روزنامه خراسان
1402/04/22
حرکت در مسیر مسئولیت و سازندگی
18 ساله بود که اولین کتابش را نوشت بهنام «مسئولیت و سازندگی»، تا آخرین لحظه عمر نسبتاً کوتاه اما پر برکتش تا 48 سالگی، یعنی روزی که در 22 تیر سال 78 به رحمت خدا رفت، بهطور پیوسته در تکاپو بود که بیندیشد و دیگران را هم به اندیشیدن ترغیب کند. به دنبال رشد بود؛ اینکه هدف از خلقت را درک، رابطه خودش و خدا را تنظیم و در مسیر پرورش استعدادها، شکوفایی و بهتر بودن حرکت کند. استاد علی صفایی، عمر 48 سالهاش را با اخلاصی ستودنی صرف این کرد که دیگران را هم در مسیر خودش برای بهتر دیدن معنای زندگی همراه کند. مردی که به حوزههای مختلف تربیتی، تاریخ، هنر، ادبیات و عرفان مسلط بود و سعی میکرد در صحبتها، رفاقتها و آثارش افقهای تازهای پیشروی مخاطبش اعم از خانواده، دوست و خواننده کتابها ایجاد کند تا همه قدر استعدادهایشان را بدانند و بهیاد بیاورند برای هدفی بزرگ بهاین دنیا آمدهاند و هرلحظه در حرکتاند برای رسیدن به آن هدف. در سالروز درگذشت ایشان بهتر دیدیم در کنار گفتوگویی کوتاه با مدیر اجرایی انتشارات «لیلةالقدر» که روی کتابهایایشان متمرکز است، سری به آثار ایشان بزنیم که بهتر از هر کلامی، گویای عمق نگاه و صفای باطن ایشان است. با ما همراه باشید.بیشتر مخاطبان کتابهای «عین صاد» جوانان هستند
مدیر اجرایی انتشارات لیلةالقدر از پرفروشترین آثار استاد و اشتیاق برای تهیه کتابهای ایشان از سراسر کشور و حتی روستاهای دورافتاده میگوید
مجید حسینزاده | روزنامهنگار
ماجرای شروع به کار انتشارات لیلة القدر به سال 80 برمیگردد، یعنی 2 سال بعد از فوت ناگهانی استاد صفایی حائری. در ابتدا عدهای از دوستان و شاگردان ایشان گرد هم آمدند تا نوشتهها و سخنرانیهای زیادی را سرو سامان دهند و منتشر کنند که از «عین صاد» به جا مانده است. هم اکنون انتشاراتی «لیلة القدر» با تلاش شاگردان ایشان و زیر نظر خانواده مرحوم حائری فعالیت میکند و نتیجه این فعالیتها در این 22 سال، انتشار 71 جلد کتاب است. با حجتالاسلام «حامد یزدی» مدیر اجرایی انتشارات لیلة القدر گفتوگویی داشتیم که در ادامه خواهید خواند.
نوشتهها و سخنرانیهای منتشر نشده زیادی از استاد باقی مانده است
او با این مقدمه که امروز به بهانه سالروز درگذشت استاد کتاب «خون خدا» که شرحی از زیارت عاشوراست، رونمایی خواهد شد، میگوید: «بعد از رحلت حجتالاسلام صفایی حائری در ابتدای کار تمام همّ و غم شاگردان استاد جمعآوری تمام نوشتهها و سخنرانیهای ایشان و تدوین آنها و انتشار به صورت کتاب بود، با وجود این، حجم سخنرانیها و مطالب بهجا مانده از او به قدری زیاد است که تاکنون هم تعداد قابل توجهی از نوشتهها و سخنرانیها باقی مانده و منتشر نشده است. همین امسال اگر خدا بخواهد، چندین کتاب دیگر رونمایی خواهد شد. حداقل 20 عنوان هست که در برنامه داریم، حالا شاید هم بیشتر بشود».
«رشد»، پرفروشترین کتاب استاد تا امروز بوده است
حجتالاسلام حامد یزدی مدیر اجرایی درباره میزان فروش کتابهای مرحوم حائری صفایی میگوید: «تا پایان سال گذشته بیش از یک میلیون نسخه از کتابهای ایشان فروخته شده است. درباره پرفروشترین کتابهای استاد باید بگویم که بیشترین تجدید چاپ مربوط به کتاب «رشد» است که 32 بار تجدید شده است و در چند سال اخیر به گونهای شده که سالی 2 بار چاپ میشود. از دیگر کتابهای پرفروش هم باید به «صراط»، «مسئولیت و سازندگی»، «نامههای بلوغ» و «حرکت» اشاره کنم که از دیگر کتابهای بسیار پرمخاطب استاد هستند و تاکنون بیش از 20 بار تجدید چاپ شدهاند.
حتی از روستاهای دورافتاده، پیگیر خریدن کتابهای ایشان هستند
او درباره رنج سنی بیشتر مخاطبان استاد که کتابهای ایشان را تهیه میکنند، میگوید: «در یک کلمه اگر بخواهم بگویم، جوان و میانسال هستند. عمده مخاطبان ما بین 18 تا 40 ساله و معمولا جوان هستند، یعنی افرادی که هنوز به استقلال اقتصادی در زندگی شخصی خود نرسیدهاند اما با اشتیاق کتابها را تهیه میکنند. حتی از کسبه هم مشتریان زیادی داریم که عمدتاً جوان هستند. من بیشتر آدرسهایی را که کتابها ارسال میشود، نگاه میکنم. باید به شما بگویم که ما از دور افتادهترین روستاهای کشور، مناطق لب مرز و... هم مشتری داریم که مخاطب کتابهای استاد هستند. باید به شما بگویم هیچ شهری در کشور نیست که ما از آن جا مخاطب نداشته باشیم، البته طبیعتا جاهایی که جمعیت بیشتری دارد، مخاطب بیشتر است».
ماجرای تعمیرکار یخچالی که مشتری ثابت کتابهای ایشان شد
«مواجهه افراد و نحوه آشناییشان با استاد بسیار متفاوت و جالب است. خودم وقتی بعضیهایشان را میخوانم که به ما پیام دادهاند، تعجب میکنم. بعضی آدمها از ما میپرسند چطور با استاد صفایی آشنا شدیم و بعد چه اتفاقاتی در زندگیمان افتاد؟» حجتالاسلام حامد یزدی با این مقدمه میگوید: «مثلا چند وقت پیش یک نفر به ما پیام داد که من تعمیرکار یخچال بودم و اهل مطالعه کتاب نبودم. یک روز داشتم یخچال مشتریام را تعمیر میکردم که دیدم روی یخچال یک جمله نوشته شده که میخکوبم کرد. آن جمله این بود: «همه آدمها تنها هستند و این تنهایی با عصیان، خوشیها، لذتها، بیخیالیها و بیخبریها، درمان نمییابد... دل آدمی، بزرگتر از این زندگی است و این، راز تنهایی اوست. او چیزی بیشتر از تنوع و عصیان میخواهد. او محتاج تحرک و حرکت بهسوی حق است». این جملات از کتاب «نامههای بلوغ» استاد است. میگفت بعدش رفتم جست وجو کردم، نویسنده آن را پیدا کردم و الان در حال مطالعه کتابهای استاد هستم و زندگیام طور دیگری شده است. میخواهم بگویم اینطور نیست که فقط طلبهها، دانشجوها، متفکرها و... اهل مطالعه کتابهای استاد باشند، الان از یک سری مشاغل در تهران، مشتری ثابت و خیلی پیگیر داریم که شاید باورش برای شما سخت باشد. گستره مخاطبان کتابهای ایشان چون با زبان فطرت با مردم حرف میزده است، خیلی زیاد است و این مسئله را من به چشم خودم دیدم و بارها به من ثابت شده است».
درسهای تربیتی از زبان استاد
2 کتاب «آیههای سبز» و «مشهور آسمان» شامل درسهای تربیتی از استاد علی صفایی است که میتواند برای هر مخاطبی خواندنی و آموزنده باشد
تنوع آثار استاد بهرغم اینکه ایشان متاسفانه در 48 سالگی بهرحمت خدا رفتند بسیار زیاد است که هرکدام میتواند براساس محتوا برای یک نوع مخاطب با توجه به زمینهها و سن و سال مفید باشد. عادت استاد صفایی این بود که از دل هر موضوعی یک درس جالب بیرون بکشد. دو کتاب «آیههای سبز» و «مشهور آسمان» شامل داستانهای جالب و درسهای تربیتی است که به همت دوستان ایشان گردآوری شده است و شامل نکات آموزندهای است که ایشان در موقعیتهای مختلف بیان کردند. این دو کتاب برای هرمخاطبی فارغ از میزان تحصیلات و سن میتواند خواندنی و سرشار از نکته باشد. برای همین در ادامه بخشهایی از این دو کتاب را نقل میکنیم:
عشق برتر من جوانی را سراغ داشتم که وابسته به لباس و قیافهاش بود. حتی وسواسی داشت که پارچهاش از کجا باشد و دوختش از فلان و مدلش از کدام و... . او عاشق ظاهرسازی و سر و وضع مرتب بود و به همین خاطر از خیلیها بریده بود تا اینکه عشقی بزرگتر در دلش ریخت و با دختری آشنا شد و با هم به سفری رفتند و در راه تصادفی... او به خاطر محبوبش به راحتی لباسهایش را پاره میکرد و زخمهای او را میبست و به راستی سرخوش و خوشحال بود که خطری پیش نیامده است. آری؛ هنگامی که عشقی بزرگتر دل را بگیرد، عشقهای کوچکتر نردبان آن خواهد بود.
همنشین ببین هنگامی که با فلان شخص یا بهمان نفر مینشینی، او چه چیزی را در تو بزرگ میکند، خودش را یا خودت را یا دنیا را یا خدا را؟.
اهمیت سوال مادامی که سوالهایی در تو طرح نشده باشد، نه از مطالعات خود بهره میگیری و نه از تفکرات دیگران.
هدف تحمیلی نیست هدف تزریقی نیست و تحمیلی نیست و مربی آن نیست که هدف را به زور بقبولاند. مربی کسی است که مقدمات تصمیم را فراهم می کند، زمینه را می چیند تا طرف، خود تصمیم بگیرد و بیابد.
اهمیت عبودیت از تو تنها عمل نمیخواهند. عمل اسکناس است که ارزش ندارد. ارزش آن وابسته به پشتوانه آن است. مهم عبادت نیست، مهم عبودیت است.
روش کار مهم است مهم سیر مطالعه نیست، روش کار است. تو باید پیش از مطالعه «طرح سوال» و تنظیم سوال و تحلیل سوال را طی کرده باشی تا بتوانی با جوابهایی که در کتابهاست، عمیق تر برخورد کنی و آنها را بپذیری یا دور بریزی.
شرایط خوب شدن مردم را فراهم کنیم برای من این مهم نیست که اینها درست بشوند و خوب بشوند یا نه و کار من این نیست که به آنها شکل بدهم و آنها را بسازم. مهم این است که شرایط خوب شدن آنها فراهم بشود و آنها بتوانند از زیر جبرهای حاکم آزاد شوند و با تضادها، به فضای آزاد برسند و در این فضا، خودشان برپا بایستند و خود را شکل بدهند و بسازند یا خراب کنند. هدف این نیست که مردم خوب بشوند بلکه هدف این است که شرایط خوب شدن آنها فراهم بشود. آن گاه آنها هستند که میتوانند انتخاب کنند و اتخاذ کنند.
حفظ غرور یک خانواده پس از مرگ تصادفی دوستش، میخواست که زندگی آنها را بچرخاند و میخواست که با عزت آنها را حمایت کند. پس از مراسم با شکستگی و شرمندگی به خانواده مصیبت زده دوستش ابراز کرد که میخواهم به شما چیزی بگویم و ناچارم از شما چیزی بخواهم. فلانی مبالغ زیادی به من وام داده بود و حتی از من سند و شاهدی هم نگرفته بود و حالا که رفته بار من سنگین شده و در برابر وارث او وامدارم. خواهش میکنم که مرا مراعات کنید و به اقساط ماهانه از من بگیرید؛ چون گرفتارم و توان پرداخت یکجا را ندارم. آن خانواده با عزت و حتی غرور، این ماهانه را به خیال مطالبه دریافت کرد و تا آخر از راز کار واقف نشد.
تشکر زیبا وقتی کسی او را با وسیله به جایی میرساند، تشکرهای معمول و جاری را نمیگفت و چنین دعا میکرد: «راه دور ما را نزدیک کردی، خدا راههای دورت را نزدیک کند» و گاهی میفرمود: «ما را به مقصد رساندی خدا تو را به مقاصدت برساند».
اول خودسازی، بعد دیگرسازی جمله «اشهد ان محمدا عبده و رسوله» در نماز به ما میآموزد که اول باید عبد بود و بعد رسول! اول باید به عبودیت رسید و سپس رسالت خلق را بر دوش گرفت. اول خودسازی بعد دیگر سازی.
دنیایت را بزرگ کن روزی طلبهای پرسید: استاد چه کنیم دنیا ما را نگیرد و مزاحم راه نگردد؟ فرمود: باید از دنیا بزرگتر شوی آن وقت راحت میشوی چنان که وقتی کوچک و کودک بودی دنیایت توپ و عروسک بود و اسیرش بودی ولی حالا که بزرگتر شدهای دیگر در آن دنیا نمیگنجی و به بچههای کنونی میخندی و از اسارتشان در شگفتی.
عشق به امام زمان میگفت که عشق به او {امام زمان(عج)} برداشتن بارهای اوست. چون عاشق، امر معشوق را عهدهدار میشود و میگفت: اگر به من بگویند امام زمان در دو خیابان آن طرفتر ایستاده است و در همان حال جوانی از من پرسش داشته باشد، من نزد امام نمیروم چراکه آن وقت امام مرا توبیخ میکند: چرا سر پست خودت نایستادهای!
نماز، حال تو را نشان میدهد نماز، حال تو را نشان مىدهد نه این که حال بدهد. نماز میزان و مثل درجه تب است. همانطور که در حدیث داریم از نماز مصلّى گاهى یک دوم و گاهى یک سوم و گاهی یک چهارم و... قبول میشود.
فکر را باید آزاد کرد میگفت نفس را باید تزکیه کرد، فکر را باید آزاد کرد تا درست قضاوت کند و مثال زیبایی میزد که طلا فروشها هنگام کشیدن طلا، پنکهها را خاموش میکنند تا جریان هوا در ترازوی سنجش اثر نگذارد!
تربیت به سبک
کتابهای «رد پای نور»
سری کتابهای «ردپای نور» شامل دفتر اول «سیری در سیره تربیتی»، دفتر دوم «ازدواج، مشکلات و راهکارها» و دفتر سوم «تربیت کودک در سیره تربیتی» استاد علی صفایی حائری است که به همت سیدعبدالرضا هاشمی ارسنجانی جمع آوری شده است. این مجموعه، خاطرات چند سال حشر و نشر و زندگی با استاد است و در کنار هر خاطره، بریدهای جالب از آثار استاد هم آمده است. در ادامه، چند برش از این کتابها را خواهید خواند.
کنترل بچهها با محبت به جای امر و نهی
توپ با شدت بسیار زیادی به شیشه بالای یکی از درها برخورد کرد و آن چنان صدایی بلند شد که شبیه منفجر شدن شیشه بود تا شکستن آن. محمد و موسی از ترس به اتاقی که مادرشان در آن بود، پناه بردند. آقای صفایی بدون اینکه تغییری در رفتارش رخ دهد، خیلی آرام به اتاق کناری رفت و بدون اینکه حتی خم به ابرو بیاورد، انگار نه انگار که مشکلی پیش آمده، به دوستانی که همراه ایشان بودند، میگفتند: حواستون باشه شیشه تو پاتون نره.
جارو را برداشت و شروع به جاروکردن خرده شیشهها کرد. بعضی از خونسردی حاج شیخ به تنگ آمده بودند، با حالت اعتراض گفتند: چرا بچهها رو توبیخ نمیکنید؟ چرا چیزی بهشون نمیگید؟ حاج شیخ با همان خونسردی قبل گفت: «بچهها که کاری با شما ندارن، اونا بازی خودشون رو میکنن، شما هم کار خودتون رو بکنین».
وقتهایی که بچهها حتی از سر و کول دوستان بالا میرفتند، ایشان عکس العملی نداشت و چیزی نمیگفت ولی در عین حال محمد و موسی از ایشان حساب میبردند. حاج شیخ بیشتر از اینکه با امر و نهی بچهها را کنترل کند با نگاه یا به تعبیر خودشان با محبت کنترلشان میکرد.
برگرفته از کتاب ردپای نور، دفتر سوم، صفحه 29
مربی اگر از مسئولیتهایش الهام بگیرد و از تواصی به حق الهام بگیرد، ناچار حق را در ما زنده میکند و ما را به او نزدیک مینماید و از غیر او آزاد میسازد. این چنین مربی نگاههایش درس است و سکوتش درس است و حرفهایش درس است.
(مسئولیت و سازندگی، ص 85)
زندگی یعنی مشکل
به مشکلات هجوم بیاور. زندگی یعنی مشکل و انسان یعنی کسی که این مشکلات را از میان برمیدارد، نه خودش را ببازد و .... اگر مشکلات را محاصره نکنی، مشکلات تو را محاصره میکنند و ناامید و ذلیل میسازند.
برگرفته از کتاب ردپای نور، دفتر اول، صفحه 60
3 خصوصیت برای واکسینه کردن کودک
یک روز که در جمع دوستان نشسته بودیم، نوجوانی با دفتری در دست وارد شد و پس از سلام و احوالپرسی دفتر را به حاج شیخ داد. شیخ با وسواس و دقت شروع به خواندن آنها کرد. از قرار معلوم چند سوال به همراه اشعاری که داشت، نوشته بود. نوجوان با دیدن شور و اشتیاق و وسواس آقای صفایی که در خواندن به خرج میداد سر از پا نمیشناخت. در نهایت حاج شیخ متنی در پاسخ او نوشت و قرار شد این تبادل اطلاعاتشان ادامه داشته باشد. وقتی احساس او را میدیدم که با دیدن آقای صفایی که مشغول خواندن متن وی با دقت و در حال نوشتن جواب است، انصافا دوست داشتم به جای او میبودم».
(برگرفته از کتاب ردپای نور، دفتر سوم، صفحه 79)
مربی باید در کودک سه خصوصیت را بارور کند و این گونه او را واکسینه نماید: 1– شخصیت و استقلال، 2– حریت و آزادمنشی و 3– تفکر و تحلیل. بهترین شیوه آموزش، طرح سوال در ذهن دانشآموز است. باید شاگرد را از پل شک عبور داد و به یقین رسانید. معلم بایستی فرصتی به شاگرد بدهد تا فکر کند و سپس به او کمک کند تا اندک اندک با اشارههای معلم به جواب برسد.
(تربیت کودک، ص 23)
سایر اخبار این روزنامه
سقوط سنگین بورس در سایه تصمیمات زیگزاگی
حرکت در مسیر مسئولیت و سازندگی
آوار کمبود بودجه بر سر بناهای تاریخی!
اقیانوس شناسی؛ رشته ناشناخته ولی پر از جاذبه
راز جسد سوخته در چشمه قُلقلی !
فرصتهای سیاسی در آفریقا
به سوی تجارت10 برابری با آفریقا
گفتوگو با سرمربی تیم امید، آخرینخبرها از طبری و بهترین بازیهای فوتبال موبایلی
روایت ملودرام عاشقانه در دل درام سیاسی «سوران»
بدون تعارف با خبط روسی
تعریض جاده مشهد- گلبهار لنگ اعتبار
شهر کورهپزخانهها پشت دروازه «پایینخیابان»