3 فاكتور اصلي افزايش مشاركت در انتخابات

بحث انتخابات و ضرورت افزايش مشاركت‌هاي عمومي در آن را نمي‌توان به عنوان يك اتفاق و رخدادي كه نتيجه يك عامل و فاكتور است در نظر گرفت. عوامل فراوان و فاكتورهاي متكثري بايد در كنار هم قرار بگيرند تا مشاركت مردم در انتخابات بالا رود و فضاي مطلوبي در كنشگري سياسي جامعه فراهم شود. مهم‌ترين فاكتور براي افزايش مشاركت در انتخابات، رقابتي شدن آن است. اگر اين فضا و فرصت فراهم شود براي رقابت حداكثري، طبيعتا مردم هم به عنوان مخاطب اصلي در مشاركت انتخاباتي، رغبت بيشتر و مهم‌تر از آن امكان انتخاب وسيع‌تري را پيدا مي‌كنند. اين روند درست و بسترسازي مناسب، جامعه را براي مشاركت بيشتر در انتخابات تشويق مي‌كند. فاكتور بعدي كه بايد مورد توجه باشد، سلامت انتخابات است. مشاركت‌كنندگان بايد احساس امنيت كرده و آرامش خيال داشته باشند كه از انتخاب آنها در پاي صندوق‌هاي راي، حفاظت شده و مطالبه آنها به درستي اعلام مي‌شود. اگر اين فاكتور هم محقق شود، زمينه مشاركت مردم در انتخابات بالا مي‌رود. نكته بعدي كه اهميت بسياري دارد، ميزان اثرگذاري منتخبين در سرنوشت جامعه و مردمي است كه پاي صندوق راي حاضر شده‌اند. بايد ديد آيا افرادي كه به خودشان زحمت مي‌دهند و ساعت‌ها پاي صندوق‌هاي راي حضور پيدا مي‌كنند، پس از انتخاب افراد مورد نظر مي‌توانند به خواسته‌هاي خود برسند؟ به عبارت روشن‌تر، آيا افرادي كه انتخاب شده‌اند و روي صندلي‌هاي مورد نظر در جايگاه‌هاي مختلف نشسته‌اند، مي‌توانند به وعده‌ها، شعارها و مطالبات مردم جامه عمل بپوشانند؟ 
از سوي ديگر اين منتخبان تا چه اندازه مي‌توانند به وظايفي كه قانونگذار براي آنها تعيين كرده، عمل كنند؟ اين 3 فاكتور در انتخابات اخير كمتر مورد توجه ساختارهاي تصميم‌ساز و سياستگذار قرار گرفته است. نهاد شوراي نگهبان كه تنها وظيفه‌اش نظارت بر انتخابات، تضمين سلامت انتخابات و حفاظت از راي مردم است، مسير نامناسب و نابجايي را پيموده است. در واقع اين نهاد، انتخابات را بدل به انتخاباتي دومرحله‌اي كرده است. يعني ابتدا شوراي نگهبان برخي افراد از يك جناح خاص را انتخاب مي‌كند، بعد مردم بايد از ميان افراد مورد نظر را انتخاب كنند! اين روند به اندازه‌اي ناصحيح است كه به هيچ عنوان نمي‌توان از آن دفاع كرد. حتي افراد اصولگرا هم به اين روند معيوب اعتراف دارند و خواستار اصلاح آن شده‌اند. واقعا تعجب مي‌كنم چطور ممكن است فردي مانند آقاي باهنر كه نسبت به واقعيت‌هاي مرتبط با بحث احراز صلاحيت‌ها آگاه است، اظهاراتي را مطرح كند كه نسبتي با واقعيت ندارد. بايد قبول كرد، روند فعلي باعث شده تا مردم با ابهامات فراواني مواجه باشند و احساس كنند كه سيستم اهميت مشاركت آنها در انتخابات را درك نمي‌كند. بنابراين براي افزايش ميزان مشاركت در انتخابات بايد بسترهاي لازم براي اين ارتقا را فراهم ساخت تا مردم مجاب به مشاركت بيشتر در انتخابات شوند. زماني كه اين بستر فراهم نشود، نمي‌توان از مردم توقع داشت كه وارد عرصه‌اي شوند كه براي آنها نفعي نداشته و مطالبات آنها را محقق نمي‌كند.