امام رضا(ع)، مهمان کدام مناطق ایران شدند؟

  جواد نوائیان رودسری – اگر تقویم قمری را ملاک قرار دهیم، امروز، 25 ذی‌القعده، هزار و دویست و چهل و چهارمین سالروز آغاز هجرت امام رضا(ع) از مدینه به سوی مرو است. سال 200 هجری قمری بود که مأمون، در قالب یک توطئه و نقشه حساب شده، تصمیم گرفت که امام(ع) را به پایتخت خودش، یعنی مرو، بیاورد و او را در ظاهر، به عنوان ولیعهد خود منصوب کند. اتفاقی که در آن شرایط، به ویژه در بحبوحه قیام‌های گسترده علویان در حجاز و سرکشی‌های خاندان عباسی در عراق، می‌توانست بخشی از نیازهای سیاسی مأمون را برای بقای حکومتش تأمین کند، اما پسر هارون عباسی، غافل از این بود که وجود مقدس امام رضا(ع)، با آگاهی کامل از اقدامات وی، این تهدید جدی را به فرصتی طلایی تبدیل می‌کند. امام هشتم(ع) ولایتعهدی را با اکراه و اجبار پذیرفت. امام(ع) حتی از همان ابتدا، با شیوه‌های گوناگون، اکراه خود و اجباری بودن این سفر را هم، به همگان اعلام کرد و در مرو نیز، با صراحت بیشتری، به بیان این مسائل پرداخت. محققان و پژوهشگران، معمولاً عادت دارند که شواهد و گزاره‌ای تاریخی مربوط به مسئله ولایتعهدی امام رضا(ع) را در دو شهر مدینه و مرو جست‌وجو کنند و آن‌چه کمتر مورد توجه قرار می‌دهند، حقایق مربوط به سفر طولانی امام(ع) میان این دو شهر است. سفری که هزار و 244 سال قبل، در چنین روزی آغاز شد. خوشبختانه درباره محتوای این سفر، اتفاقات بین راه و مسیر حرکت کاروان امام(ع)، تحقیقات گسترده‌ای توسط دکتر جلیل عرفان‌منش انجام گرفته‌است؛ پژوهشگری خوش‌مشرب و صبور که وقتی از وی خواستم تا درباره این هجرت تاریخی و تحلیل‌های مربوط به آن، گفت‌وگویی داشته باشیم، با بزرگواری پذیرفت و به تفصیل درباره این موضوع و حواشی آن سخن گفت. دکتر عرفان‌منش مؤلف کتاب ارجمند و خواندنی «جغرافیای تاریخی هجرت امام رضا(ع) از مدینه به مرو» است؛ کتابی که تاکنون ده‌ها بار تجدید چاپ شده و مورد توجه محققان و علاقه‌مندان به سیره و تاریخ زندگانی حضرت ثامن‌الائمه(ع) قرار گرفته است. با این حال، آثار این پژوهشگر ارجمند که عمری را در این مسیر روشن و مقدس صرف کرده، به این کتابِ مهم محدود نمی‌شود. علاوه بر «جغرافیای تاریخی...»، دکتر عرفان‌منش آثاری را هم منتشر کرده‌است یا در دست انتشار دارد که هر کدام، پرده ابهام را از روی یک یا چند موضوع تاریخی مرتبط با زندگی و سیره امام رضا(ع) برمی‌دارد؛ آثاری مانند «تأثیر معنوی هجرت امام رضا(ع) بر ایران»، «چه کسانی از سوی مأمون برای بردن امام رضا(ع) به مرو آمدند؟»، «اعتبارسنجی سکونتگاه‌های امام رضا(ع) در ایران»، «والیان و کارگزاران خراسان در عصر امام رضا(ع)»، «سفر امام رضا(ع) به سرخس»، «مدینه در عصر امام رضا(ع)»، «خادمان و خدمت‌گزاران امام رضا(ع) در سفر به مرو»، «فضایل امام رضا(ع) به روایت اهل‌سنت در سفر به ایران» و از همه این‌ها مهم‌تر، «کتاب جامع هجرت تاریخی امام رضا(ع) از مدینه به مرو» که در هفت جلد، در حال تدوین و تألیف است.   گفت‌وگویم با دکتر عرفان‌منش، گفت‌وگویی مفصل و مبسوط بود. آن‌چه در پی می‌آید، گزیده‌ای مشروح از این مصاحبه مفصل در سالروز آغاز هجرت تاریخی امام رضا(ع) از مدینه به سوی مرو است.     آقای دکتر به نظر می‌رسد که برای شروع گفت‌وگو، بی‌مناسبت نباشد اگر درباره تأثیر هجرت امام رضا(ع) بر ایران و ایرانیان و استمرار این تأثیر در قرن‌های بعدی، صحبتی داشته باشید. موافقم. نکته‌ای که باید همین ابتدا عرض کنم، این است که تأثیر هجرت امام رضا(ع) به ایران، با شهادت مظلومانه ایشان، به پایان نرسید. فرهنگ رضوی، در سرزمین ما، با فراز و فرودهای بسیار استمرار پیدا کرد. تأثیر معنوی هجرت امام(ع) بر مردم ایران، در کنار بستر فرهنگی و پیشینه تمدنی ایرانیان، سبب این استمرار بود. شاید اگر ثامن‌الائمه(ع) به جای ایران، به سرزمین دیگری هجرت می‌فرمود، ما شاهد چنین تأثیر ماندگاری نبودیم. دلیل این تأثیرگذاری ماندگار، همان‌‌طور که گفتم، به ساختارهای تمدنی ما و البته روحیه عدالت‌خواهانه مردم ایران بازمی‌گردد؛ روحیه‌ای که ایرانیان با تکیه بر آن، فضایل و شایستگی‌های امام علی(ع) و خاندان رسالت را عمیق‌تر شناختند و دانستند که می‌توانند گمشده خود را در اهل‌بیت(ع) و آموزه‌های آن بیابند. ایرانیان، پیش از ورود اسلام از تبعیض طبقاتی در رنج بودند و بعد از ورود اسلام و قدرت گرفتن اُمویان و عباسیان، دچار رنج ناشی از تبعیض قومیتی نیز شدند. آن چه عنصر ایرانی را به رغم همه ستم‌های اُموی و عباسی، به اسلام وفادار نگه داشت، رویکرد عدالت‌خواهانه بود که در سیره نبوی و خاندان رسالت می‌دیدند و هوشمندانه میان آن‌چه در قرآن و سیره مشاهده می‌کردند، با آن‌چه در مشی و رفتار خلفای جبّار وجود داشت، تمایز قائل شدند و مرتبه خود را به جایی رساندند که ادراکشان از اسلام، بر درک ناقص اُمویان و عباسیان غلبه کرد و بدیهی است که در چنین شرایطی، دوستی با اهل‌بیت(ع) بیشتر در آن‌ها نهادینه ‌شد و ریشه‌های مستحکمی یافت.   معمولاً در تحلیل و بررسی مسئله ولایت عهدی و پذیرش آن از سوی امام رضا(ع)، گمانه‌ها و بررسی‌ها، معطوف به اتفاقات مدینه و مرو است، اما شما معتقدید که در وقایع مربوط به هجرت تاریخی آن‌حضرت به ایران نیز، می‌توان دلایل متقن و قابل استنادی پیدا کرد. لطفاً در این باره توضیحاتی ارائه بفرمایید. هجرت امام رضا(ع) از مدینه به مرو، با رضایت ایشان انجام نشد و امام(ع) نیز، در طول سفر و با روش‌های گوناگون، مخالفت خود را با این اقدام نشان می‌داد و در نهایت، شهادت مظلومانه امام هشتم(ع) بر مشی توام با مخالفت آن‌حضرت و دیدگاه‌ها و نظراتی که ابراز می‌کرد، مُهر تأیید زد. اساساً هجرت امام رضا(ع) و پذیرش ولایت عهدی از سوی ایشان، دو مبحث بسیار پیچیده و در هم تنیده‌ است و بحث درباره ارتباط میان این دو موضوع، حساسیت و اهمیت زیادی دارد و می‌تواند ادلّه‌ای متقن از ماهیت پذیرش مسئله ولایت عهدی از سوی امام(ع) را به پژوهشگران ارائه کند و پاسخی قاطع به شکاکان بدهد. باید توجه داشته‌باشیم که این موضوع، یعنی مسئله ولایت عهدی امام رضا(ع)، به دلیل برخی پیچیدگی‌ها و ابهامات تاریخی، از دیرباز مورد توجه مورخان بوده‌است و هر کدام به فراخور پژوهش خود، له یا علیه آن قلم‌فرسایی کرده‌اند. من در کتاب خودم، «جغرافیای تاریخی هجرت امام رضا(ع) از مدینه به مرو» را ترسیم کرده و توضیح داده‌ام؛ اعتقاد دارم که محتوای این سفر، از اتفاقاتی که در طول آن رخ داد تا روایت‌های نقل شده از ثامن‌الائمه(ع)، از دلایل بسیار روشنی است که می‌تواند ماهیت قضیه ولایت عهدی و نوع نگاه مأمون به این موضوع را روشن و هر گونه ابهام را از ذهن افراد پاک کند و در نهایت، به خیلی از سوءتعبیرها و پرسش‌ها در این زمینه پاسخ دهد. امام(ع) طی این سفر نسبتاً طولانی، به اقداماتی دست زد که عملاً به افشای اهداف مأمون عباسی انجامید. این اقدامات، از همان آغاز حرکت، در منازل گوناگون از سوی امام رضا(ع) برنامه‌ریزی و اجرا می‌شد و موضع آن‌حضرت را در مقابل مسئله ولایت عهدی به تدریج روشن کرد تا این که در مرو و در مجلس مشهوری که مأمون برگزار کرده‌بود، جلوه‌ای بی‌پرده و صریح یافت.   بنابراین تحلیل هجرت تاریخی امام رضا(ع) بیش از هر چیز دیگر، پاسخی دقیق به چگونگی ماهیت طرح مسئله ولایت عهدی از سوی مأمون و نوع واکنشی است که امام(ع) در برابر طرح این مسئله از خود نشان داد. دقیقاً همین‌طور است.   برویم به سراغ مسیری که امام رضا(ع) در این هجرت تاریخی طی کردند؛ البته هر جا که صلاح می‌دانید، درباره تحلیل محتوای این سفر هم اطلاعاتی را در اختیار مخاطبان ما بگذارید. پیش از آن‌که رجاء بن ابی‌ضحاک از سوی مأمون، مأمور به آوردن امام رضا(ع) از مدینه به مرو شود، آن‌حضرت در شهر جدّ بزرگوارش – که درود خداوند بر او باد – ساکن بود. البته من اطلاعی از موقعیت منزل امام هشتم(ع) در مدینه ندارم؛ در برخی اقوال، اشاره‌هایی به این مکان شده، حتی نقل است که سکونتگاه امام رضا(ع) در آن زمان، جایی بیرون از مدینه بوده است. مسیری که مأمون تأکید داشت که مأمورانش باید امام(ع) را از آن طریق به مرو ببرند، از مسیرهای متداول تجاری بود. بد نیست اشاره کنیم که برای طی کردن مسیر مدینه تا مرو، دو راه تجاری وجود داشت؛ راه نخست ابتدا به بصره می‌رسید و پس از آن، از مسیر سوق‌الاهواز (اهواز امروزی) به سوی فارس می‌رفت و تا بیابان و کویر بین فارس و خراسان امتداد پیدا می‌کرد و در نهایت به نیشابور می‌رسید. راه دیگر، از مدینه به کوفه، از آن‌جا به بغداد و سپس به ری، قم و در نهایت به نیشابور ختم می‌شد و از این‌جا هر دو مسیر، از راه ارتباطی طوس و سرخس، به مرو مرتبط بود.   شما معتقدید مسیر حرکت کاروان امام رضا(ع) از کدام راه بوده است؟ آن‌چه من با استفاده از شواهد تاریخی و گزارش‌های روایی به آن معتقدم این است که امام رضا(ع) از مسیر بصره، فارس و خراسان به مرو برده شد. در مسیر دوم، ما دست کم سه شهر مهم داریم که عبور دادن امام(ع) از آن‌ها، مأمون را با دردسرهای متعددی روبه‌رو می‌کرد؛ کوفه از مراکز مهم شیعه‌نشین در عراق بود، بغداد نیز، بعد از کشته شدن امین به دست مأمون، کانون مخالفان عباسی مأمون محسوب می‌شد و اصلاً محل اصلی توطئه‌های سیاسی این مخالفان، علیه او بود و طبعاً مأمون نمی‌خواست خطر کند و با گذراندن امام رضا(ع) از این دو شهر، دچار دردسرهای متعدد و شاید حاد شود، اما ماجرای عبور از قم را با توجه به شهرتی که دارد، باید بیشتر و دقیق‌تر توضیح دهیم. ماجرای عبور امام(ع) از قم را می‌شود در متون قدیمی یافت که یکی از آن‌ها، کتاب بسیار مشهور «تاریخ قم» اثر حسن بن محمد بن حسن قمی است؛ عالم بزرگ شیعه در قرن چهارم و متوفای سال 406ق. قمی در کتابش از چشمه‌ای یاد می‌کند که امام رضا(ع) در آن غسل فرمود؛ البته قمی به صراحت حرفی از ورود امام(ع) به قم نمی‌زند و صحبتش در این‌باره، بیشتر روی سادات و امام‌زادگان، به ویژه حضرت فاطمه معصومه(س) تمرکز دارد. گزارش قمی درباره چشمه مذکور، باعث شگفتی من شد؛ آخر امکان ندارد مأمون که به سیاست و درایت شهره بود، اجازه دهد که امام رضا(ع) را از جایی مانند قم عبور بدهند که یکی از کانون‌های مهم شیعه است و خاندان شیعی اشعری، در آن نفوذ تام و تمامی دارد. اصلاً اگر امام(ع) را وارد قم می‌کردند، امکان داشت قمی‌ها اجازه انتقال ایشان را به مرو ندهند. به همین دلیل، تصمیم گرفتم محتوای کتاب قمی را از نظر استنادی بررسی کنم. خوشبختانه او سند این روایت را داده و آن را از کتاب «البلدان» اثر «ابن‌فقیه همدانی» نقل کرده است. وقتی به سراغ متن آن کتاب رفتم، متوجه شدم که عبارت گزارش به این شکل است: «یَتَغَسِّل مَرْضاء»؛ این عبارت که البته ابتدا به خط کوفی بوده، در استنساخ یا شاید درک مطلب، تبدیل به «یَتَغَسِّل رضا» شده و نویسنده تاریخ قم، برداشتش از این گزارش، ماجرای غسل امام رضا(ع) در قم است. با این حال، موضوع ورود امام رضا(ع) به قم، تقریباً از قرن هفتم به این سو در تاریخ‌نگاری زندگانی آن‌حضرت به چشم می‌خورد. البته، چنین نگرشی بدون در نظر گرفتن جغرافیای تاریخی، سیاسی و راه‌ها شکل گرفته و متأسفانه همچنان دستمایه برخی مورخان متأخر است. این‌ها، ورود امام رضا(ع) را به قم، از قطعیات می‌دانند. حتی در چند دهه اخیر، کتاب‌هایی را دیده‌ام که نویسندگان آن‌ها با کمال تأسف، بدون همان درک جغرافیای تاریخی که عرض کردم، اصرار دارند که امام هشتم(ع) در مسیر حرکت به مرو، وارد قم شده است.   علت اصرار روی این مطلب چیست؟ ببینید، من برای احساسات و عواطف این افراد احترام قائل هستم، اما متأسفانه نگاه آن‌ها به این مسئله، نگاه مبتنی بر تفکر علمی، تحقیق و پژوهش نیست. بدون چنین رویکردی، شما نمی‌توانید خروجیِ در تراز و شأن و منزلت سیره و تاریخ زندگانی ائمه(ع) داشته باشید. مطالعات و تحقیقات روی موضوع زندگانی امام رضا(ع)، زمانی ارزش مضاعف پیدا می‌کند که ما خودمان را در گردآوری صِرفِ اطلاعات محصور نکنیم؛ به ویژه زمانی که محقق و نویسنده بر منابع گوناگون اشراف دارد و می‌تواند با تحلیل و بررسی، نقاط مبهم را روشن و روایت را به واقعیت نزدیک‌تر کند. یکی از ضعف‌های چنین متن‌هایی، توجه به روایت‌های بی‌سند و اشتباه تاریخی است که می‌توان با کمی دقت، سقم و صحت آن‌ها را تشخیص داد و از این روایت‌های ملال‌آور دوری جُست. یادمان باشد مورخی که بتواند رخدادهای گذشته را با نگرش‌های نوین پیوند دهد، این توانایی را پیدا می‌کند که از لابه‌لای حوادث گذشته، رویدادها و حقایق جدیدی را کشف کند. تحقیق امری مبتنی بر کنکاش و جست‌وجو است و اسباب استقلال فکری را فراهم می‌کند. وظیفه ما این است که مباحث مبتنی بر پندار عامیانه را در تحقیقات مبتنی بر حکمت و عقلانیت، وارد نکنیم. در تلاش برای پاک کردن روایت‌های ناصحیح تاریخی، به ویژه در تاریخ‌نگاری زندگانی امام رضا(ع) باید این روایت‌ها را با احادیث موثق محک زد؛ زیرا نمی‌توان سخن سُست و از جنس حدس و گمان را برای رسیدن به اهداف عالمانه در ترویج مکتب اهل‌بیت(ع) به کار گرفت.   برگردیم به مسیر حرکت امام رضا(ع) از مدینه به سوی مرو. با توجه به سیاست مأمون که به آن اشاره کردید، کاروان امام(ع) در این مسیر از چه نقاطی عبور داده‌شد تا به مرو برسد؟ مسیری که مأمون برای انتقال امام(ع) از مدینه به مرو انتخاب کرد، بسیار حساب شده بود. او مایل نبود که امام رضا(ع) را از نقاط شیعه‌نشین و پرخطر بگذرانند. با توجه به توضیحاتی که دادم، امام(ع) را از مدینه، ابتدا به سوی «نِباج» و از آن‌جا به سمت بصره بردند. طبق گزارشی که مسعودی در «اثبات الوصیه» آورده است و بزرگان دیگری همچون شیخ صدوق نیز به آن اشاره کرده‌اند، در این شهر مردی که در رؤیا رسول‌خدا(ص) را دیده بود، به ملاقات امام(ع) رفت. پیامبرخدا(ص) در عالم رؤیا به این مرد تعدادی خرما داده بود که وی، بعد از دیدار با امام رضا(ع)، بدون آن‌که به آن‌حضرت درباره خوابش حرفی بزند، همان تعداد خرما را از ایشان دریافت کرد. بعد از بصره، کاروان از طریق «اُبُلّه» به سمت «سوق‌الاهواز» (اهواز امروزی) رفت تا پس از توقفی کوتاه و عبور از پل «اربق» به سوی فارس رهسپار شود.   برخی گزارش‌های نه چندان معتبر، از ورود کاروان امام(ع) به شیراز حکایت می‌کند. آیا این گزارش‌ها قابل اعتنا هستند؟ در یکی از ترجمه‌های اصول کافی، نه اصل آن، صحبت از ورود امام(ع) به شیراز شده است؛ یعنی این روایت کُلینی نیست، مترجم   آن را شیراز ترجمه کرده‌؛ در حالی که اصل روایت، مربوط به شهر اصطخر است. ببینید، من خودم شیرازی هستم و برایم خوشایند است که بگویم امام رضا(ع) به شهر ما وارد شده و این قضیه را برجسته کنم، اما باید حواسمان به این مسئله باشد که در تاریخ، نمی‌توان «استحسان» کرد و روایتی را به صرف جذاب‌تر و دلخواه‌تر بودن، به جای روایت دیگری برگزید. قدر مسلّم آن است که کاروان امام رضا(ع) از شیراز عبور نکرد. آن‌حضرت بعد از فارس، وارد بیابان‌ها و کویر میان فارس و خراسان شد. تنها واقعه‌ای که در این محدوده روایت شده، مربوط به زمانی است که امام رضا(ع) در یکی از منازل، موضعی را در زمین با انگشت مبارکش آشکار می‌کند، آب می‌جوشد و ایشان با آن آب وضو می‌گیرند و دیگران نیز، از موهبت آن چشمه برخوردار می‌شوند. این روایت را شیخ صدوق هم نقل کرده است.   مکان وقوع این اتفاق معلوم است؟ خیر، به لحاظ جغرافیایی اطلاعی از محل وقوع این رویداد نداریم. البته گزارش‌هایی در این‌باره وجود دارد که من آن‌ها را بررسی کرده‌ام. یکی از مناطق معروفی که این اتفاق به آن نسبت داده می‌شود، در آن دوره محل حضور خوارج بوده و از مناطق بسیار ناامن محسوب می‌شده است. به همین دلیل، بعید است که امام رضا(ع) را از آن محدوده گذرانده باشند. مسیر عبور امام(ع)، مسیری تجاری بود که امنیت داشت و این مسیر، در دوره‌های بعد به «رُباطات» مشهور شد؛ این مسیر از سمت یزد به سوی خرانق می‌رفت و از آن‌جا تا خراسان و نیشابور امتداد داشت. رباط‌هایی مانند «پشت بادام» و «انجیر» در این مسیر قرار می‌گرفتند که من نام آن‌ها را در کتابم آورده‌ام. منابع تاریخی و جغرافیایی، از قرن چهارم (مانند اصطخری، ابن‌خردادبه و...) تا قرن هشتم و نهم، این راه را با تمام جزئیات آن شرح داده‌اند و حتی یک سفرنامه‌نویس اروپایی نیز، در قرن 18 میلادی، از این راه عبور   و درباره آن توضیحات قابل استفاده‌ای ارائه کرده است.   با توجه به توضیحاتی که تا این‌جا دادید، به گمانم تنها بخش از سفر امام رضا(ع) که از نظر جزئیات تاریخی، قطعیت نسبتاً زیادی دارد، مسیر نیشابور تا مرو است. دقیقاً همین‌طور است. یکی از قطعی‌ترین قدمگاه‌های منسوب به امام رضا(ع)، قدمگاهی است که در شهر نیشابور وجود دارد. البته همان‌طور که می‌دانید، در ایران جاهای زیادی را به عنوان قدمگاه امام رضا(ع) نام‌گذاری کرده‌اند. در اهواز و اطراف آن که محل اقامت امام هشتم(ع) بوده است، حدود 17 قدمگاه وجود دارد که من در کتابم نام آن‌ها را آورده‌ام. قدمت یکی از این قدمگاه‌ها به دوره خلافت عباسی می‌رسد، اما بیشتر این قدمگاه‌ها از منظر تاریخی، قدمگاه امام رضا(ع) نیست و سندیت ندارد. متأسفانه این مسئله در جاهای دیگر هم دیده می‌شود. امام رضا(ع)، بعد از نیشابور، به دهسرخ رفتند و از آن‌جا به سوی کوه سنگ‌تراشان، سرخس و در نهایت مرو حرکت کردند.