انتخابات ترکیه، سیاست خارجی و ایران

همان گونه که انتظار می‌رفت، اردوغان پیروز انتخابات ترکیه شد. او با همه تلاشی که کرد، نتوانست بالای 55 درصد آرا را به دست بیاورد (انتظار داشت که همه آرای سنان اوغان به سبد او ریخته شود)، اما چیزی حدود 3 درصد آرا بیش از دور اول به دست آورد،اما آن چه انتخابات دیروز   را متمایزتر از قبل و واجد لقب «تاریخی‌ترین»انتخابات ترکیه می‌سازد؛ نخست رقابت تنگاتنگ و بی‌سابقه دو اردوگاه رقیب بود.برای اولین بار در ترکیه یک دوقطبی شدید شکل گرفته و برآوردهای میدانی نشان می داد این دو قطبی ها سه محور دارد: 1-دوقطبی بین ترک و کرد 2-دوقطبی بین بی دین و با دین و 3-دوقطبی بین شرق گرا و غرب گرا. به باور بسیاری از صاحب‌نظران، جامعه ترکیه در سال‌های اخیر دوپاره شده است. نتیجه مرحله نخست انتخابات ریاست‌جمهوری این کشور هم تا حد زیادی این گمان را تایید کرد. برخی سیاست‌های رجب طیب اردوغان در سال‌های زمامداری او و البته سیاست‌ورزی مخالفانش در این دوران، بر این دوپارگی موثر بوده است.دومین وجه تمایز این بود که رقابت حول محور حذف یا ماندن اردوغان و حزبش پس از دو دهه حکمرانی شکل گرفته بود که انتخابات را  نیز به نوعی «همه‌پرسی» تبدیل کرده بود.نکته دیگر این که در تاریخ ترکیه هیچ گاه هیچ شخصیتی خود را «علوی» معرفی نکرده بود. این اولین بار بود که فردی همچون اوغلو خود را علوی معرفی می‌کند و سوابق تاریخی ترک بودن و علوی بودن خود را می‌گوید و این که از کدام منطقه آمده و اجداد او چه کسانی بوده‌اند.بیان این نکته که البته اصل آن در بطن جامعه و تاریخ ترکیه ریشه دارد، هم سیاست داخلی و هم سیاست خارجی ترکیه را تحت تاثیر قرار خواهد داد.از وجوه متمایز دیگر نبود قطعیت نتایج بود. اگرچه مشخص بود اردوغان اگر بتواند حدود 2 درصد از آرای مردد را قانع کند که به او رای بدهند، برنده انتخابات است، اما نبود ‌قطعیت نخست وضعیت سلامت جسمانی اردوغان بود که متغیر مهمی از نظر رای‌دهنده است. اگر وضع سلامت وی وخیم‌تر می شد، می‌توانست هم در برگرداندن آرای مردد از وی و هم در ریزش آرای اردوغان در مرحله اول اثرگذار باشد. نبود قطعیت دوم در مشارکت کسانی بود که به هر دلیل در دور اول رای‌ نداده ‌بودند.با این حال اردوغان برنده دور دوم انتخابات شد.انتخاباتی که تاثیرات مهمی بر جنگ اوکراین، آینده سوریه و لیبی، ‌مناقشه قره‌باغ و کریدورهای انرژی و حتی معماری امنیتی اروپا دارد.ترکیه کشوری است که امروزه نه‌تنها در بحران‌های مناطق پیرامون خود، بلکه در آسیای مرکزی، شمال آفریقا، شبه‌جزیره عربی و آفریقا هم حضور جدی دارد. موقعیت ژئوپلیتیک ترکیه در اتصال مدیترانه و یال جنوبی ناتو به دریای سیاه تاثیر بسزایی در آینده معادلات امنیتی در قفقاز و آسیای مرکزی و طرح یک جاده یک کمربند چین دارد.ما نیز با ترکیه 540 کیلومتر مرز مشترک داریم و 3 گذرگاه اصلی  که تبادلات با اروپا و غرب، عمده از این مسیرهاست .11 تا12 میلیارد دلار حجم تجارت تهران با آنکاراست و ترکیه شریک سوم اقتصادی ایران  بعد از چین و امارات است. استقلال‌‌‌طلبی استراتژیک اردوغان برای ایران نیز از جهاتی تهدید است؛ چراکه در سوریه، عراق و قفقاز حضور دارد و از جهاتی فرصت است؛ زیرا آنکارا در مدار امنیتی غرب نخواهد بود.از طرفی واقعیت سیاست خارجی نیز این است که سیاسیون با این که در انتخابات به دلیل رقابت‌های داخلی برخی شعارها را می‌دهند، ولی زمانی که به عنوان رئیس‌جمهور انتخاب می‌شوند، سعی می‌کنند در حوزه سیاست خارجی تغییری ایجاد نکنند. شاید اولویت‌ها را تا حدودی تغییر دهند و به عنوان مثال تمرکزشان را از یک منطقه به منطقه دیگر معطوف دارند، اما به طور کامل دست به تغییر در ساختار سیاست خارجی کشور نخواهند زد.از این منظر اردوغان به نوعی سیاست‌های گذشته‌اش را ادامه خواهد داد و بر همان روند قبلی که یک فرد پراگماتیست و اهل معامله و ریسک بود، پیش خواهد رفت.به هر شکل،فراموش نکنیم که در جهان در حال گذار، این جذابیت و هنر کشورها در بازی با اهرم و کارت‌های خود است تا منافع ملی را بیشینه کند. در جهان جدید، دشمنی صرف یا دوستی صرف معنا ندارد و همه کشورها در عین رقابت، همکاری هم دارند و این فقط به هنر، توان و قدرت ما بستگی دارد که چگونه تهدیدات منافع‌سوز را مدیریت و از  فرصت‌های منافع‌ساز استفاده کنیم.