روزنامه خراسان
1402/04/18
جایگاه «صلابت» در سیره مبارزاتی امام کاظم(ع)
جواد نوائیان رودسری – معمولاً برداشت عمومی از سیره مبارزاتی امام موسی کاظم(ع) این است که آنحضرت، به دلیل اختناق حاکم بر جامعه اسلامی، به ویژه در عصر هارون عباسی، به اصل راهبردی تقیه توجه بیشتری داشت و میکوشید با رویکرد توام با مدارا، فضا را برای نشر معارف اسلامی و آشنا کردن مردم با مفهوم امامت و ولایت آماده کند. این برداشت، البته برداشت اشتباهی نیست، اما قدر مسلّم آن است که نمیتواند حق مطلب را درباره سیره مبارزاتی امام کاظم(ع) ادا کند. بنابراین، مبلغان و گویندگان دینی ما، موظف هستند در کنار تبیین مشی مبارزاتی توام با مدارای امام(ع)، به تبیین جایگاه صلابت در این سیره مبارزاتی نیز بپردازند. نگاه ناقص به چنین مقولههای حساسی در تاریخ حیات سیاسی ائمه شیعه(ع)، میتواند عوارض زیانباری برای شیعیان و دوستداران آن بزرگواران داشته باشد و مفهوم مبارزه در سیره معصومین(ع) را به صورت یک وجهی و ناکامل به مخاطبان عرضه کند. امروز که طبق برخی روایات تاریخی (مانند گزارش طبری در «دلائل الامامة») روز ولادت باسعادت امام موسی بن جعفر(ع) است، بنا داریم، هر چند به اجمال، جایگاه و حدود صلابت را در سیره امام کاظم(ع)، با ذکر چند گزارش مستند، بررسی و ارزیابی کنیم و دریابیم که آن حضرت، در چه مواقعی، صلابت در مبارزه را تجویز میفرمود و مدارا در مبارزه را جایز نمیدانست؟ فایده مهم این بحث، افزون بر شناخت فرازهای کمتر گفته شدهای از سیره پیشوای هفتم(ع)، شناسایی دغدغههای اصلی و محورهای اساسی در مشی مبارزاتی آن حضرت است. قیام در برابر ظلم هرچند که شرایط دوران امامت امام کاظم(ع) برای قیام فراگیر و مسلحانه علیه خلافت جائر عباسی فراهم نبود، اما این محدودیت امکانات، باعث نمیشد که آنحضرت از تشویق افرادی که پرچم قیام علیه ظلم و بیداد را بر میافراشتند، خودداری کند. یکی از مشهورترینِ این برخوردها، مربوط به قیام حسین بن علی، از سادات حسنی و مشهور به «شهید فخّ» است. او در سال 169 ق، علیه ظلم هادی عباسی به پا خاست. قیام شهید فخّ، در ذیالحجه همان سال توسط عُمال خلیفه عباسی به وحشیانهترین شکل ممکن سرکوب شد. هر چند که در ظاهر، امام کاظم(ع) در این قیام شرکت نداشت، اما بسیاری از پژوهشگران برآنند که حسین بن علی، از صُلَحای بنیهاشم بود و در صورت پیروزی، حکومت را به اهل آن واگذار میکرد و حتی برای آغاز قیام، نظر امام(ع) را جویا شد. سید بن طاووس در کتاب ارجمند «مُهجَ الدَّعَوَات وَ مَنْهَجَ الْعِبادَات» روایت کردهاست که بعد از شهادت شهید فخّ و انتقال سرهای شهدا و اسیران آن واقعه به بغداد و دربار هادی عباسی، وی بنای دشنامگویی به آن ها را گذاشت و دستور به شهادت رساندن جمع زیادی از اُسرای آلابوطالب را داد؛ آنگاه در بیان علت قیام حسین بن علی(شهید فخّ) به نام امام کاظم(ع) اشاره کرد و گفت: «و ا... ما خرج حسین، إلا عن أمره و لا اتبع إلا محبته»؛ به خدا قسم که حسین (شهید فخّ) قیام نکرد، مگر به دستور او و پیروی نکرد، مگر از محبت و علاقه به او. ابوالفرج اصفهانی در «مقاتلالطالبیین» و علامه مجلسی در جلد 48 بحارالانوار (ص 169)، حدیثی را از امام کاظم(ع) روایت کردهاند که خطاب به حسین بن علی، وقتی که عزم وی را برای قیام جزم دید، فرمود: «إنک مقتول، فأجد الضراب، فان القوم فساق ، یظهرون إیمانا و یضمرون نفاقا و شکا ، فإنا لله وإنا إلیه راجعون»؛ تو کشته خواهی شد، [با این حال،] در جهاد کوشا باش. اینان قومی فاسق و بدکار هستند، به ظاهر ادعای ایمان دارند، اما در باطن اهل نفاق هستند و از ایمان بهرهای نبردهاند. پس ما از خداییم و به سوی او باز میگردیم. رویکرد امام کاظم(ع) در مبارزه با ظلم، تعارف بردار نبود. آن حضرت حتی در سختترین شرایط هم، حمایت از کسانی را که در برابر ستمگران ایستادهاند، ترک نفرمود و از توبیخ و بازخواست کسانی که با ستمپیشگان همکاری کردهاند، فروگذار نکرد. ماجرای برخورد امام(ع) با صفوان جمّال، از اصحاب آنحضرت که با هارون نیز، آشنایی قدیمی داشت و شترانش را برای حج به خلیفه عباسی اجاره داد، شهرت بسیاری دارد و جلوهای از این رویکرد آشکار امام کاظم(ع) در مقابله با ظلم و بیداد است. مقابله با تَفَرعُن در سیره مبارزاتی امام کاظم(ع)، مقابله با برتریجویی و تفرعُن، جایگاهی ویژه و خاص دارد. امام(ع) هیچگاه در برابر اقداماتی که باعث تفکیک طبقه حاکم از مردم میشد، آرام نمینشست. نمونهای از این برخورد امام کاظم(ع) را میتوان در گزارش خواندنی محمد بن مسعود عیاشی که آن را در جلد دوم تفسیر خود آورده است، ملاحظه کرد: روزی امام موسی بن جعفر(ع) بر هارون وارد شد، در حالی که وی در یکی از قصرهای مجلل خود حضور داشت. هارون [به آن قصر مجلل اشاره کرد و با نخوت و کبر] گفت: این خانه مجلل از آن کیست؟ امام(ع) [بلافاصله] فرمود: «هذه دار الفاسقین»؛ این قصر از آن بدکاران و فاسقان است؛ آنگاه این آیه از قرآن را تلاوت فرمود: «سَأَصْرِفُ عَنْ آیَاتِیَ الَّذِینَ یَتَکَبَّرُونَ فِی الْأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ وَإِن یَرَوْا کُلَّ آیَةٍ لَّا یُؤْمِنُوا بِهَا وَإِن یَرَوْا سَبِیلَ الرُّشْدِ لَا یَتَّخِذُوهُ سَبِیلًا وَإِن یَرَوْا سَبِیلَ الْغَیِّ یَتَّخِذُوهُ سَبِیلًا»(اعراف - 146) به زودی کسانی را که در روی زمین بناحق تکبّر میورزند، از (ایمان به) آیات خود، منصرف میکنم! آن ها چنان هستند که اگر هر آیه و نشانهای را ببینند، به آن ایمان نمیآورند؛ اگر راه هدایت را ببینند، آن را راه خود انتخاب نمیکنند؛ و اگر طریق گمراهی را ببینند، آن را راه خود انتخاب میکنند! (ترجمه آیتا... مکارم شیرازی) مبارزه با عوام فریبی بخشی از سیره مبارزاتی امام کاظم(ع) به مبارزه آن حضرت با عوامفریبی حکومت جائر بنیعباس اختصاص دارد. خلفای عباسی، با سوءاستفاده از انتساب شان به بنیهاشم و ارتباط خویشاوندی با رسول خدا(ص)، مردم را که عموماً درباره تاریخ، جاهل نگه داشته میشدند، فریب میدادند و برای نشان دادن بزرگی خودشان، طوری وانمود میکردند که انگار این افتخار انتساب، تنها به آن ها محدود میشود. این شیوهای بود که پیش از عباسیان، خلفای اموی نیز، برای تحمیق عوام به آن متوسل میشدند؛ چنان که طبق گزارشهای تاریخی، بعد از تصرف دمشق توسط عباسیان، گروهی از پیرمردان این شهر را آوردند که سوگند میخوردند تا آن روز، نمیدانستند پیامبرخدا(ص) غیر از بنیامیه فامیل دیگری هم دارد! امام کاظم(ع) در برابر این رویکرد مزوّرانه که میتوانست تبعات سنگین و بسیار وخیمی برای جامعه اسلامی داشته باشد، با صلابت برخورد میکرد و با وجودی که تهدید جانی در چنین مواقعی، بسیار جدی بود، از انجام مسئولیت شانه خالی نمیکرد. روایتی که ابناثیر جزری در «الکامل فی التاریخ» (جلد ششم، ص164) نقل میکند، گزارشی مختصر از اقدام صریح امام کاظم(ع) در این زمینه است: «در این سال (183 ق) موسی بن جعفر [(ع)] در زندان هارونالرشید بدرود حیات گفت (به شهادت رسید). سبب زندانی شدن او این بود: وقتی در رمضان سال 179، هارون به مدینه بازگشت، به حرم پیامبر خدا(ص) رفت و قبر مطهر را زیارت کرد. در آن حال، مردم زیادی اطراف وی بودند. وقتی هارون به انتهای مرقد پاک رسول خدا(ص) رسید، ایستاد و گفت: سلام بر تو ای رسول خدا! ای پسرعمو! و این چنین بر اطرافیانش فخرفروشی و نظر آن ها را به خود جلب کرد. در همان زمان، موسی بن جعفر[(ع)] که وارد حرم پیامبرخدا(ص) شده بود، رو به مرقد مطهر ایستاد و گفت: سلام بر تو باد ای پدر! با این جمله، رنگ صورت هارون متغیر شد و گفت: ای ابوالحسن! راستی که این افتخار بزرگی است! بعد دستور داد که وی را بازداشت کنند و به عراق ببرند و نزد سندی بن شاهک زندانی کنند.»
سایر اخبار این روزنامه
سقوط نرخ بیکاری بهار به کف 20 ساله
اولین اسپین آف غیرکمدی با «محب» یا «رضا پروانه»؟
واگذاری غیرقانونی 733 ملک سازمان ملی زمین و مسکن
چانگان یونی وی، سدان اسپرت و جذابی که به ایران میآید
اوج ترسوهیجان در بزرگترین غار جهان
شرط پایداری برای آمار مثبت اشتغال
80 پله سقوط در 20 سال
تروریستها در پوشش ارباب رجوع
جایگاه «صلابت» در سیره مبارزاتی امام کاظم(ع)
الجزایر حلقه آفریقایی تبار محور مقاومت خواهد شد؟
جنگ وزارت و خصوصیسازی بر سر مدیرعامل استقلال
قتل در عطاری!
اورژانس مشهد در کمای کمبود اعتبار!