وداع باشکوه باغملک و ایذه با سرباز ایران

به گزارش جوان، ایذه و باغملک روز گذشته محل مشایعت و بدرقه پیکر یک شهید بود. شهید محمد قنبری، سروان نیروی انتظامی، شهید مدافع امنیت. آنچه در مراسم تشییع او مشهود بود، گریه‌های فرزندانش، نوازش عکسش با دست‌های کوچک دخترکش، روضه محلی برادرش، اقتدار ایستاده مادرش و قدرشناسی مردمی بود که برای وداع با او آمده بودند.
یک نفر با لباس عربی، یک نفر با لباس بختیاری، یکی با چفیه‌ای بر گردن که عکس حاج قاسم روی آن است، آن دیگری‌ها با لباس فرم نیروی انتظامی، یکی با چادر عربی، دیگری با چادر ساده ایرانی و آن یکی بدون چادر. همه برای بدرقه شهید آمده بودند. این میان گریه‌های سوزناک دختر خردسال شهید، گویی تجسمی از روضه حضرت رقیه بود.... از شهید قنبری پنج فرزند بر جای مانده که بزرگ‌ترین آن‌ها ۱۸ ساله و کوچک‌ترین آن‌ها دو ساله است.
پیکر شهید قنبری عصر دو‌شنبه در محل فرماندهی فراجای استان خوزستان در اهواز تشییع شد. سپس صبح سه شنبه در ایذه و عصر سه شنبه در باغملک تشییع شد و در نهایت به روستای چلسرخ شهرستان صیدون برده و در آرامستان آن روستا به خاک سپرده شد، خاکی که او برای امن ماندنش از آشوب، جان داد.
یک‌شنبه عصر بود که آن نقطه از استان خوزستان، از سر فراخوان‌های ضدانقلاب برای مراسم تولدی که مادر کیان پیرفلک بر مزار پسرش گرفته بود، دلشوره ناامنی داشت. مأموران حافظ امنیت برای تأمین امنیت مراسم، برای آنکه کسی فکر آشوب و اغتشاش به سرش نزند و مشی تحریک‌کننده مادر کیان، فضا را باز ناآرام نکند، در اطراف مراسم و با فاصله حضور داشتند. اما گویی حضور آن‌ها که مانع آشوب بود، برای اهل آشوب سنگین آمده بود. برنتابیدند که ایذه آرام بماند، تحمل نکردند که بی مرگ و بی خون، آن مراسم کذایی پایان یابد. پویا مولایی، پسر عموی مادر کیان، سوار بر خودروی شخصی در جاده می‌راند که به نیرو‌های حافظ امنیت رسید، ماشین را با سرعت به سروان محمد قنبری کوبید، دور زد، مجدد به سرباز فراجا زد و نیرو‌های دیگر حاضر در صحنه نگذاشتند ادامه دهد و هدف شلیک آن‌ها قرار گرفت و در نهایت در مسیر انتقال به بیمارستان به هلاکت رسید.


منزل ساده شهید قنبری، خانواده ساده‌اش و پایبندی پدر و مادر و سایر خانواده به انقلاب اسلامی نشان از اصالت این خانواده دارد. یکی از اهالی آن منطقه ضمن توئیتی در وصف شهید قنبری می‌نویسد: «سروان شهید محمد قنبری که به دست پسرعموی مادر کیان پیرفلک در ایذه شهید شد، جوان اهل خیر، مردمدار و کمک به محرومان منطقه بود. اصالتاً از ایل بزرگ و غیور بهمئی و طایفه قنبری است. نخبگان و بزرگان بختیاری مثل همیشه باید به میدان بیایند و اجازه ندهند یک زن امنیت منطقه را به هم بزند.»
ضدانقلاب البته برای جنگ قومیتی هم برنامه دارد و از سخنان ماه‌منیر مولایی، مادر کیان هم این برنامه عیان است، اما از قضا مراسم تشییع شهید قنبری، صحنه وحدت قومیت‌ها بود.
یک نفر لب مرز، یکی در جنگ با داعش در سوریه، دیگری در درگیری با قاچاقچیان مواد مخدر و یک نفر هم کف خیابان، روی زمین امن ایران با تروریسم نهفته در وجود کسی که خود را هموطن می‌نامد، شهید می‌شود. چه فرقی می‌کند؟ ایران به خون همین شهداست که یکپارچه، مستقل و استوار ایستاده است.