این نوشته احتمالاً طنز نبود آقای زیدآبادی؟!

آقای احمد زیدآبادی، مشاور روزنامه هم‌میهن نوشته کوتاه جدید خود را پر از تناقض و مقدمات ناراست کرده است تا نتیجه بگیرد که نباید سراغ حاشیه‌هایی مثل مورد سالن نشست خبری وزیران خارجه ایران و عربستان رفت. البته که نتیجه خوب و عاقلانه‌ای است، اما نه با آن مقدمات ناپخته و دروغ!
زیدآبادی نوشته است: «اتفاق بزرگی که در ایران در حال تحقق است این است که بدنه اصلی اصولگرایان که پیش از این با عموم ابزار‌ها و مفاهیم دیپلماسی و حکمرانی اعلام دشمنی می‌کردند و آن‌ها را ضدارزش و ضددین می‌شمردند، اکنون بنا به ضرورت حضور یکدست‌شان در قدرت با این ابزار‌ها و مفاهیم در صدد آشتی برآمده‌اند»!
جدای از ناراست بودن این جمله که «بدنه اصلی اصولگرایان پیش از این با عموم ابزار‌ها و مفاهیم دیپلماسی و حکمرانی اعلام دشمنی می‌کردند» که معمولاً آن را به «ایدئولوژیک بودن نظام» ارتباط می‌دهند، ناپختگی چنین ادعایی در نتیجه‌ای که می‌گیرد، عیان‌تر می‌شود: «اکنون بنا به ضرورت حضور یکدست‌شان در قدرت با این ابزار‌ها و مفاهیم در صدد آشتی برآمده‌اند»! خواننده انتظار دارد که ایشان بعد از عبارت «اکنون بنا به ضرورت حضور یکدستشان در قدرت...» نتیجه بگیرد «حالا که یکدست شده‌اند و همه قدرت را به دست گرفته‌اند، دشمنی اصولی و ایدئولوژیک خود را با ابزار‌های دیپلماسی و حکمرانی به اوج رسانده‌اند، چون دیگر مانعی بر سر راه خود نمی‌بینند و مزاحمی در کار نیست و همه قدرت در دست خودشان است و معلوم است که باید بر سر اصول و ایدئولوژی خود محکم‌تر از وقتی که فقط بخشی از قدرت در دست‌شان است، بایستند»، اما ناگهان می‌بینی که آقای زیدآبادی نتیجه گرفته که «به‌خاطر حضور یکدست در قدرت با ابزار‌های دیپلماسی آشتی کرده‌اند»!
این تحلیل‌ها ساعت‌ها نیز که روی اجاق گاز بماند و جنگلی هیزم هم که سوزانده شود، پخته نمی‌شود!


احتمالاً در جبهه اصلاحات و در اتاق‌های فکر ایشان به‌شدت روی مقوله «گسترش دیپلماسی اقتدارآمیز در دو سال اخیر و پیشرفت‌های ناباورانه در آشتی با همسایگان عرب و با دو ابرقدرت شرقی و با امریکای لاتین» بحث می‌شود و برای تنظیم ادبیات تخریبی با یکدیگر مشورت می‌کنند. وگرنه نتیجه‌گیری منطقی مقدمه آقای زیدآبادی آن است که اصولگرایان حالا که یکدست شده‌اند باید به اصول خود برگردند، اما ایشان نتیجه گرفته حالا که یکدست شده‌اند، مرام و منش اصلاح‌طلبان را در دیپلماسی و حکمرانی پیش گرفته‌اند!
شاید این نوشته آقای زیدآبادی کلاً طنز است که غفلتاً بدون سرکلیشه «طنز هفته» منتشر شده است! زیرا اگر اصلاح‌طلبان دل در هوای دیپلماسی داشتند رابطه با چین و روسیه و شرق را خراب نمی‌کردند. همین رئیس‌جمهور ازبکستان که به تهران آمده است، به رئیسی می‌گوید:‌
«این چهارمین دیدار با شما در دو سال اخیر و متأسفانه پس از مدتی طولانی کمرنگ‌بودن روابط است که قطعاً این دیپلماسی منافع اقتصادی و فرهنگی زیادی برای دو ملت دارد».
آن مدت طولانی کمرنگ بودن روابط با یکی از قدرتمند‌ترین همسایه‌ها در فناوری و کشاورزی که در دولت کارگزارانی اصلاح‌طلبان رقم خورد، چگونه با این ادعای زیدآبادی که اصلاح‌طلبان معتقد به ابزار‌های دیپلماسی و حکمرانی [در یک حکومت غیرایدئولوژیک]هستند، قابل‌جمع است؟!
اینجاست که باید به کسانی که می‌گویند در نظر اصلاح‌طلبان، دیپلماسی یعنی دوستی با امریکا و ابزار حکمرانی یعنی قرارداد‌بستن با امریکا و پشت‌کردن به بقیه دنیا، حق داد. اگر این نیست و حرف دیگری دارید، باید آن را در نوشته‌های خود نشان دهید نه این نوشته‌ها که «صغری» باید دوباره به مکتبخانه فرستاده شود و «کبری» باید در پرده پنهان شود که اسباب خجالت نشود!