خودانتقادی آقای مدیر از وضعیت تولید سریال تلویزیونی

حسین اسدی‌زاده می‌گوید: «تلویزیون توان مالی تولید سریال‌های «سعدی»، «خواجه نصیر»، «داستان کوفه» و «پوریای، ولی» را ندارد و خالی ماندن آنتن صداوسیما از سریال‌هایی که بتوانند در خاطر مردم باقی بمانند، معضلی است که صداوسیما با آن دست به گریبان است. حتی تک‌تولید‌های جدید این سازمان با مدد گرفتن از تبلیغات محیطی نیز نتوانسته‌اند به میزان قابل‌قبولی از مخاطب دست یابند.» اسدی‌زاده، مشکل را در عدم توانایی مالی صداوسیما برای ساخت سریال می‌داند. اما به نظر نمی‌رسد که تمام مشکلات این سازمان در تولید کاری که مردم نگاه کنند، در مشکلی به نام بی‌پولی خلاصه شود. کما‌اینکه این سازمان نشان داده برای تولیدات خاص از تمکن مالی مناسبی برخوردار است و حتی دارای ظرفیت‌های خوبی برای بهره گرفتن از حامیان مالی (اسپانسر) در تولید برنامه‌های تلویزیونی است. چندی پیش در مصاحبه روزنامه جوان با رئیس سیما فیلم، مسئله کوچ فیلمسازان از صداوسیما به شبکه نمایش خانگی مطرح شد که مهدی نقویان آن را رد کرد، ولی درباره اینکه صداوسیما باید با چه هنرمندانی کار کند، وی معتقد بود این موضوعی است که باید به آن توجه بیشتری کرد.
تکرار عجیب آزمون و خطاها!
نکته اینجاست که اغلب سریال‌های شکست خورده صداوسیما توسط چه کسانی ساخته شده‌اند و آیا صداوسیما در سفارش تولیدات جدید به فیلمسازان، به سابقه آن‌ها در کار‌های قبلی توجه داشته است؟! قانونی در سینمای غرب حاکم است که اگر فیلمسازی یک کار شکست خورده داشته باشد، به سختی امکان می‌یابد که کار بعدی‌اش را تولید کند. با این حال صداوسیما به دلیل برخورداری از بودجه سالانه مناسب و نداشتن دغدغه مالی، این بخش مهم فعالیت حرفه‌ای را نادیده گرفته است. به همین دلیل است که سریال‌ساز‌های تلویزیونی فارغ از اینکه چه می‌سازند، باز هم دعوت به کار می‌شوند. از دلایلی که باعث شده سریال‌های تلویزیونی شباهت زیادی به یکدیگر داشته باشند هم نگاه بسته‌ای است که صداوسیما در پیش گرفته است. مدیرکل دفتر فیلمنامه صداوسیما، می‌گوید: «سریال‌ها بیشتر درباره داستان‌های آپارتمانی است. قصه‌ها در لوکیشن تهران می‌گذرد و درباره طبقه متوسط است. در حالی که همه مردم باید خودشان را در سریال‌ها ببینند. به همین دلیل سریال‌ها شبیه به هم شده‌اند و انبوه سریال‌ها ملودرام است. وقتی چنین فضایی وجود دارد یک سریال پلیسی یا تاریخی دیده می‌شود.»
مدیران صداوسیما معتقدند که در کل دنیا، تلویزیون‌ها در رکود هستند و اگر آمار مخاطبان صداوسیما پایین است، به دلیل همین پدیده جهانی است. با این حال، شواهد نشان می‌دهد شبکه‌های تلویزیونی که مالکیت خصوصی دارند برخلاف مجموعه‌های وابسته به دولت مانند صداوسیما در ایران، تلاش می‌کنند با تغییر تیم سازنده مجموعه‌های نمایشی خود، میزان مخاطب خود را افزایش دهند؛ همان چیزی که امروز در شبکه نمایش خانگی دیده می‌شود؛ رقیب جدی برای تلویزیون که اگرچه تولیداتش واجد شرایط «فاخر و فرهنگی» نیست، اما توانسته با جذب تیم‌هایی که برای صداوسیما کار تولید می‌کنند، مجموعه‌هایی تولید کند که از نظر میزان مخاطب از سریال‌های تلویزیونی جلوتر باشند.
شبکه نمایش خانگی امروز با استقبال نسبی مالی که به دست آورده، هزینه‌های تولید را بالاتر از استاندارد صداوسیما برده و با دستمزد‌های بهتری که می‌دهد، عملاً هنرمندان سرشناس را به همکاری با خود مجاب کرده است. صداوسیما در این دوره، یا باید با رعایت اصل حفظ کیفیت، هزینه تمام شده تولیدات خود را پایین بیاورد یا آنکه با افزایش دستمزد‌ها و به کارگیری هنرمندان نامی، از منابع مالی جدید برای تولید سریال‌های تلویزیونی استفاده کند. اکنون که صداوسیما مانند دیگر برند‌های تجاری، سریال‌های خود را در تبلیغات محیطی به مردم معرفی می‌کند، می‌تواند در همین زمینه از تجربه طولانی بهره‌گیری از اسپانسر برای تأمین هزینه‌های تولید مجموعه‌های تلویزیونی بهره بگیرد و با چابک‌سازی سازمانی از ریخت‌وپاش بودجه بکاهد. قطعاً موضوع «ناتوانی مالی» صداوسیما در صورت صحت، قابل رفع است و بهانه ساخته نشدن سریال‌های خوب را باید در جایی مانند اتاق‌های فکر این سازمان جست‌وجو کرد.