روزنامه خراسان
1402/05/07
دلتنگی برای مُحرمهای کودکی
اینستاگرام را باز میکنم، یک اینفلوئنسر کلیپی ساخته درباره محرم که کنار یک ایستگاه صلواتی شربت میخورد. برای او انگار محرم هم فرصت خوبی برای گرفتن لایک و کامنت و بالا بردن بازدید پیجش است تا بتواند تبلیغ بگیرد و بهتر کاسب شود. هرچند در ظاهر ویدئویی حرفهای ساخته، اما هیچ چیز کلیپش بهدل نمینشیند، نه حضور خودش با آن شکل و شمایل، نه پیام اخلاقی گل درشتی که کلیپش دارد. برخلاف روزهای قدیم که گویی خیلی چیزها جور دیگری به دل مینشست. از برنامههای تلویزیونی تا مداحیها و ... .در این پرونده مروری داریم بر خاطراتی که از محرمهای روزهای کودکی داریم. از حال و هوایی که وقتی بچه بودیم تجربه میکردیم. زمانی که همهچیز رنگ و بوی دیگری داشت. آدمهایی که دورهم جمع میشدند تا هرآنچه را که داشتند با تمام وجود برای اقامه عزای سیدالشهدا (ع) به عرصه بیاورند. اگر دلتنگ روزهای کودکی و خلوص نیتش هستید، اگر هنوز طنین صدای نوحههای فخری، گروه آباده شیراز و... در گوش و دلتان میپیچد با این پرونده همراه ما باشید.رنگ و بوی محرم های دهه 60 تا اوایل 80
محرم که میشود حالوهوای کوچهکوچه شهر فرق میکند. محرم که میشود همه چیز جور دیگری است. آدمها هم متفاوت میشوند. محرم که میشود انگار دلت به وسعت یک دریا غم دارد. از روزگاری که کودک بودیم محرم که میشد مسجد محل، صف مدرسه، تلویزیون و خلاصه همهچیز رنگ و بویی دیگر میگرفت؛ رنگ و بوی امام حسین(ع). شهر در تکاپو بود. قیافهاش عوض میشد. برنامه زندگیمان هم متفاوت میشد. از آن روزها خاطره کم نداریم. خاطرههایی که شاید امروز دلتنگشان شویم. دلتنگ سربندی که در هیئت میبستیم. دلتنگ نغمههایی که در مسیر خانه، مدرسه و مسجد مرور میکردیم. دلتنگ بچهمحلهایی که هر کس برای نذریهای ساده چیزی جور میکرد، یکی میز میآورد، یکی آب لیمو، یکی شکر، یکی یخ و یکی پارچ و لیوان تا بتوانیم نذری به اهل محل شربت خنک بدهیم. دلتنگ سرودهای گروه آباده شیراز و نوحههای فخری در دهه60 ، یونس حبیبی در دهه 70، دلتنگ سریال «شب دهم» در اوایل دهه80. دلتنگ روزهایی که کوچک بودیم، اما قلبی بزرگ داشتیم. با ما همراه باشید تا خاطراتی از محرمهای دهه 60، 70 و اوایل دهه 80 را بررسی کنیم.
گروه آباده شیراز و نذری بدون ظرف یک بار مصرف
دهه 60 تلویزیون فقط دو شبکه داشت که برنامههای همان دو شبکه هم محدودیت زمانی داشت. کلاً روزی یک ساعت از هر شبکه برنامه مخصوص کودکان پخش میشد. از گوشی و... هم که خبری نبود و تمام اینها فرصت لذت بردن بیشتر از زندگی اجتماعی، حضور در فعالیتهای فرهنگی و... را فراهم میکرد.
پویانمایی که متحرک نبود برنامهای در ایام محرم در برنامههای کودک و نوجوان پخش میشد که هر قسمتش به معرفی یکی از شهدای کربلا اختصاص داشت. یک نقاشی میدیدیم و روی آن دیالوگهایی گفته میشد. البته فقط برنامه های کودک اینطور نبود. سریالی که در اصل چیزی شبیه یک تلهتئاتر بود هم ساخته شده بود که مخاطب بزرگ سال داشت، اما لوکیشن آن محدود بود. در بیشتر دقایق، دو شخصیت با هم گفت و گو میکردند و حوادثی را شرح می دادند که پیشرویشان رخ میداد و براساس آن میفهمیدیم که چه اتفاقی میافتد.
گروه آباده شیراز گروه دو تکخوان داشت، اولی سرود را با ریتمی آرام و در گامهای بالاتر میخواند. تکخوان بعدی با ریتم سریعتری میخواند و بقیه با خواندنش سینه میزدند. کیفیت خواندن تکخوانها و سینهزنی بسیار هماهنگ و هم سرایی گروه مشهور بود. انگار هنوز صدای تکخوان در گوشمان است که با لحنی محزون میخواند: این جامه سیاه فلک در عزای کیست؟ وین جیب چاک گشته صبح در ماتم کیست؟ یا حسین، یا حسین، یا حسین، یا حسین... اعضای این گروه چند وقت قبل دورهم جمع شدند و یکی از سرودها را بازخوانی کردند. یکی از آنها دکتر شده و رئیس بیمارستان است.تلاش ما تا آخرین لحظه تهیه این پرونده، برای گفتوگو با ایشان بینتیجه ماند.
نذریهایی متفاوت از امروز آن سالها وقتی برای عزاداری و زنجیرزنی به همراه دسته های عزاداری بیرون میرفتیم هر نوع نذری ممکن بود، دریافت کنیم؛ از ساندویچ نان و پنیر و سبزی تا نخود و کشمش. شربتهایی که در لیوانهای پلاستیکی قرمزرنگ پر میشد و چای و ... جای آن نذریها را امروز کیک بستهبندی و غذا داخل ظرفهای یک بار مصرف گرفته. بعضی وقت ها هم همسایهها برای هم نذری میبردند، آش رشته، شله زرد، دیگچه و حلوا. خلاصه تکاپویی در محل برپا بود تا ظرفها را مدام بشوییم و پس بدهیم تا بتوانند برای بقیه هم نذری ببرند. وجه اشتراک نذریهای همسایهها تزئیناتشان بود؛ با نعناع داغ روی آش رشته، با دارچین و... روی شله زرد، با سیاهدانه و خلال بادام و پسته روی دیگچه. ظرفها هم ملامین و چینی بود که داخل یک سینی بزرگ می چیدند و به خانه همسایهها می بردند. نذریها بیشتر در حیاط خانه آماده میشد و همسایهها در تهیه آن کمک میکردند.
تکیهها و حسینیهها در دهه 60 تکیههای قدیمی زیادی بود که نسل به نسل چراغش روشن مانده و در آن اقامه عزا شده است. در برخی تکیهها مراسم تعزیهخوانی برگزار میشد. حتی کتیبههایی بود که سالها از تکیه تکان نخورده بودند. تکیهها در طول سال مرکز برنامههای مختلفی بودند و محرم که میشد در آنها غوغایی بهپا بود. حین روضهها جذابترین کار برای بچهها این بود که به آنها اجازه داده شود یا مسئول جفت کردن کفشها باشند یا مسئول اسپندی که دم در دود میشد یا همراه یک بچه بزرگ تر که چای برای مستمعان می برد با کاسه بزرگی از قند برود و قند تعارف کند.
نواهای عاشورایی
بسیاری از مداحیهای قدیمی خاطره روزهای کودکی و نوجوانی برخی از ماست
آه از آن ساعتی مرحوم کوثری
وقتی صحبت از مداحیهای قدیمی میشود ناخودآگاه یاد مرحوم کوثری میافتیم و مداحی که در حسینیه جماران و در محضر امام (ره) داشت. همان که با صدایی محزون میخواند: «آه از آن ساعتی که با تن چاک چاک، نهادی ای تشنه لب صورت خود روی خاک»
کربلا منتظر ماست حاج صادق آهنگران
حاج صادق آهنگران یادآور روزهای دفاع مقدس بوده و هست، یکی از نواهای ماندگار او این بود: « جاده و اسب مهیاست؛ بیا تا برویم... کربلا منتظر ماست! بیا تا برویم...»
بنشین تا به تو گویم حاج حسین فخری
حسین فخری با مداحی «بنشین تا به تو گویم زینب، غم دل با تو بگویم زینب خواهر من»... که از تلویزیون هم پخش شده بود پای ثابت نوارهای کاستی بود که در آن روزها گوش میدادیم.
زینب زینب موذنزاده اردبیلی
بسیار از ما زبان ترکی نمیدانستیم اما برای درک سوزی که در مداحی «زینب زینب» بود به دانستن زبان ترکی نیاز نبود، کافی بود اهل دل باشیم.
حسین فاطمه سلام یونس حبیبی
در دهه 70 جانبازی سرافراز و با اخلاص، غمنامه حضرت رقیه (س) را خواند. یونس حبیبی که هفت بار در جبههها شیمیایی شده بود و اردیبهشت 99 به همرزمان شهیدش پیوست در این غمنامه به شکلی تازه و با زاویه دیدی متفاوت مصائب اهل بیت (ع) را بیان کرد. سوز صدا و خلوص نیتش باعث ماندگاری این مداحی شد.
لیش تاخر عباس ملاباسم کربلایی
یک مداحی عربی که زبان حال طفلان سید الشهدا (ع) در سوگ عموی دلاورشان بود هم در دهه 80 پرمخاطب شد. من البین؛ یا حسین، من زغری، وشاب الراس، تانیت نادیت؛ لیش تاخر عباس؟
انا مظلوم حسین نزار القطری
نوحه معروف نزار القطری برخلاف ملاباسم کربلایی نیمه عربی و فارسی بود. در بخش فارسی میخواند: منم شهپر جبرئیل، منم آیه تطهیر، منم نخله خوبان منم زاده زهرا، منم عرش و منم فرش، منم کرسی و لوح و قلم و .... بخش ثابت این مداحی هم همان «انا مظلوم حسین» بود. بعد از این مداحی، نزار القطری نواهای دیگری را به فارسی خواند.
عمو عباس، علمت کو عموی خوبم؟ مجید بنیفاطمه
مداحی از مجید بنیفاطمه در اواخر دهه 80 که تبدیل شد به نغمه تلفن همراه و آهنگ انتظار بسیاری از گوشیها. همان که میخواند: عمو عبـاس؛ بیتو، قلب حرم میگیره...
عمو عباس؛ بی تو، بابا، تنها می میــره... عمو عباس؛ علمت کو، عموی خوبم؟
عمو عبـاس؛ تو نرو، تا که پا نکوبم...
بوی سیب و ... محمد حسین حدادیان
یک مداح نوجوان که با خواندن «بوی سیب و حرم حبیب و حسین غریبو کرب وبلا... بوی یاس و حرم عباس و خدای احساسو کرب وبلا..» معروف شد.
شب دهم، قصه عشقی که مسیرش تغییر کرد
وقتی بحث از خاطرههای قدیمی از ماه محرم میشود، نمیشود از کنار سریال اثرگذار «شب دهم» گذشت. آن سال محرم با نوروز تلاقی پیدا کرده بود؛ تعطیلات بهخصوص تعطیلی مدارس باعث شده بود همه بهخصوص دانشآموزان پرشورتر از همیشه در عزاداریها شرکت کنند. در این شرایط سریال «شب دهم» هم پخش شد، داستان یک لات که در روزگار پهلوی اول، دل باخته یک شاهزاده قجری میشود. شاهزاده برای ازدواج شرط دشواری میگذارد، اینکه مرد دل باخته، 10 شب تعزیه امام حسین (ع) را در اوج ممنوعیتها برگزار کند. این شرط در ابتدا برای شاهزاده خانم جنبه تفریح دارد، اما در نهایت همه چیز با برگزاری مراسم تعزیه تغییر میکند. این سریال در خلال یک داستان پرکشش، هم مخاطب را با راه و رسم طبقهای از جامعه آشنا میکرد، هم از رسم تعزیهخوانی میگفت و هم با دردسرهای اقامه عزای سید الشهدا (ع) در آن روزها آشنا میکرد. سریالی که حتی تیتراژش هم با صدای علیرضا قربانی و با شعری از مرحوم افشین یداللهی خاطرهانگیز شد.
ای اهل حرم...
بسیاری از نغمههای عاشورایی فارغ از زمان هستند، ذکرهایی قدیمی که محدود به یک نسل نیستند و بسیاری با آن ها خاطره دارند
مجید حسین زاده | روزنامهنگار
مروری بر مداحیهای قدیمی که با گذشت این همه سال، باز هم به محض شنیدنشان، غم و غصه سنگینی بر دل محبان امام حسین(ع) مینشیند و اشک چشمشان را در عزای سیدوسالار شهیدان جاری میکند و خاطره چند نسل محسوب میشود:
بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا
شعر «بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا، در دلم ترسم بماند آرزوی کربلا، تشنه آب فراتم ای اجل مهلت بده، تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا...» که جزء پایانی و جداییناپذیر از مراسمعزاداری به خصوص در دهه اول محرم است، سروده کربلایی محمود بهجت پدر مرحوم آیتا... بهجت است. کربلایی محمود بهجت، شاعری گمنام بود که به شغل نانوایی اشتغال داشت.
مکن ای صبح طلوع
اشعار دودمه اشعاری هستند که از قدیم در هیئتها خوانده میشد. همانطور که با حضور در مراسم عزاداری دیدهاید، در زمان خواندن این اشعار، مردم در هیئتها به دو دسته تقسیم میشوند و این اشعار را در جواب دسته دیگر با هم میخوانند. یکی از معروفترین این دودمهها که در شب عاشورا خوانده میشود، این است: «امشبی را شه دین در حرمش مهمان است، مکن ای صبح طلوع، عصر فردا بدنش زیر سُم اسبان است، مکن ای صبح طلوع». این بند از اشعار مرحوم کربلایی محمود بهجت است که از مدتها قبل به عنوان یکی از بهترین اشعار حماسی و عاشورایی در حلقه عزاداران امام حسین (ع)، زینتبخش مجالس سینهزنی بوده و بهعنوان شعر آیینی ماندگار است.
ای اهل حرم میر و علمدار نیامد
دو دمهای دیگری که بهعنوان یکی از نمادهای فرهنگ عاشورا در ایران مطرح شده و اصلا انگار که عزاداری شب تاسوعا را به این دو دمه گره زده باشند، این است: «ای اهل حرم میر و علمدار نیامد، علمدار نیامد، علمدار نیامد؛ سقای حرم سید و سالار نیامد، علمدار نیامد، علمدار نیامد».
جوانان بنیهاشم بیایید...
مداحی قدیمی «جوانان بنی هاشم بیایید» یکی از ماندگارترین نوحههایی است که ویژه شهادت حضرت علیاکبر(ع) سروده شده است.مداحان مختلفی این نوحه قدیمی را که شاعر آن مشخص نیست، طی سال های گذشته خوانده اند که شاید یکی از قدیمیترین آن مربوط به زنده یاد «احمد معظم» باشد. معروفترین بخش این نوحه ماندگار عبارت است از: «جوانان بنیهاشم بیایید، علی را بر در خیمه رسانید، خدا داند که من طاقت ندارم، علی را بر در خیمه رسانم».
به خیمه قحط آب است
یکی از معروفترین دودمهها در شب هفتم محرم که به نام حضرت علیاصغر(ع)، طفل شش ماهه امام حسین(ع) نامگذاری شده، قطعه «به خیمه قحط آب است...»است. در این دودمه معروف، دسته اول عزاداران با سینهزنی این اشعار را میخوانند: «به خیمه قحط آب است، همه دلها کباب است، علیاصغر به دامان رباب است» و دسته دیگر میگویند: «عطش بالا گرفته،دل سقا گرفته، که لبها تشنه یک جرعه آب است».
حسین میا به کوفه...
یکی از نوحههای مشهور عزاداران حسینی که جزو قدیمیترین آنهاست و بیشتر در روزهای اول محرم خوانده میشود، «حسین میا به کوفه» است. شاعر این نوحه مشخص نیست، اما بسیاری آن را به حاج اکبر ناظم ارتباط میدهند. این نوحه در هیئتها هم به صورت زمینه و هم به صورت دودمه خوانده میشود و سالهاست با آن عزاداران حسینی اشک ریخته و سینهزدهاند. متن این دودمه عبارت است: «حسین میا به کوفه، کوفه وفا ندارد؛ کوفی بیمروت، شرم و حیا ندارد».
باز این چه شورش است که در خلق عالم است
بیشک معروفترین و ماندگارترین نظم عاشورایی را باید ترکیببند محتشم کاشانی با مطلع «باز این چه شورش است که در خلق عالم است، باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است» دانست. البته این اشعار علاوه بر این که در مراسم عزاداری خوانده می شود، روی بسیاری از کتیبههای محرمی و پردههای سیاه برای عزای امام حسین(ع) هم نوشته شده است.
سایر اخبار این روزنامه
4 راهکار تحول مالیاتی در برنامه هفتم
ترجمان «زینبی زیستن» در روزگار ما
خطر حریم شکنی به بهانه صمیمیت در شعر آیینی
واکنش ها به اظهارات وزیر ارشاد درباره ورود400 نیروی جوان حزب اللهی به این وزارتخانه
دومینوی خانمانسوز حرامخواری
مسئله ای حیاتی که اولویت نظام برنامه ریزی نیست!
زمزمه شهر؛ لبیک یا حسین(ع)
قدرتنمایی علمی دانشآموزان
یوفو و جنازه خلبانش در اختیار آمریکاست؟
تداوم بازی سوئد در زمین موساد
افشای ماموریت مالی
دستبرد از نقطه کور !
دلتنگی برای مُحرمهای کودکی