روزنامه خراسان
1402/04/05
ادبیات فارسی در افغانستان دوشادوش مقاومت و صلحطلبی
شعر، از اولین روزهای پیدایش تا امروز، همواره بهعنوان یک رسانه مؤثر با مردم همراه بوده است. شاعران، گاهی از عشق گفتهاند، گاهی از سیاست، گاهی از اخلاق و دینمداری و گاهی از آزادی و صلح. در این میان، هر زمان جنگی درگرفته، شعر شاعران در میدان جنگ توسط سربازان زمزمه شده است. همانگونه که بسیاری از ما میدانیم کشور افغانستان از سالیان دور تا امروز درگیر آشوب های داخلی و خارجی فراوانی بوده و در تمامی این سالها شاعران افغانستانی با سرودن شعرهای مقاومت و ضد جنگ، مسیرهای جدیدی را در تاریخ ادبیات فارسی گشوده و بخش قابلتوجهی از شعرهای این دو حوزه را در عصر حاضر به خود اختصاص دادهاند. با توجه به اهمیت بررسی شعر مقاومت، شعر ضد جنگ و شعر صلح در تاریخ معاصر ادبیات فارسی، با استاد سید ابوطالب مظفری و استاد شمس الحق آریانفر، دو تن از شاعران و پژوهشگران ادبی افغانستانی گفتوگو کردهایم. تاریخچه شعر مقاومت و ضد جنگ در افغانستان استاد مظفری در ابتدای این گفتوگو، ضمن تشریح شعر ضد جنگ و شعر مقاومت گفت: این دو حوزه، دو مقوله از هم جداست پس نباید آنها را در یک دسته قرارداد و همچنین نباید شعر ضد جنگ و مقاومت را مقابل یکدیگر به شمار آورد. شعر مقاومت، یک نوع فرهنگ و خودباوری جامعه در برابر تجاوز بیگانگانی است که قصد سلطه اقتصادی، فرهنگی و جغرافیایی بر کشوری را دارند؛ اما شعر ضد جنگ، یک مقوله داخلی است. به این معنا که زمانی که درون یک جامعه نزاعهای قومی و مذهبی وجود دارد شاعران برای بیان مشکلات موجود و یادآوری آن به جامعه، به سرودن شعر ضد جنگ میپردازند. در شعر مقاومت، جنگ یک دفاع مشروع است ولی در شعر ضد جنگ، جنگ اقدامی نامشروع به شمار میآید. این پژوهشگر ادبی تصریح کرد: تاریخچه شعر مقاومت افغانستان به زمانی برمیگردد که این کشور با تجاوزهایی از سوی اتحاد جماهیر شوروی روبهرو شد. بعد از به پایان رسیدن آن دفاع، مردم افغانستان درگیر جنگ داخلی درازمدت شدند و جنگهای قومی، قبیلهای، مذهبی، ایدئولوژیکی، سیاسی و ... در افغانستان درگرفت. شاعران مقاومت و دیگر شاعران افغانستانی برای سامان بخشی به این اوضاع دوباره دستبهقلم شدند و به شعر ضد جنگ رو آوردند و در تقبیح این نوع جنگ، ادبیات خاصی به وجود آمد که به ادبیات ضد جنگ معروف شد. تأثیر شعر بر رواج حقطلبی در افغانستان وی درباره تأثیر شعر مقاومت و شعر ضد جنگ بر رواج فعالیتهای حقطلبانه مردم افغانستان گفت: ادبیات، درواقع آینه اجتماع است و همچنین چراغی است که سوخت اولیه خود را برای روشنی بخشی به جامعه از مردم میگیرد و درنهایت، نور این چراغ به همین محیط برمیگردد. این دادوستد میان ادبیات و اجتماع، همواره در طول تاریخ افغانستان وجود داشته است. وقتی جامعه ما، با تجاوز بیرونی مواجه شد شاعران افغانستان شروع به برشمردن آرمانهای استقلالطلبانه، آزادی طلبانه و همچنین تقویت روحیه میان مردم کردند. سپس شعرهایی سروده شد که این شعرها توسط مجاهدان افغانستان در قالب شعارهایی همواره خوانده و در نشریات هم منتشر میشد. مقاومت هم نیروی محرکهای بود که ادبیات را تقویت میکرد. شهید عبدالقهار عاصی، شاعری افغانستانی است که علاوه بر شعرهای مقاومت که سروده است، مستقیم در نبردها حضور پیدا میکرد و تا لحظه شهادتش بر سر عقیده خود ماند. استاد مظفری افزود: شاعران دیگری هم در این مسیر فعالیت داشتند. آنها حتی پس از آوارگی و مهاجرت به سرودن شعر مقاومت ادامه دادند. این مقوله، موضوع دراز دامنی است که از زوایای مختلفی میشود به آن پرداخت. آوارگی و جنگ تجربههای زیادی وارد ذهن و کلام شاعران افغانستانی کرده است. از نیمقرن پیش، شعر مقاومت و شعر ضدجنگ همواره دوشادوش هم حرکت کردهاند و شاعران افغانستان همواره با امید برقراری صلح و آزادی به سرودن این شعرها پرداخته اند که بخش مهمی از ادبیات افغانستان را تشکیل میدهد. از پیش کسوتترین شاعران ضد جنگ، میتوان به استاد خلیل ا... خلیلی، سعادت ملوک تابش، واصف باختری، پرتو نادری و ... نام برد. در حوزه شعر مقاومت نیز فضل ا...قدسی، محمدکاظم کاظمی، محمد شریف سعیدی، سید نادر احمدی، سید ضیاء قاسمی، قنبر علی تابش و... جزو پیشتازان بوده و حضور فعالی داشتهاند. از میان نسل جوان افغانستان که در ایران متولدشده یا در این کشور رشد و پرورشیافتهاند و امروز به یاد وطن مادریشان میسرایند نیز میتوان به الیاس علوی، محبوبه ابراهیمی، زهرا حسین زاده و ... در دو حوزه شعر ضد جنگ و مهاجرت اشاره کرد. صلحطلبی در شعر افغانستان استاد شمس الحق آریانفر که خود از چهرههای سرشناس فرهنگی و هنری افغانستان به شمار میآید نیز با اشاره به صلحطلبی مردم افغانستان در طول تاریخ گفت:45 سال است افغانستان در آتش جنگ میسوزد. شماری از ما میپرسند تا به کی میجنگید؟ چرا اینهمه باهم در نزاع هستید؟ اما هیچکس نمیپرسد: چرا آتش جنگ همیشه در افغانستان شعله ور است؟ هر جنگی را پایانی است، چرا جنگ در افغانستان هر بار از نو آغاز میشود؟ هیچکس نمیپرسد: اگر مردم افغانستان با خود میجنگند، چرا 10 سال اتحاد جماهیر شوروی باهمه لشکر و قدرت نظامی خود در آن کشور بساط پهن کرده بود؟ این نکات گویای این نکته مهم است که مردم افغانستان خواهان جنگ نیستند. مردم افغانستان همیشه صلح و برادری را در کشور و در منطقه ندا دادهاند، این موضوع در آینه شعر شاعران این کشور نیز به وضوح نمایان است. یکی از شاعران گفته است: «آفتاب آیینه ماست اگر بگذارند/صبح پشت در فرداست اگر بگذارند/ همزبانی گره از مشکل ما نگشاید/ همدلی حل معماست اگر بگذارند.» این شاعر و پژوهشگر سرشناس ادبی افزود: از گذشته تا امروز، درباره صلح در افغانستان کنفرانسها و سمینارهای فراوانی راه اندازی شده و کتاب ها و مجموعههای شعری فراوانی که از صلح سخن میگوید، منتشر شده است که بی گمان این شعرها بهعنوان بخش مهمی از ادبیات معاصر فارسی در حافظه تاریخ باقی میماند.
سایر اخبار این روزنامه
آسیبشناسی کیفیت خودروهای داخلی
گام عملیاتی «اصلاحات» برای انتخابات1402
ادبیات فارسی در افغانستان دوشادوش مقاومت و صلحطلبی
عقبنشینی وزیر از یک بخشنامه پرحاشیه!
ماجرای دستبرد میلیاردی به جواهر سازی!
فرصت سوزی در روایت حماسه ها
ایست قضایی به پتروشیمی میانکاله
شهدا قهرمانان کشورند ؛ اهالی هنر برای نسل جوان الگوسا زی کنند
اجحاف به طلای ناهید، استوری فلسفی بیرو و معمای عفو پوتین
سالروز شهادت امام محمدباقر(ع) را تسلیت میگوییم
شهریه مدارس غیر دولتی 20 تا 40 درصد گرانتر شد
16 مهارتی که کاش در مدرسه به ما میآموختند
چالش جهانی رستورانهای تاریک