روزنامه جوان
1402/04/10
سونامی اخبار بد
مشاهده چهره گزارشگرانی که در نشستهای مطبوعاتی شرکت و سخت تلاش میکنند «اخبار بد را شکار کنند» و میسر نمیشود، دیدنی است، البته چنین جلساتی کمتر برگزار میشود و شرکتکنندگان در آنها به علت اعتیاد شدید به اخبار بد، اگر خبر بدی هم وجود نداشته باشد، با جهد تمام، آن را تولید میکنند و در لذتی شوم غرق میشوند و گویی فتحالفتوح کردهاند، آنها را هر چه سریعتر منتشر میکنند.متأسفانه چهرههای دانشگاهی و روشنفکران به جای مقابله با این پدیده شوم، گاهی خود به تولید این خبرها میپردازند و این آش هفتجوش را شورتر میکنند. نخبگان به جای اینکه دائماً هشدار دهند تولید و انتشار اخبار بد، آسیبپذیری جامعه را در برابر مشکلات بالا میبرد و چنین رویهای متضمن مخاطرات اجتماعی و روانی فراوانی است، خود بر نگرانی مخاطبان دامن میزنند. رسانهها هم در تولید و انتشار اخبار بد با یکدیگر مسابقه میدهند و در واقع از این طریق ارتزاق میکنند.
پرسش اصلی این است که چرا افراد این قدر مجذوب و عاشق اخبار بد هستند؟ آیا مغز ما حقیقتاً برای دریافت اخبار بد طراحی شده است؟
واقعیت این است که تمرکز روی اخبار بد، افراد را دچار تزلزل عاطفی و اتخاذ تصمیمات غیرعاقلانه میکند. مشکل اساسی این است که وقتی افرادی آگاهانه از شنیدن اخبار بدی که در تغییر آنها تأثیری ندارند، طفره میروند و خود نیز اخبار بد را بیان نمیکنند، به بیمسئولیتی، بیسوادی و ناآگاهی متهم میشوند! گویی نشانه روشنفکری و آگاهی ضرورتاً نق زدن و گلایه کردن از اموری است که بسیاری از آنها تأثیری در زندگی ما ندارند و اساساً برای تغییرشان کاری از دست ما ساخته نیست.
دن آریلی، نویسنده کتاب «به طرزی قابل پیشبینی غیرعقلایی» میگوید: «وقتی همه درباره بحران اقتصادی حرف میزنند، به همه ما این احساس دست میدهد که باید چیزی تغییر کند، حتی اگر نکند!».
نکته جالب این است که اکثر مردم از خرج کردن و بیپول شدن وحشت دارند، اما پول را صرف چیزهایی میکنند که نه تنها نگرانی آنها را کم نمیکند، بلکه بر آن میافزاید. حرص افراد به خوردن و آشامیدن تنقلات و نوشیدنیها و غذاهای کمفایده و حتی مضر که لاجرم منجر به چاقیهای عجیب و غریب شده است، یکی از علائم نگرانی ناشی از انتشار دائمی اخبار بد و اضطرابآور است.
سؤال این است که آیا رسانهها عمداً اعتیاد به اخبار منفی را در مخاطبان خود ایجاد میکنند یا به نیاز آنها به ترجیح اخبار بد به اخبار خوب پاسخ میدهند؟ واقعیت این است که در برابر هر ۱۷ خبر منفی تنها یک خبر مثبت منتشر میشود. شاید لازم باشد متخصصان مغز و اعصاب به این پرسش پاسخ دهند که چرا مغز ما در برابر خبر بد بیشتر از خبر خوب واکنش نشان میدهد و اگر این نکته واقعیت داشته باشد، علت چیست؟
چرا اکثر انسانها به جای اینکه تمایل داشته باشند خوشحال باشند و شادی کنند، دلشان میخواهد بترسند یا بنشینند و زانوی غم در بغل بگیرند و غصه چیزی را بخورند. تمایل به گلایه و گریهوزاری در ایرانیها و علاقه به داستانها و فیلمهای سوزناک، از بسیاری از ملتها بیشتر است. ما اساساً مایلیم از هر چیزی فاجعه بسازیم. بخشی از موضوع به این برمیگردد که اکثراً در میدانهای واقعی جهاد برای تولید، نبرد با مشکلات، فعالیتهای ورزشی و هنری و امثالهم کارآمد نیستیم و از آنجا که بشر اساساً تمایل به خودنمایی دارد و گاه دچار خودبرتربینی نیز است، با ذکر مصیبت و تهیه فهرست از انواع و اقسام بیماریها و گرفتاریهایی که عمدتاً واقعیت هم ندارند و تنها زاده تصور و تخیل ما هستند، نیاز به برتر بودن، آگاهتر بودن و فرهیخته بودن خود را برطرف میکنیم، غافل از اینکه این حربه، کارآمد نیست و پس از مدتی تأثیرش را از دست میدهد و به ناچار باید مسئله و مشکل جدیدی را اختراع و ارائه کرد و هدف از خلقت را که رشد و تکامل دائمی است به فراموشی سپرد.
جان گاتمن، استاد روانشناسی دانشگاه واشنگتن در پژوهشی به این نکته اشاره کرده است که در زندگیهای سالم خانوادگی، همواره تعادل بین اخبار مثبت و منفی حفظ میشود. هرگاه در زندگی خانوادگی، کفه ترازو به سمت اخبار منفی سنگین شود، فضا از کنترل خارج میشود و زندگی خانوادگی در معرض آسیبهای جدی قرار میگیرد.
چه باید کرد؟
پژوهشهای روانشناسان نشان میدهد انسانها با تکیه بر آگاهی و ممارست و تمرین میتوانند عادات روانی خود را تغییر دهند. زمانی که تلاش میکنیم یک مسئله را از زوایای مختلف ببینیم، این توان را هم پیدا میکنیم که خیر را در آنچه رخ داده است، بیابیم.
«الخیر فی ما وقع» کلام بلندمرتبهای است که اکثراً بیتوجه از کنار آن میگذریم، در حالی که یکی از ارزشمندترین درسهای زندگی است. امکان ندارد در هر مسئلهای که به نظر ما فاجعه میرسد، خیری نهفته نباشد، اما ما به شدت مستعدیم همواره جنبههای منفی را ببینیم و از جنبههای مثبت غفلت بورزیم.
واقعیت این است که مغز ما به شکلی آیینهوار تصاویری را که به سمت او میفرستیم دریافت و ضبط میکند، لذا اگر مغز را به مثبتاندیشی عادت دهیم، به تدریج برداشتهای مثبت جای منفینگری را میگیرند و بازده فعالیتهای اجتماعی و فردی ما به سرعت بالا میرود.
آیا مثبتاندیشی به معنی سهلانگاری، بیمسئولیتی و الکیخوش بودن است؟ بماند که الکیخوشبودن، بسیار بیشتر از الکی غمگین بودن و نق زدن به کار مغز میآید و دستکم روحیه انسان را برای مقابله با مشکلات در حالت آمادهباش نگه میدارد.
مثبتاندیشی به معنی برنامهریزی مجدد برای مغز است. برای دستیابی به چنین وضعیتی، اولاً باید در حد ضرورت در معرض اخبار بد قرار بگیریم و تنها به اخباری اهمیت دهیم که در زندگی ما تأثیر تعیینکننده دارند و مهمتر اینکه از دستمان برای تغییر آنها کاری برمیآید. بدیهی است افراد قادر به کنترل رسانهها که از طریق انتشار اخبار بد کاسبی میکنند، نیستند، لذا باید سعی کنند کاملاً آگاهانه خود را در معرض این اخبار قرار ندهند تا دیدگاه سالم آنها نسبت به زندگی تخریب نشود و روحیه و توان جسمی و ذهنی خود را برای حل مشکلات واقعی زندگی از دست ندهند. باید افرادی که به اخبار بد معتاد شده و به وضعیت منفی عادت کردهاند، به وضعیت و شرایط مثبت عادت و در نتیجه با تغییر رویکرد، نگرش و رفتار خود را نیز اصلاح کنند.
شایان ذکر است حافظه افرادی که دائماً در معرض اخبار بد و نگرانکننده هستند، نسبت به افراد مثبتاندیش ظرفیت کمتری دارد. نگرانی حالتی است که از مرور و تکرار دائمی افکار بد درباره آینده ایجاد میشود و وقتی به صورت مزمن درمیآید، «اختلال اضطراب» را ایجاد میکند که با اختلالات شناختی، اجتماعی و شغلی همراه میشود. اضطراب رابطه مستقیم با کاهش تمرکز و ظرفیت حافظه دارد. هنگامی که افراد دائماً به مسائل نگرانکننده میاندیشند، ظرفیت حافظه آنها به سرعت محدود میشود و هنگامی که به افکار مثبت روی میآورند، این ظرفیت به سرعت افزایش مییابد. اگر نگرانی به حدی برسد که حافظه فعال انسان را آلوده و تمام ظرفیت آن را اشغال کند، مغز دیگر قادر نخواهد بود فعالیت فعلی خود را که باعث نگرانی میشود، تغییر بدهد و برای همیشه در حالت نگرانی باقی خواهد ماند. از نقش رسانهها در تولید و انتشار اخبار بد و تأثیر آنها بر سلامت روانی جامعه بیشتر خواهیم گفت.
سایر اخبار این روزنامه
جبهه اصلاحات ازخیابان به صندوق رأی بازگردد
عینک کهنه و وضوح اندک سیاستگذاری فرهنگی ما
رخنمایی هیولای فرونشستها
نسخهپیچی آزاد به بهانه قطعی سیستم!
صدای پای آبتصفیهشده
اعتراض کنید کتک میخورید!
فوتبال ورشکسته است، کتمان نکنید
شلیک پلیس فرانسه به جمهوری پنجم
راهبرد امریکا در «خرید زمان» به جای توافق
تغییر استراتژی جنگی روسیه از دالان واگنرها
سونامی اخبار بد
سکولاریسم قرآنسوز و خشونتآفرین غربی
انتخابات تناسبی نه تنها تبعیض نیست که عدالت است
این هیولا چشم در چشم ما دوخته است!
لانه کردن شیطان در حفره اختلافات برلین- پاریس