صفر تا صد روحیات یک ژاپنی!

 ما از ژاپن و ژاپنی‌ها چه می‌دانیم؟ به سرزمین شکوفه‌های گیلاس و آفتاب تابان معروف است. تماشاگران فوتبال بعد از هر مسابقه، تا ورزشگاه را تمیز نکنند، به خانه نمی‌روند. مدرسه‌های ژاپن روش متفاوتی برای پرورش دانش‌آموزان‌شان دارند و مسئولان وقتی اشتباه می‌کنند یا پرواز فرودگاه‌ها با تاخیر انجام‌می‌شود تا کمر خم می‌شوند و رو به مردم از آن‌ها عذرخواهی می‌کنند. گفته می‌شود اولین امپراتوری ژاپن 660سال قبل از میلاد مسیح تشکیل‌ شده‌است. ساکنان اولیه ژاپن «آینوها» قد بلند و ریش انبوه داشتند و ظاهرشان با ژاپنی‌های امروزی متفاوت بود اما مرام و مسلک ژاپنی‌ها در تربیت و روحیات جمعی دست‌‌نخورده باقی مانده‌است. شاید الان در ذهن شما هم سوالات مختلفی درباره روحیات ژاپنی‌ها می‌چرخد و دوست‌دارید پاسخش را بدانید. دکتر امیرباقر مدنی در بخش‌هایی از کتاب «ژاپن چگونه ژاپن شد؟» به بیشتر این سوالات پاسخ داده‌ و درباره این که چطور ژاپن در مدت کوتاهی به یک کشور پیشرفته و صنعتی تبدیل شده‌است، سخن گفته. او معتقد است بخشی از این پیشرفت از روحیات جمعی ژاپنی‌ها تاثیرگرفته که از دوران کودکی به آن ها آموزش داده و در شخصیت‌شان نهادینه می‌شود. در واقع پاسخ را باید در سیر تحولات اجتماعی و آمادگی‌های فرهنگی این کشور پیدا کرد. ما در پرونده امروز زندگی‌سلام با تکیه بر این کتاب، به بخش‌هایی پرداختیم که نشان‌می‌دهد رفتارهای مسئولانه ژاپنی‌ها از کجا شکل می‌گیرد و یک شبه به وجودنمی‌آید. البته قصد موافقت یا مخالفت با آن‌ها را نداریم!
وقت، طلایِ بی‌بروبرگرد ژاپنی‌ها
«وقت طلاست» همان موضوعی است که کشورهای صنعتی در زمان خیز اقتصادی به آن توجه‌داشتند. تشویق‌های اخلاقی، پرداخت پاداش‌های مادی یا جریمه‌ و تنبیه مالی هم از روش‌هایی بود که سعی می‌کردند کارکنان را با آن به کار زیاد و صرفه‌جویی در وقت مایل‌کنند. اما در ژاپن لازم نبود روی این کارها تاکید زیادی شود چون قبل از شروع دوره صنعتی هم در ژاپن، زمان مهم و ارزشمند بود. ژاپنی‌ها به استفاده تمام‌وکمال از وقت‌شان عادت‌داشتند و اگر جایی نیاز به این کار بود، همکاران فرد به او تذکرمی‌دادند. زمان برای آن‌ها آن‌قدر مهم بود که ژاپنی‌ها قبل از اختراع ساعت شنی، برای برآورد زمان یک معیار دیگر داشتند و آن آتش بود. چند مثال برایتان می‌آوریم. در نوشته‌های ژاپنی که در طول دوره‌های مختلف منتشر شده‌است، مقدار زمینی که یک کشاورز در طول‌روز باید روی آن کار‌کند مشخص‌است، حتی زمان استاندارد لازم برای کشت در زمین‌های مسطح و کوهستانی به‌طور جداگانه برآورد شده‌است. نوشته‌هایی هم وجوددارد که برای کشاورزان نوعی راهنمای رهایی از فقر است. برای مثال در این نوشته‌ها آمده‌است: اگر می‌خواهید فقر را پشت سر بگذارید باید سحرخیزباشید به طوری‌که بتوانید در روز دوساعت بیشتر از گذشته کارکنید. در این صورت در طول سال 720ساعت کار بیشتر انجام داده‌اید که برابر با دو ماه کار معمولی است؛ در حالی که در این مدت دو ماه هزینه اضافی نداشته‌اید چون غذای اضافی نخورده‌اید اما به اندازه دو ماه به درآمد شما اضافه شده‌است.
در اختیارِ خانواده، همسایه، محل کار و جامعه
انضباط و وقت‌شناسی ژاپنی‌ها یک‌شبه به وجودنیامده‌است و ریشه در آیین‌های قدیمی شان دارد که طبق آن کارکردن، یک عمل مقدس است. یک ژاپنی کارمی‌کند چون می‌داند جامعه از او انتظار دارد. کودکان از همان سنین پایین یادمی‌گیرند وقت و وجود انسان متعلق به او نیست و در درجه اول به دیگر افراد خانواده، همسایه، محل کار، روستا و جامعه‌ای که در آن زندگی‌می‌کند، تعلق دارد. بد نیست بدانید توکیو برخلاف شهرهای اروپایی به استثنای فروشگاه‌های بزرگ، زیبا و پرتردد که هفت روز هفته تا دیروقت باز هستند، جاذبه مهم دیگری ندارد. کوچه‌ها تنگ و بعضی ساختمان‌ها زشت است. بیشتر کوچه‌ها در ژاپن نامی ندارند و خارجی‌ها برای پیداکردن نشانی همیشه با مشکل مواجه می شوند، اما اگر در ژاپن از یک ژاپنی نشانی را بپرسید، او به جای این که با اشاره به شما بگوید چگونه به محل مدنظر برسید، خودش همراهی‌تان می‌کند و خود را موظف می‌داند تا جلوی آن محل با شما بیاید و آن را به شما نشان‌دهد و برگردد،حتی اگر این کار 5 یا 10دقیقه و بیشتر از وقت او را بگیرد. در ژاپن معطل جلسه‌ها نمی‌شوید، یعنی اگر قرار است همه ساعت 8 در محلی جمع شوند، بعید است دعوت‌شدگان ساعت 8:30 یا 9 وارد جلسه شوند. تاخیر در حرکت قطار، هواپیما و اتوبوس انگشت‌شمار است و اگر اتفاق بیفتد حتما با عذرخواهی همراه است. آن‌ها زیاد اهل بحث و جدل نیستند و سوءتفاهم را با سکوت تحمل‌می‌کنند. چون قوانین روشن و واضح نوشته شده‌است، قاضی‌ها به نتایج مشابهی می‌رسند و مردم می‌توانند نتیجه را قبل از دادرسی پیش‌بینی‌کنند به همین دلیل سعی‌شان بر این است که بدون هزینه و معطلی در خارج از دادگاه به توافق برسند.
سوادآموزی، مهم‌ترین سرمایه‌گذاری خانواده‌ها
سوادآموزی یکی از میراث‌های فرهنگی ژاپن است به‌ طوری‌ که برای خانواده‌ها مهم‌ترین سرمایه‌گذاری تقبل هزینه آموزش‌و‌پرورش فرزندان است. هدف از پس انداز هم در درجه اول تامین هزینه تحصیلات فرزندان در آینده است و درصد قابل توجهی از درآمد خانواده‌ها صرف تحصیلات فرزندان می‌شود. ژاپنی‌ها حتی اگر در طبقات پایین جامعه زندگی‌کنند به کتاب‌خواندن علاقه‌دارند. مردم ژاپن از دوره سلسله توکوگاوا علاقه‌ زیادی به آموزش و تحصیل فرزندان خود نشان‌می‌دادند. به شکلی که روستاییان این کشور در قرن هجدهم با کمک یکدیگر در روستاهای خود مدرسه راه‌انداختند. این‌طور شد که در هنگام انقلاب میجی حدود43درصد مردان ژاپنی می‌توانستند بخوانند و بنویسند در حالی که در همان زمان این رقم در پاریس 30درصد و در روسیه و چین تنها 15درصد گزارش شده‌بود. شاید عجیب باشد اما وقتی 800سال پیش در چین اولین مدرسه غربی افتتاح شد تنها دو نفر می‌توانستند کتاب‌های غربی را بخوانند اما در ژاپن 500نفر با این زبان آشنابودند.


تمرین کارِ گروهی
مشقِ هر شب ژاپنی‌ها

باسوادکردن تنها هدف ژاپنی‌ها نیست. خانواده و جامعه از همان اول برای پرورش روحی و جسمی جوانان و تقویت اعتمادبه‌نفس آن‌ها وقت‌می‌گذارند. پدرومادرها سعی می‌کنند با روش‌های مسالمت‌آمیز با بچه‌ها رفتارکنند. اگر بچه‌ها اشتباه‌کنند به جای تنبیه، سرزنش می‌شوند. والدین هر وقت بخواهند می‌توانند به کلاس‌های درس کودکان خود بروند، در انتهای کلاس بایستند و به همراه دیگر پدرومادرها رفتار فرزندشان را در کلاس درس ببینند. معلم‌ها برای تقویت اعتمادبه‌نفس بچه‌ها می‌‌خواهند در زمان حضور و غیاب با صدای بلند حضور خود را اعلام‌کنند. همچنین هر دانش‌آموز فرصتی چنددقیقه‌ای دارد تا درباره مسائل ساده و مختلف در کلاس صحبت‌کند و ضعف کار خود را بگوید. به کودکان آموزش داده‌می‌شود که راه موفقیت در زندگی‌کردن با دیگران است و حتی اگر رقابتی هم در کارباشد، موفقیت هر فردی در گرو موفقیت گروه است. چطور آن‌ها را با کارگروهی آشنا و از فردگرایی دورمی‌کنند؟ به‌طور معمول بچه‌ها را در کلاس به گروه‌های چهار یا پنج نفره تقسیم می‌کنند تا تکالیف‌شان را به طور جمعی انجام دهند و بچه‌ها به این شکل از کودکی به کار گروهی عادت‌می‌کنند. البته کار گروهی برای بزرگ‌ترها هم ارزشمند است. برای مثال ژاپنی‌ها در جلسات سعی‌می‌کنند برای نظرات هم وقت‌بگذارند، نظرها را به هم نزدیک‌ کنند و به نتیجه‌ای برسند که مورد قبول جمع است. به‌طور کلی خودمحوری در ژاپن اصلا پسندیده نیست و تاکید بر کارگروهی و پرهیز از فردگرایی پایه و اساس تعلیم و تربیت است.
از روی زمین‌خوابیدن
 تا ستایش روح اجداد

وقتی اسم ژاپن می‌آید، بعضی خیال‌می‌کنند مردم هنوز شبیه فیلم و سریال‌ها با کیمونو و لباس‌های محلی در شهر راه می‌روند. ژاپنی‌ها تا جایی که توانسته‌اند مانند تزیین داخل ساختمان‌ها رسوم‌شان را حفظ‌کرده‌اند اما چون پوشیدن روزانه کیمونو و کارکردن با آن دست‌و‌پاگیر است، برخلاف هندی‌ها آن را کنارگذاشتند. در ادارات و دانشگاه‌ها بیشتر لباس‌های معمولی می‌پوشند ولی در اعیاد و مجالس رسمی با کیمونو و لباس‌های محلی ظاهر می‌شوند. البته بیشتر ژاپنی‌ها در خانه، از لباس‌های راحت و سنتی ژاپن استفاده‌می‌کنند. آن هابه شدت موسیقی غربی گوش می‌دهند. مانند نسل‌های گذشته خود احترام و ستایش روح اجداد، خوابیدن روی زمین به جای تخت‌خواب و احترام زیاد به بزرگ تر پای ثابت ارزش‌هایشان است. نمونه دیگر این که ژاپنی‌ها هیچ وقت قید غذاهای ژاپنی را نمی‌زنند. آن‌ها روی حفظ عادت های غذایی خود محکم هستند. با وجود علاقه پیداکردن به گوشت هنوز غذاهای سنتی خود را ترجیح می‌دهند به ویژه که ثابت شده دلیل عمر زیاد مردم ژاپن خوردن غذاهای مختلف دریایی، سبزیجات تازه، حبوبات و ماهی به مقدار فراوان است. بهتر است بدانید ژاپنی‌ها و ایسلندی‌ها (که آن‌ها هم ماهی زیاد مصرف می‌کنند) بالاترین طول عمر متوسط در جهان را دارند و ساکنان این دو کشور کمتر دچار بیماری‌های سخت می‌شوند.
طرفداران سرسخت و واقعی تمیزی
کار به ویژه کار جسمانی در ژاپن عار نیست و خوار شمرده‌نمی‌شود. پاکیزه‌ نگه‌داشتن محیط یکی از مواردی‌ است که همه‌جا می‌توان مصداقش را دید. قسمت زیادی از نظافت مدرسه را دانش‌آموزان به همراه معلم انجام‌می‌دهند و این رویه باعث می‌شود تعداد فراش‌های مدرسه خیلی کم باشد. در دبیرستان‌ها توجه به نظافت، فراتر می‌رود و دانش‌آموزان دختر و پسر علاوه بر تمیزکردن کلاس‌ها به طور گروهی خیابان‌های اطراف مدرسه خود را جارومی‌کنند. تمرین این کار از کودکی باعث شده ژاپنی‌ها در سنین بالا هم به حفظ تمیزی و زیبایی شهرشان اهمیت‌بدهند. حتی در بعضی خیابان‌های فرعی و کوچه‌ها، ساکنان محله پیش‌بند می‌بندند و پیاده‌روهای اطراف خانه‌شان را تمیزمی‌کنند. نتیجه این کار به‌خصوص در زمستان و زمان بارش برف خودش را نشان‌می‌دهد و رفت‌و‌آمد را برای همه آسان‌می‌کند. کسانی که به ژاپن سفرکرده‌اند می‌گویند در ژاپن کسی با بستنی قیفی یا نوشیدنی، راه نمی‌رود. اگر بخواهید این کار را بکنید صاحب مغازه یا فروشگاه به دنبال‌تان می‌آید و از شما می‌خواهد جلوی مغازه بمانید، زباله را در سطل زباله جلوی مغازه بیندازید و بعد به راه خود ادامه‌بدهید. یکی از سنت‌‎های قدیمی ژاپن که هنوز دیده می شود، درآوردن کفش‌ها موقع ورود به منزل و استفاده از دمپایی تمیز است که مهمان و صاحبخانه نمی‌شناسد. این کار در مدارس هم توسط دانش‌آموزان و کارکنان انجام می‌شود یعنی آن‌ها قبل از ورود به راهروها باید کفش‌های خود را دربیاورند و از کفش‌های کتانی مخصوص استفاده‌کنند. بخش زیادی از مردم در خانه‌‎های 30، 40 متری معروف به «لانه خرگوشی» زندگی می‌کنند و حمام ندارند، حمام‌های عمومی در هر محله و کوچه‌ای دیده‌می‌شود و ساکنان آپارتمان‌های کوچک هر روز برای شست‌و‌شو، صابون و حوله به دست به این حمام‌ها می‌روند.
خرده‌ فرهنگ‌های آینده‌ساز
انعام‌دادن و گرفتن در ژاپن اصلا مرسوم نیست. کارکنان رستوران و هتل‌ها، راننده‌های تاکسی و ... انتظار دریافت انعام ندارند و گرفتن آن را کسر شأن می‌دانند. در ژاپن، تکدی‌گری جایی ندارد. آن بازی را به خاطر دارید که در آن 9 صندلی می‌گذاشتند و می‌گفتند 10 نفر دور صندلی‌ها بچرخند و به محض دیدن یا شنیدن علامت، هرکس برای خودش جا بگیرد؟ حتما یادتان هست که در آن بازی هرکس نتواند جا بگیرد باخته‌است، اما در ژاپن این بازی شکل دیگری دارد و به بچه‌ها می‌گویند اگر یک نفر روی صندلی جا نشود همه باخته‌اند. در نهایت بچه‌ها سعی‌می‌کنند جوری روی صندلی‌ها بنشینند و یکدیگر را در بغل بگیرند که کسی بیرون نماند. ژاپنی‌ها توجه زیادی به پرورش گل و گل‌آرایی و درختکاری دارند. مسئولان مدرسه‌ها در بیشتر فصل‌های سال برای دانش‌آموزان محیطی به منظور پرورش گل مهیا می‌کنند، آن‌ها را برای شناخت پدیده‌های جغرافیایی و آشنایی با اهمیت حفظ محیط‌زیست به گردش‌های گروهی منظم می‌برند و خلاصه این که مدرسه در ژاپن نقش اصلی پرورش افکار و ارزش‌های ژاپنی را برعهده‌دارد.
ژاپنی نیستی، این جا نمان!
شاید برایتان عجیب باشد اما عقیده «ژاپن فقط جای ژاپنی‌هاست» در این کشور، پرطرفدار است. آن‌ها با گردشگران خارجی که برای مدت‌کوتاهی به ژاپن آمده‌اند و قصدشان بازدید است، بسیار مودب و مهربان هستند. اما بنا به شنیده‌ها،خارجی‌هایی که برای کار و فعالیت بلندمدت به ژاپن می‌آیند هرگز پذیرفته‌نمی‌شوند. طوری که چینی ها و کره‌ای‌هایی که دو یا سه‌ نسل در ژاپن زندگی‌کرده‌اند هنوز شهروند این کشور به حساب‌نمی‌آیند. حتی غربی‌ها در گرفتن اقامت دایم مشکل دارند و به راحتی موفق به تمدید آن نمی‌شوند. دانشجوهای خارجی مقیم ژاپن در گروه‌ها پذیرفته‌نمی‌شوند و اوضاع رنگین‌پوست‌ها بدتر است. این‌ها در حالی‌ است که ژاپن اولین کشوری بود که در کنفرانس صلح ورسای در سال 1918 با توجه به نژاد زرد خود مسئله رفع تبعیض نژادی را مطرح‌کرد، اما بعد از این که اشغال ژاپن تمام‌شد، بچه‌های سیاه‌پوستی را که حاصل ازدواج زنان ژاپنی با سربازان آمریکایی بودند،به برزیل فرستادند تا بتوانند نژاد خود را خالص نگه‌دارند. مسئله دیگر تبعیض جنسیتی در ژاپن است که اگرچه نسبت به گذشته کم‌شده‌ اما وجوددارد. برای مثال ممکن است خانم هابه همراه همسر خود به مهمانی‌ها دعوت‌نشوند یا در شهرهای کوچک زنان را وادارمی‌کنند شبیه برخی شهرهای ایران به هر طریقی با شوهر خود بسوزند وبسازند اما درخواست طلاق ندهند. در صورتی که مرد حق دارد زن را به دلیل پرحرفی طلاق بدهد.