روزنامه جوان
1402/04/12
پاسخ به شبهات حجاب و عفاف با زبان علم رمز موفقیت ماست
حجاب مقولهای فرهنگی و ترویج فرهنگ حجاب نیازمند کار فرهنگی است، هر چند در این حوزه کمکاریهای زیادی صورت گرفته است، اما در گوشه و کنار کشورمان کم نیستند افرادی که در حوزه ترویج فرهنگ حجاب و عفاف کارهای قابل قبولی انجام دادهاند. یکی از نمونههای این افراد خانم زهره خراشی است که در دانشگاه آزاد واحد دامغان تلاشهایی را برای ترویج فرهنگ عفاف و حجاب انجام داده است. این کار با دعوت از دانشجویان کمحجابی که به دنبال پاسخگویی به شبهات بودهاند، انجام گرفته است؛ دختران جوانی که به جای تلاش برای آنکه به آنها القا شود حجاب رفتار درست و فرهنگ دینی ماست، از آنها خواسته شده است به دنبال فلسفه هر یک از پوششهای معمول در جامعه بروند و به این صورت با ریشهیابی فلسفه نوع پوششهای جاری، آنها به فلسفه پوششهای اسلامی پی بردهاند و تغییر محسوسی در نوع لباس پوشیدنشان دیده شده است. همین افراد سفیران فرهنگی حوزه حجاب و عفاف در دانشگاه شدهاند. پای صحبت زهره خراشی، مسئول مرکز سلاله (مرکز تحقیقات حقوق زن و خانواده دانشگاه آزاد واحد دامغان) مینشینیم تا برایمان از الگوی موفق دانشگاه خودشان در حوزه حجاب و عفاف بگوید. خانم خراشی! درباره فعالیتهایی که در حوزه فرهنگسازی حجاب داشتهاید برایمان بگویید.ما یک مرکز تحقیقات ذیل موضوع حقوق زن و خانواده در دانشگاه آزاد واحد دامغان هستیم. این مرکز تحقیقات کارهای متفاوتی انجام میدهد. بیشتر کارهای این مرکز پژوهشمحور است. کارشناسان ما ذیل کارشناسان نخبه کشوری دنبال چالشهایی هستند که در شهر و استان وجود دارد و کارهای پژوهشی انجام میدهند. ساختار این مرکز وابسته به بسیج دانشجویی است و باید از افرادی استفاده کنیم که رنگ و بوی انقلابی دارند. اما ما دیدیم افرادی هستند که فارغ از هر رنگ و بندی، دغدغههای انسانی دارند، پس تصمیم گرفتیم از این افراد هم استفاده کنیم. شاید حرفی که اینها میزنند، منطقیتر باشد. بر این اساس تصمیم گرفتیم به این بزرگواران هم فرصت دهیم. وقتی این افراد وارد کار ما شدند، متوجه شدیم برخی از آنها واقعاً نخبه هستند، هر چند پوشش آنها شبیه ما نبود، اما افکارشان برای انقلاب از امثال من مناسبتر و زیبندهتر بود. به همین خاطر تصمیم گرفتیم بیشتر از این افراد استفاده کنیم. تا زمانی که به ناآرامیهای مهرماه در کشور رسیدیم و ما هم در دانشگاهمان چالشهای این دوران را تجربه کردیم، اما به واسطه مدیریت دانشگاه یک مقدار کنترل شدهتر بود. ما با دانشجویانی مواجه بودیم که پوشششان تغییر کرده بود و این مسئله در دانشگاه ما هم ایجاد شده بود و خارج از این چرخه نبودیم. یک روز من در اتاقم نشسته بودم و دیدم برخی از دانشجویان ما با نوعی از پوشش آمده بودند که حتی در دنیای غرب هم در دانشگاهها پذیرفتنی نیست چراکه دانشگاههای غربی هم از یک قوانین خاصی پیروی میکنند. در چنین شرایطی بود که من خیلی به فکر فرو رفتم که باید چه کار کنیم. مانتویی که خودم پوشیده بودم هم مدل سارافون بود. به ذهنم رسید که به بچهها بگویم بچهها بیایید به صورت گروهی روی این موضوع کار کنیم که ریشه لباسهایمان از کجا آمده است. ما باید متوجه شویم که چرا برخی از بچههای ما لباسهای پوشیدهتر و برخی لباسهای بازتر میپوشند. اصلاً کاری به غلط و درست این ماجرا نداریم بلکه میخواهیم ریشههای این ماجرا را دربیاوریم و ببینیم کدام درستتر است. اگر هر کدام درستتر است تغییر رویه دهیم و اگر هر دو غلط است یک راهکار سوم پیدا کنیم و حد تعادل داشته باشیم. ما باید ببینیم فلسفه لباس پوشیدنمان چیست. همانطور که فلسفه اجزای سفره هفتسین را میدانیم و برایش توجیه داریم و هر کدام از رفتارهایمان معنایی دارد. خودم را مثال زدم که چرا باید چنین پوششی داشته باشم. چرا باید چادر سر کنم. من از آنجا که طراحی لباس میکنم، ریشه برخی از این پوششها در ذهنم بود. یکی از بچهها را که از لحاظ علمی سطح بسیار بالایی داشت، برای این کار انتخاب کردم و به او گفتم من به جز تو نمیتوانم به کس دیگری اعتماد کنم و این وظیفه را به تو میسپارم، چون هسته قبلی تحقیقات را هم بسیار خوب به سرانجام رساندی. این دختر دانشجوی ما اول کمی گارد گرفت، اما من به او گفتم شما در کار قبلی که در رابطه با سقطجنین بود توانستی به خوبی از پس کار بر بیایی و این بار هم میتوانی کار را به خوبی انجام دهی. آیا این خانم خیلی محجبه نبود؟
اصلاً، پوششاش به گونهای بود که آن روز من از دیدن نوع لباسش غافلگیر شدم. بعد به شکل دوستانه و با شوخی به او گفتم مسخرهبازی درنیاور، هر کارشناسی هم که در سطح استان بخواهی، ما به تو معرفی میکنیم. بالاخره قبول کرد این کار را انجام دهد؛ و نتیجه کار چه شد؟
اولین تغییر در خودش به وجود آمد. هفته بعد که به مرکز آمد نوع پوششاش تغییر محسوسی کرده بود. با یک جستوجوی ساده در اینترنت متوجه شده بود مانتوهای جلو باز ویژه قوم لوط بوده است. من هم بلند شدم و سارافونم را درآوردم و گفتم هر کدام از ما باید بدانیم چه لباسی میپوشیم. مثل اینکه بسیاری از افراد معنی واژههای انگلیسی نوشته شده روی لباسهایشان را نمیدانند. این ماجرا باعث شد این دانشجویمان بیشتر درگیر شود و هسته تحقیقاتی اولیه را شکل دهد و درباره لباسها و به ویژه اقوام، اصالت و فرهنگ ایرانی تحقیق کرد. این دانشجو و سه تن از دوستانش این تحقیق را انجام دادند و من اولین تغییر را در خودش دیدم. برنامههای بعدی شما چه بود؟
من به یکی از مسئولان دانشگاه پیشنهاد دادم همین مسئله را به شکل مناظره در سطح گسترده برای دانشجویان دانشگاه برگزار کنیم و به صورت موافق و مخالف به شبهات این حوزه پاسخ دهیم. من خودم گفتم من در جایگاه موافق مینشینم و به همین دانشجویمان گفتم شما هم در جایگاه مخالف بنشین، اما او قبول نکرد که در جایگاه مخالف بنشیند! گفت من میدانم این نوع پوشش درست نیست، پس چرا باید در جایگاه مخالف صحبت کنم. به هر صورت مناظره اول برگزار شد و من دیدم کسی که روز اول مانتوی جلو باز پوشیده بود که من از نوع پوششاش غافلگیر شده بودم، در مناظره چگونه جانانه از حجاب دفاع میکند. این بار وقتی به لباسش دقت کردم، دیدم مانتویی تا وسط ساق پا پوشیده و تمام خطوط قرمز حجاب را رعایت کرده است. چادری شده بود؟
نه درست است که این دختر ما چادری نشد، اما تغییر محسوسی در نوع پوششاش دیده میشد. مانتوی جلو بسته دکمهداری پوشیده بود که من به شوخی پرسیدم ناقلا این مانتوی زیبا را از کجا خریدهای که من هم بخرم و گفت مادرم برایم دوخته است. بر این اساس سعی کردم به نوعی به این بچهها هویت بدهم و بقیه هم در مسیر آنها حرکت میکردند. وقتی یکی از آنها را تشویق میکردم، بقیه هم سعی میکردند در این مسیر قرار بگیرند. این چهار دانشجو در عمل لیدر دانشگاه شدند و خودشان در ساعت خالی بین کلاسها و در ژورنال کلابهایمان میرفتند و از پوشش دفاع میکردند. بخش عمدهای از چالشهایی که در نوع پوشش جوانان ما ایجاد شده است، بعد از ماجرای اغتشاشات مهرماه بود. آیا شما در دانشگاه در این مقطع زمانی با چالشهای تازهتری مواجه نشدید؟
در اوج شلوغی ماجراهای سیاسی، مهرماه در دانشگاه یک همایش حقوق خانواده برگزار کردیم. فرمانداری دامغان گفته بود این کار را انجام ندهید به اغتشاش ختم میشود، اما بچهها ایستادند و گفتند ما میخواهیم این همایش را برگزار کنیم و خودمان فضا را مدیریت میکنیم و واقعاً هم ایستادند و فضا را مدیریت کردند. در این همایش فقط دو سه نفر پوشش غیرمتعارف داشتند و بقیه همه پوششهای مناسب و متعارفی داشتند و هیچ کس شعار یا انقلتی نمیآورد و همه در مسیری که میخواستیم قرار گرفتند. ما توانستیم گروهی از بچهها را که در این مسیر قرار گرفته بودند، به لطف خدا و تلاش این چهار نفر کنترل کنیم. آیا فعالیتهای شما همچنان ادامه دارد؟
بله، هنوز هم همین گفتمان ادامه دارد و این دوستان در هر جمعی که وارد میشوند، این گفتمان را راه میاندازند و به صورت علمی و بدون پیشفرض دین از پوشش دفاع میکنند. من گفتم اگر میخواهید کاری بکنید منهای پیشفرض دین کار بکنید، اما حجاب امری دینی است! البته اگر این امر دینی با زبان علم اثبات شود، به طور یقین تأثیرگذارتر خواهد بود.
به نظر من ما یک زمانی از دین گفتیم، هم دین را به چالش کشیدیم و هم خودمان را! وقتی چیزی را نمیدانیم بهتر است درباره آن صحبت نکنیم. از چیزهایی باید بگوییم که درباره آن اطلاعات داریم. وقتی با دوستان و فعالان حوزه فرهنگی صحبت میکنم، میگویند چقدر خوب است که ما بحث حجاب را هم از حوزه علمی پیش ببریم. اینکه از منظر علمی توضیح دهیم چرا خانمها باید قسمتهایی از بدنشان پوشیده باشد و چرا خداوند به زنان حکم حجاب را داده است. بر این اساس در حال حاضر دوستان ما خودشان پلنهای بعدی را میچینند و من باید مطالعه کنم تا اطلاعات و دانشم به آنها برسد. آیا شما هم در دانشگاه با پدیده بیحجابی و کشف حجاب مواجهید؟
دانشگاه ما دانشگاه بزرگی است و نمیگویم همه را به راه آوردهایم. من خودم هفتهشت نفری را میبینم که با این دوستان ما خیلی وارد محاجه شدهاند، ولی این دوستان ما هر سؤالی که پیش میآید، سریع به دنبال منبع و دیتاهای علمی میروند تا بتوانند شبهات اینها را جواب دهند. بچهها توانستهاند با زبان خوش و روی خندان اوضاع را کنترل کنند. یعنی هسته اولیه شما چهار نفر از بچهها بودند که خیلی هم پوشش مناسبی نداشتهاند، اما تحقیق درباره فلسفه نوع پوششهایشان موجب شده تا آنها تغییر کنند. درست است؟
بله؛ و آیا همه اینها دانشجو هستند؟
بله، اینها همه دانشجویان دانشکده حقوق ما هستند. خوبی این حلقه دانشجویی این است که خودشان از همین افراد بودند. بچههای ما کسانی بودند که خودشان ناخنشان همیشه کاشته شده بود، اما در حال حاضر این کار را انجام نمیدهند، چون میگویند من اگر این کار را انجام دهم به ناخنهایم آسیب میزند و کاملاً علمی کار را پیش میبرند. نقطه قوت کار خودتان را در چه میدانید؟
نقطه قوت کار ما این است که از خود بچههایی که تجربه و رفتارهای غیراسلامی داشتند، استفاده کردیم. من این توانمندی را در خودم نمیدیدم و بچههای به قول خودمان انقلابی نمیتوانستند این کار را بکنند. چون علیه ما جبهه گرفته بودند و کار ما را غلط میدانستند. اما اینکه افرادی از بدنه خودشان بالا آمدند و مدافع چنین مسائلی شدند، شبیه یک معجزه است. من معتقدم درباره چیزی که نمیدانیم نباید صحبت کنیم. من خودم را مطلق نمیدانم، چرا باید این پوشش را داشته باشم، چرا باید نماز بخوانم چرا باید قرآن بخوانم و وقتی خودم نمیدانم، نمیتوانم مدافع آن باشم. این نیازمند کار علمی و کارشناسی است و معتقدم هر موقع توانستیم اشراف کامل پیدا کنیم باید درباره چیزی صحبت کنیم، در غیر این صورت اگر چند سؤال و شبهه از ما بپرسند و نتوانیم جواب دهیم، عملاً همه کارهایمان نابود شده است و میگویند اینها خودشان نمیدانند، اما طوطیوار تکرار میکنند، بعد اینها میخواهند به ما الگو بدهند. یعنی در واقع وارد پاسخ به شبهات شدید، آن هم با زبان جوانان امروزی؟
بله دقیقاً، ما آن قالب را شکستیم که بگوییم خدا گفته است، دین گفته است، به دنبال این رفتیم تا الزام دین را اثبات کنیم. این کار کاملاً تخصصی است و به نظرم علما و مراجع هم باید وارد این حوزه شوند.
سایر اخبار این روزنامه
گفتوگویی واقعی درباره خیابانهای تهران و فرانسه!
سرلیستی جهانگیری در انتخابات مجلس
رسانههای ضدانقلاب و رد شدن از آتش پاریس
گسترش راهیان نور راهبرد بسیج است
تداوم تعقیب تروریستها در آن سوی مرزها
حقوق بشر غربی شعاری بیش نیست
شوراهای شهر ناآشنا به قانون و بدون نظارت معلوم است که فسادزا میشود
پاسخی حقوقی به استدلالات حامیان کشف حجاب
۸۰ درصد فلسطینیان از مقاومت مسلحانه حمایت میکنند
آشوبناکی استانداردهای دوگانه غربی
فرانسه غرقشده در آتش: والدین آشوبگران را ۲ سال زندان و ۳۰ هزار یورو جریمه میکنیم
رئیس سیا: فرصت بینظیر جذب جاسوسان روس را هدر نمیدهیم
گفتمان ناکارآمد لیبرالیسم برای حقوق بشر
پاسخ به شبهات حجاب و عفاف با زبان علم رمز موفقیت ماست