روزنامه سلام پيشرو و تنها!

24 سال پیش در 15 تیر سال 1378 روزنامه سلام توقیف شد. اين توقيف با واكنش اعتراضي دانشجويان روبرو شد و حوادث تلخي در برخورد با آنها پيش آمد كه اصل توقيف يك روزنامه مهم و تاثيرگذار را تحت‌الشعاع قرار داد. در سال‌هاي بعد هم بيش از آنكه حادثه 15 تير مورد بحث قرار گيرد واقعه غم‌انگيز كوي دانشگاه نظرها را به خود جلب كرد وشايد اين روند همواره تكرار شود. اما روزنامه سلام از جهات مختلف روزنامه‌اي مهم بود و شايد بتوان آن را يكي از معدود روزنامه‌هاي تاريخ كشور دانست كه تاثيرات گوناگون خصوصا در فضاي سياسي ايران داشت و احتمالا به همين علت توقيفش بازتابي وسيع و حتي خياباني پيدا كرد. به نظر مي‌رسد يك از اساسي‌ترين كاركردهاي اين نشريه باز كردن باب انتقاد جدي از درون نظام عليه دولت و شرايط كلي كشور پس از انقلاب بود. پس از يك دوره اوليه كه صدها روزنامه و هفته‌نامه با انواع مواضع تند و حتي براندازانه در فضاي ابتدايي پيروزي انقلاب سر برآوردند و تحمل حكومت را تمام كردند و جنگ و تروريسم گسترده مزيد بر علت شد و همه به محاق رفتند روزنامه‌هاي باقيمانده به هر حال حكومتي بودند و مواضع جدي انتقادي نداشتند.  روزنامه سلام در فضايي نسبتا بسته كه حتي انتقاد از سياست‌هاي تعديل اقتصادي با واكنش تند دولت وقت روبرو مي‌شد افزون بر انتقاد از قوه مجريه دفاع از آزادي‌هاي سياسي و حقوق آحاد مردم و از همه مهم‌تر تاكيد بر قانونمداري در همه عرصه‌هاي سياسي و اجتماعي و اقتصادي را سرلوحه كار خود قرار داده بود و نسبت به انحراف از آرمان‌هاي انقلاب به‌شدت حساسيت نشان مي‌داد. سلام البته متاثر از مواضع آن زمان جناح چپ اسلامي و فاصله نه چندان دور از وقوع انقلاب خصوصا نگرش مديرمسوولش جنبه ضد امپرياليستي خود را حفظ مي‌كرد اگرچه با تحولات جامعه پيش مي‌رفت و به مرور در چنين راهبردي تعديل نشان داد. در واقع بنابر سياست‌هاي مرحوم هاشمي‌رفسنجاني در نزديكي به غرب تيرگي در مواجهه ايران و امريكا كمتر مي‌شد چنانچه بعدها دولت اصلاحات اساس سياست‌هاي خارجي خود را بر تشنج‌زدايي نهاد و لذا در اين موضوع سلام نه تنها چالش‌برانگيز نشد كه حساسيت خود را كمتر مي‌كرد.   نكته اساسي اين مقال اشاره به كاشتن نهال‌هاي توسعه‌گرایی توسط سلام بود كه معمولا در ميان انقلابيون در انقلاب‌ها با مقاومت روبرو مي‌شود. تاكيد دائم بر اصول حقوق ملت در قانون اساسي همان چيزي است كه آن زمان توسط سلام مورد تمركز قرار گرفت وبعدها به يك مطالبه عمومي و شاخص از سوي انواع جريان‌ها و حتي برخي از نزديكان حكومت مبدل شد. 
در آن زمان بودند چهره‌ها و شخصيت‌هاي مختلف حتي در درون جناح خط امام و حاميان و كارگزاران دولت سازندگي كه مواضع سلام در انتقاد از وضع موجود را تندروانه مي‌دانستند و گاهي عليه او موضع مي‌گرفتند! تمام نكته و خبط تاريخي همين جاست كه ما يعني جامعه از مسوولان و تصميم‌گيران گرفته تا شخصيت‌هاي تاثيرگذار و حتي عامه مردم همواره از فرصت‌ها و تهديد‌ها در حوزه‌هاي مختلف به سادگي عبور مي‌كنيم و هنگامي به چاره‌جويي برمي‌خيزيم كه به اصطلاح كارد به استخوان رسيده يا اساسا ديگر دير شده باشد. هم‌اكنون تاكيد بر آزادي بيان و رعايت قوانين نسبت به همه افراد فارغ از فكرها و عقايدشان گفتماني غالب شده است ولي در آن زمان چنين رويكردي در ميان خيل حاضران در درون نظام مورد اعتناي چندان نبود. عده‌اي از اين افراد اكنون در اين مهمات چنان تند شده‌اند كه گويي هيچ سابقه‌اي در شكل‌گيري وضع موجود نداشته‌اند! اگر همان زمان همراه با روزنامه سلام و معدود حاميانش ضرورت توسعه متوازن و احترام به آزادي و قانونمداري احساس مي‌شد و بسط و تعميق مي‌يافت احتمالا هم اكنوان با موانع گوناگون در اين ضروريات مواجه نبوديم. مسلما منظور پذيرش همه مواضع روزنامه سلام خصوصا از سوي مخالفانش نيست. بحث بر سر نهال‌هايي است كه براي پيشرفت جامعه ضروري بودند و سلام تلاش مي‌كرد آنها را بكارد و آبياري كند ولي خيلي‌ها اساسا سياسي نبودند يا به اين بهانه رواج آسيب‌ها را مورد بي‌اعتنايي قرارمي‌دادند. امروز كه افراد و شخصيت‌ها و تاثيرگذاران در حوزه‌هاي مختلف با گوشت و پوست و استخوان خويش درك كرده‌اند كه اگر آنها كاري به سياست نداشته باشند سياست سراغ‌شان خواهد آمد، چنانچه منصفانه بنگرند بايد از همان زمان قدركليات آن مواضع آينده‌انديش را مي‌دانستند. در واقع سلام در اين مهمات جلوتر از جامعه حركت مي‌كرد و براي همين هم به نوعي در ميان نخبگان، حاميان فعال و حساس و كثير نداشت. اساتيد محترم و عالمان روشن‌ضمير كه اين روزها منتقد سرسخت وضع موجودند و گاهي در بيان آسيب‌هاي روزافزون جلو دوربين‌هاي مجازي آشكارا مي‌گريند و بردلسوزي‌شان بايد درود فرست يادشان باشد كه روزي يك روزنامه همراه يك جناح سياسي غريبانه و با زحمت حداقل تا حدودي شرايط اين روزها را حدس مي‌زدند و هشدار مي‌دادند. كاش مجموعه اين شرح پرملال براي‌مان عبرتي تاريخي شود كه هيچ‌گاه از تامل وشناخت دقيق وبه موقع آسيب‌ها غفلت نكنيم. سلام پيشرو وتنها بود ولي به نظر مي‌رسد كه همين صفتش ياد وخاطره‌اش را زنده نگه مي‌دارد.