روزنامه اعتماد
1402/04/18
تروريسم کور در زاهدان
مهدي بيك اوغليدر نخستين ساعات روز گذشته، خبر انجام حمله تروريستي در زاهدان در راس اخبار كشور قرار گرفت. بر اساس اعلام رسانهها، صبح ديروز تعدادي افراد مسلح به كلانتري 16 واقع در جنوب مصلاي اهل سنت زاهدان حمله كردند. گزارشهاي خبرگزاريهاي تسنيم و فارس حكايت از آن داشت كه اين افراد مجهز به كمربند انتحاري بودند كه دو نفر اقدام به انفجار كردند، اما معاون استاندار سيستان و بلوچستان گفته عامل انتحاري در كار نبوده است و افراد تنها اقدام به پرتاب نارنجك به كلانتري كردهاند. در ادامه عنوان شد كه با ورود نيروهاي امنيتي، درگيري در كلانتري ۱۶ زاهدان پايان يافت و طبق گزارش پليس تروريستها به هلاكت رسيدند. اغلب افراد و گروههاي اثرگذار در منطقه از جمله مولوي عبدالحميد ضمن اعلام برائت از تروريستها خواستار اتخاذ تدابير لازم براي عدم تكرار چنين حوادثي شدند. اما ناآراميهاي زاهدان از كجا نشات ميگيرد؟ شكافي كه باعث شده گروههاي تروريستي از طريق آن اقدام به انجام عمليات تروريستي كنند، از كجا ناشي ميشود. «اعتماد» در گفتوگو با احسان هوشمند تلاش كرده نوري به ابعاد پنهان موضوع بتاباند.
خبر تلخ حادثه تروريستي در زاهدان، كشور را در غم و اندوه و خشم فرو برد.اين رخداد را چطور تحليل ميكنيد؟
بر اساس اخبار تا اين لحظه به دليل حركت تروريستي روز گذشته زاهدان، 2 نفر از نيروهاي انتظامي در كلانتري 16 زاهدان مجاور مصلاي زاهدان و 4 نفر از ضاربان كشته شدهاند. ضمن اعلام تاسف و محكوم كردن اين حركت تروريستي و تسليت به خانوادههاي شهداي اين حادثه و آرزوي بهبود براي زخميان اميدواريم كه چنين حوادثي در كشور در آينده رخ ندهد. خوشبختانه اغلب گروههاي اثرگذار ديني، مدني، سياسي و... کشور نسبت به اين حادثه برائت جستند و در صفوفي متحد حادثه تروريستي را محكوم كردند. در عين حال، اما لازم است پس از فروكش كردن آتش اين بحران، ريشهيابي چرايي بروز اين نوع حوادث در تيررس رسانهها و محافل تخصصي قرار بگيرد.
به نظر شما ريشههاي چنين بحرانهايي چگونه ظهور و بروز مييابند؟
يكي از مهمترين وظايف هر ساختار حكمراني ايجاد رضايت عمومي و جلوگيري از رشد نارضايتي در هر شكل و شمايلي است. طي 9 ماه گذشته، شاهد رويدادهايي در استان سيستان و بلوچستان بوده و هستيم كه باعث ايجاد برخي نارضايتيها شده است. واقع آن است كه پس از ماجراي جمعه خونين زاهدان در مهر 1401 كه منجر به كشته و زخمي شدن تعدادي از هموطنان در زاهدان شد تا به امروز براي حل و فصل كامل اين بحران، گامهاي اساسي برداشته نشده است. پس از حادثه تلخ مهرماه 1401 در زاهدان براي نخستين بار حاكميت پذيرفت كه هيات تحقيق و تفحصي را به منطقه اعزام كند. متاسفانه بهرغم گذشت 9 ماه از آن رخداد، هنوز مجازاتي متناسب با آن اتفاقات خونين پيشبيني نشده است. شكافي كه باعث افزايش نارضايتيها در اين منطقه شده است.
اما هم نماينده ولي فقيه در استان و هم ساير مسوولان ارشد پذيرفته بودند كه سوءمديريتهايي از سوي مقامات محلي در اين ماجرا رخ داده است. در واقع در مقطع ابتدايي بروز بحران، تلاش شد مطالبات مردم دنبال شده و روند شفافي در پيگيري پرونده ايجاد كنند.
حاكميت در آغاز ماجرا، برخورد مناسبي با موضوع داشت. در گام نخست نمايندگان دولت سيزدهم و سپس آقاي علياكبري براي تحقيق و تفحص راهي منطقه شدند و راهبردهاي مناسبي را پايهريزي كردند. اما در ادامه مسوولان استاني و منطقهاي نتوانستند، اين روند را با همان دست فرمان اوليه، ادامه بدهند و موضوع به خوبي مديريت نشد. احكام اوليه مقاماتي كه سوءمديريت داشتند، متناسب با ابعاد حادثه نبود. به عبارت روشنتر، ابتكار عملهاي جدي براي كاهش اين شكافها برنامهريزي نشد. به دليل همين شكافها بود كه پس از نمازهاي جمعه، زاهدان و برخي ديگر از شهرهاي استان، شاهد بروز برخي انتقادات بودند. اما تعميق اين نارضايتيها روي ديگري هم دارد؛ صفوف خدمات و ارزاق عمومي از جمله نان (بنا به شايعاتي سهميه آرد در اين استان كاهش يافته، البته دولت تكذيب ميكند) روح و روان مردم را آزرده خاطر ساخته است. صفهاي طويل نان در شهرهاي مختلف استان و قطعي گاه و بيگاه آب و گاز و... باعث افزايش گمانهزنيهاي منفي در استان شده است. مثلا خبري منتشر شد كه در سراوان دو شهروند (ايراني و افغاني) در صف نان با هم درگير شده و نهايتا يك نفر به دليل همين درگيري كشته شد. مقامات دولتي در استان از يك طرف باید ارايه خدمات را تسريع ميبخشيدند و از سوي ديگر براي ريشهيابي حادثه اقدام ميكردند.
يعني شما معتقديد دشمنان بيروني و گروههاي تروريستي از اين نارضايتيهاي داخلي سوءاستفاده ميكنند؟
مساله اين است كه اين وضعيت ملتهب، ميتواند منجر به يارگيري، جذب نيرو، حاشيهسازي، راديكاليسم و... به نفع دشمنان خارجي شود. در اين شرايط صدا و سيما هم نتوانست در سطوح ملي و استاني، فضاي گفتوگوي شفاف و انتقادي فراهم كند. بر اثر اين خلأ، رسانههاي خارجي ابتكار عمل را در دست گرفتند و مرجعيت رسانهاي را به خارج منتقل و از آنجا خوراک فكري خود را تزريق كردند. اگر فضاي گفتوگو در كشور شكل بگيرد، هموطنان ما از طريق گفتوگوي نخبگاني، كارشناسي و ميداني ميتوانستند دريچههاي تازهاي به سمت درك مشترك و كاستن از رفتارهاي راديكال پيدا كنند. در اين دوره 9 ماهه اما به جاي ايجاد فضاي تعامل بهطور دايم بر شمار بازداشتيها افزوده شده است. اين تصميمات بر ملتهب شدن فضا كمك كرده. در واقع به جاي استفاده از روشهاي نرم و رويكردهاي گفتوگو محور از برخوردهاي سخت براي كاهش مشكلات استفاده شده است. با توجه به حضور احزاب، جريانات و گروههاي مسلح در خارج از مرزها، طبيعي است كه دشمنان از فضاي ملتهب به نفع منويات خود سوءاستفاده كرده و دست به ترور و ناامني بزنند.
نقش گروههاي مرجع و تاثيرگذار در شكلگيري اين فضاي تعامل و گفتوگو چيست؟
به نظر ميرسد زمينههاي گفتوگو بين روحانيت سني و شيعي در استان سيستان و بلوچستان آسيب ديده است؛ اين روند بايد بهبود يابد. به طوري كه در برخي موارد بعضي روحانيون خواستار برخوردهاي تند با طرف مقابل ميشدند. حتي پس از حادثه تروريستي ديروز، برخي رسانهها تلاش كردند تا موضوع را به تفاوتهاي ديني و مذهبي مرتبط کنند كه به نظرم درست نيست و زمينههايي را در اختيار گروههاي راديكال و تروريستي قرار ميدهد. اين در حالي است كه پس از حادثه روز شنبه روحانيون دو طرف، اين رفتارها را محكوم كرده و از هر نوع خشونتي تبري جستند. اين روند بايد در آينده هم ادامه داشته باشد تا شكافها پوشش داده شود. بنابراين ميتوان ريشههاي مشكلات را در ابعاد ملي و منطقهاي تحليل كرد. در ابعاد ملي هنوز فرهنگ گفتوگو و دستيابي به يك درك مشترك شكل نگرفته و در سطح منطقهاي هم از يك طرف به نيازهاي رفاهي و روتين مردم توجه نشده و از سوي ديگر برنامهريزي براي مجازات متخلفان صورت نگرفته است.
براي عبور از اين چالشهاي تشريح شده چه راهحلي را پيشنهاد ميكنيد؟
وقت آن رسيده است كه دولت ابتكار عمل را به دست بگيرد و با شماري از نخبگان و روحانيت اهل بلوچستان راه تعامل را به صورت جدي و هدفمند باز كند. بيانيه روز شنبه مولوي عبدالحميد در برائت جستن از تروريستها و محكوميت اين حادثه هم حايز اهميت است. ايشان تاكيد كردند كه مطالبات بايد از طريق راههاي مسالمتآميز پيگيري و طرح شوند. نكته مهم ديگر بحث تعامل نخبگان ملي است. در برخي موارد، فضاي استان چنان سنگين شده و شكل امنيتي به خود گرفته كه راه رفت و آمد نخبگان و كنشگران سياسي و ملي به منطقه، گفتوگو با مولوي عبدالحمید، ساير روحانيون و مسوولان استاني بسته شده است. عملا گروههاي ميانجي كه ميتوانند ديدگاهها را به هم نزديكتر كرده و احيانا راهحلهايي را از طريق تعاملها استخراج كنند قادر به ميانداري و ميدانداري و ايفاي نقش خود نيستند. متاسفانه ميدانداري به رسانههاي تندروي داخلي و خارجي سپرده شده است تا بر عمق اين شكافها افزوده شود. به نظر ميرسد عقلانيتي كه لازم است در چنين فضايي براي كاهش هزينهها، رنجها و آلام، دردها، شكافها و... توسط نخبگان سياسي (اعم از نخبگان درون سيستم و بيرون سيستم) به كار گرفته شود، مشاهده نميشود. تاكيد ميكنم ظرفيتهاي مدني و اجتماعي استان سيستان و بلوچستان بسيار بالاست و از طريق آن و به وسيله تعاملات منطقهاي ميتوان راهحلي براي عبور از مشكلات موجود يافت. اعزام چند گروه محقق، كارشناس و حقيقتياب با اختيارات قابل توجه براي گفتوگو با گروههاي اثرگذار و ارايه راهحلهايي مانند آزادي زندانيان، كاهش فشارها و مجازات برخي مسببان حوادث اخير آرام آرام ميتواند فضا را به سمت تعامل و بازگشت به شرايط عادي شكل بدهد در غير اين صورت، استمرار اين وضعيت به گسترش بياعتمادي و در ادامه افزايش فعاليت گروههاي تندرو و تروريستي منجر ميشود.
مشكلات توسعهاي و منطقهاي در شمال و جنوب استان تا چه اندازه در ايجاد اين شرايط نقشآفرين بوده است؟
طي سالهاي گذشته تلاش شده بين دو بخش استان شكاف اجتماعي و مذهبي تقويت شود. بخش شمالي استان محل سكونت هموطنان سيستاني و زابلي است و عموما اهل تشيع هستند و بخش جنوبي استان هم اكثرا محل سكونت هموطنان سني مذهب ايراني است. دشمنان تلاش زيادي كردهاند تا شكاف ميان اين دو بخش افزايش يابد. مثلا مساله كمبود آب بيشتر مربوط به بخش شمالي استان و شهر زابل است كه به دليل عدم تخصيص حقابهها توسط طالبان ايجاد شده است. سيستان يكي از مهمترين حوزههاي تمدني ايران زمين است. كمبود آب باعث افزايش نارضايتيها در منطقه شده است.
بهرغم همه وعدههاي دولت سيزدهم، هنوز طالبان سهم آب اين منطقه را تخصيص نداده است. در اين ميان اما عدهاي بر آنند كه از طريق روحانيت زابل (كه اهل تشيع هستند) عليه روحانيت اهل سنت، موضعگيريهايي بشنوند كه هرگز به نفع حل معادلات منطقه نخواهد بود و باعث عميقتر شدن شكافها ميشود. اين تصميمات كمكي به افزايش تعامل در منطقه نميكند و ميتوان با تدبير بيشتري در اين خصوص برنامهريزي كرد. لازم است گفتوگوهايي با مولوي عبدالحميد و ساير چهرههاي اثرگذار منطقهاي برنامهريزي شود تا راهكاري تعاملي پيدا شود. برخي سختگيريها در موضوعات اجتماعي و اقتصادي (مثلا سوختبري و...) اين پالس را به افكار عمومي منطقه ارسال كرده كه سيستم انعطاف لازم براي تعامل و گفتوگو ندارد و به دنبال آن است كه با استفاده از روشهاي سلبي معادلات را حل و فصل كند. اين در حالي است كه برخي گروههاي تكفيري و تروريستي در بيرون مرزها (پاكستان) به دنبال پيدا كردن منافذي هستند تا از طريق آن بتوانند به امنيت كشور ضربه وارد کنند. عمليات تروريستي روز شنبه در مسير چنين تلاشهايي برنامهريزي شده است.
اغلب گروه های اثرگذار دینی، مدنی، سیاسی و...ایرانی از حادثه تروریستی زاهدان برائت جستند.
پس از ماجرای جمعه خوانین زاهدان در مهر 1401که منجر به کشته و زخمی شدن تعدادی از هموطنان شد تا به امروز برای حل و فصل کامل این بحران، گام های اساسی برداشته نشده است.
صف های طویل نان در شهرهای مختلف استان و قطعی گاه و بیگاه آب و گاز و....باعث افزایش گمانه زنی های منفی در استان شده است.
این وضعیت ملتهب ، می تواند منجر به یارگیری، جذب نیرو، حاشیه سازی، رادیکالیسم و....به نفع دشمنان خارجی شود.
صدا و سیما هم نتوانست در سطوح ملی و استانی، فضای گفتوگوی شفاف و انتقادی فراهم کند.
لازم است گفت وگوهایی با مولوی عبدالحمید و سایر چهره های اثرگذار منطقه ای برنامه ریزی شود تا راهکاری تعاملی پیدا شود.
برخی سخت گیری ها در موضوعات اجتماعی و اقتصادی (مثلا سوخت بری و...)این پالس را به افکار عمومی منطقه ارسال کرده که سیستم انعطاف لازم برای تعامل و گفت وگو ندارد.
سایر اخبار این روزنامه
تروريسم کور در زاهدان
اوكراين؛ 500 روز پس ازآغازجنگ
كاهش نرخ بيكاري به ۸,۲ درصد
ميان آب و آتش
نگاه کردن از درون انسان به درون شهر
چراغهايي كه روشن نميشوند
گرانی اقامت در سفرهای تابستانی
روزنامهنگاري روي لبه تيغ
ورود زبان چيني به مدارس
قفل بر انديشه
پساكرونا و آموزش و پرورش
ايران و بحراني به نام مهاجرين افغاني
جشني كه ماندگار ميشود