گروه طالبان است.
*معاون سابق رایزنی فرهنگی ایران در کابل