روزنامه خراسان
1402/05/08
«محرومنوازی» در سیره زینالعابدین(ع)
وا رث خون حسین (ع) و عَلَم سرخ جهاد بهترین عبد خدا ، مظهر ایمان، سجاد(ع) ای زینت عبادت کنندگان، ای شهریار نیایش، ای فرزند خون خدا! چه بسیار است مصیبتهایی که واگویه نکردی و چه انبوه است دردی که در دلت پنهان کردی. مولای من! تو پیامآور بزرگ ترین مجاهدت تاریخ بودی؛ شاهد بر زمین ریختن خون نور چشمیهای خدا و امانتدار پیام قیام حسین(ع). یا زینالعابدین(ع)! واژهها با همه وسعت شان در بیان شکوه بندگی تو عاجزند. امشب، در غربت مدینه، دیداری که سالها آرزویش را داشتی، میسّر خواهد شد؛ امشب آسمان و زمین سوگوار توست. امشب، دل شیعیان خون است از عروج عاشقانه چهارمین امام و شهادت یادگار محمد مصطفی(ص). اماما! بر آن عهدی که با پدرت بستهایم، وفاداریم و قلب مان لبریز است از زمزمه «یا لیتنی کنت معکم». دستمان را بگیر که در شوره زار دنیای دون، سخت محتاجیم به وجودی که روح مان را از زنگارها پاک کند. یا وجیهاً عندا...، اشفع لنا عندا..... دوران امامت حضرت زینالعابدین(ع)، مصادف با یکی از پرتنشترین دورههای تاریخی نیمه دوم قرن نخست هجری است. جدال میان آلامیه و آلزبیر که در بالاترین سطح و از ماههای پس از شهادت امام حسین(ع) آغاز شدهبود، در نهایت با حمله وحشیانه حجاج بن یوسف ثقفی، عامل عبدالملک بن مروان اموی به مکه و قتل عبدا... بن زبیر به پایان رسید. سلطه دوباره امویان در سراسر جهان اسلام، شروع موج اختناقی بود که شاید مسلمانان هیچگاه مانند آن را تجربه نکردهبودند. در این شرایط، شیعیان که در اقلیت قرار داشتند، از گزند و هجمه حکومت اموی ایمن نبودند. بسیاری از شیعیان نامدار، همچون کمیل بن زیاد نخعی، از اصحاب امیرمؤمنان(ع) و راوی دعای مشهور «کمیل»، در همین دوره و با دستور حجاج به شهادت رسیدند. کار به جایی رسید که طبق روایت مرحوم مهدی پیشوائی در کتاب «سیره پیشوایان»، حتی بسیاری از مردم مدینه با امام سجاد(ع) آشنایی نداشتند. به این ترتیب، امام چهارم، در آن شرایط دشوار، پرچم هدایت مردم را برافراشت و با وجود تنگناهای فراوان، به تدریج و طی دوران امامت 34 ساله و نسبتاً طولانی خود، زمینه را برای شکوفایی علمی در عصر امامت امام محمدباقر و امام جعفر صادق علیهمالسلام فراهم کرد. شناخت جهان اسلام از سیدالساجدین(ع) با این حال، این ادعا به آن معنا نیست که شخصیت والای آنحضرت، در میان مردم و به ویژه علما و دانشمندان، ناشناس باقی ماند؛ تلاشهای امام سجاد(ع) به ویژه در عرصه نشر معارف اسلامی و ترویج دانش نبوی، به شناسایی آنحضرت از سوی علمایی منجر شد که برخی از آن ها در زمره برجستهترین عالمان اهلسنت بودند. تعدادی از این افراد، مانند «شهاب زُهری»، نزد پیشوای چهارم شیعیان علم آموخته بودند و خود را مدیون آنحضرت میدانستند. به این ترتیب، نام و جایگاه والای آن ولیخدا(ع) به متون علمی اهلسنت نیز راه یافت؛ آنگونه که «ابی نعیم اصفهانی»، محدث شهیر اهلسنت، از امام سجاد(ع) با عبارت «زینالعابدین و منار القانتین، کان عابداً وفیاً و جواد حفیاً» یاد میکند،(حلیةالاولیاء؛ص133) و «محمد بن احمد ذهبی» درباره آن حضرت مینویسد:«به راستی که به سبب شرافت، دانش، معرفت و اندیشه بیمانندش، شایسته امامت و رهبری بود.» (سیر اعلام النبلاء؛398) بیتردید، این سجایای والای اخلاقی و انسانی، در کنار دعاهای روح بخش و سرشار از آموزههای ناب اسلامی، نقش مهمی در گسترش آموزههای اصیل اسلامی، در دوران پراختناق اموی داشت و این مسئله، از نکات مهمی است که عموماً در بررسی تاریخ زندگی امام سجاد(ع) نادیده گرفته یا فراموش میشود. انعکاس شخصیت امام سجاد(ع) در متون ادبی «فَرَزدَق»، شاعر معروف عرب، در قصیدهای که شهرت فراوانی دارد، به بیان گوشهای از ابعاد شخصیت بیبدیل امام زینالعابدین(ع) میپردازد و میسراید:« هذا الذی تعرف البطحاءُ و طأتُه ** و البیت یوفه و الحّل و الحرم/ هذا ابن خیر عبادا... کلّهم** هذا التقی النقّی الطاهر العلم/ هذا ابن فاطمه، اِن کنت جاهله** بجدَه انبیا ا... قد خُتموا / و لیس قولک من هذا بضائره** العرب تعرف من انکرت و العجم/ کلتایدیه غیاث عمّ نَفعهما** تُستَوکفان ولا یعروهما عدم» (او که تو نمیشناسی، همان کسی است که سرزمین بطحا جای گامهایش را میشناسد و کعبه و حّل و حرم در شناختن او، همدم و هم قدم اند/ او فرزند بهترینِ تمامی بندگان خداست؛ او همان شخصیت منزه از هر آلودگی و زشتی و پیراسته از هر عیب و علت و مبرا از هر تهمت و کاستی و کوه بلند علم و فضیلت و خورشید عظیم هدایت است/ او فرزند فاطمه(س) است؛ اگر تو درباره نسب او جهل داری بدان که او همان کسی است که با جدّش، سلسله انبیا ختم شدهاست/ این که گفتی: این کیست؟ باعث کاستن از عظمت و جلوه جلال و شکوه شخصیت او نمیشود، زیرا، آن کسی که تو او را نمیشناسی، عرب و عجم هر دو او را به خوبی میشناسند/ هر دو دستش ابری فیّاض و رحمتگستر است که باران فیض را فرو میبارد و جود و عطایش، هیچگاه کاستی نمیپذیرد). (حلیةالاولیاء؛ 139) ظاهراً «فرزدق» این قصیده شورانگیز را در پاسخ به بیاحترامی «هشام بن عبدالملک» به امام سجاد(ع)، در مسجدالحرام، سروده است. «ابنعماد»، محدث و عالم حنبلی، پس از آوردن شعر «فرزدق» در کتابش، مینویسد:«هنگامی که هشام این قصیده را شنید، برآشفت و فرزدق را زندانی کرد. علی بن حسین(ع)، 12 هزار درهم [به عنوان صله] برای فرزدق فرستاد، اما او نپذیرفت و گفت: من به خاطر خداوند مدح گفتم و پاداشی طلب نمیکنم. امام زینالعابدین(ع) به او پیغام داد: ما اهلبیت، زمانی که مالی را به کسی بخشیدیم، باز نمیستانیم. آن گاه فرزدق صله علی بن حسین(ع) را پذیرفت.» (شذراتالذهب؛ ص61) عشق ورزیدن به مقام زینالعابدین(ع) «شهاب زُهری»، محدث مشهور اهلسنت که روزگاری در مدینه، از امام علی بن حسین(ع) روایاتی فرا گرفته و محضر آن حضرت را درک کردهبود، هرگاه سخنی درباره امام سجاد(ع) میشنید، میگریست و میگفت:«او سرور و پیشوای عبادتکنندگان است.»(حلیةالاولیاء؛ ص135) «زُهری» بارها گفته بود که «از اهلبیت پیامبر(ص) کسی را نمیشناسد که برتر از علی بن حسین(ع) باشد.» (کشف الغمه؛ ص86) «محمود بن عمر زمخشری»، محدث و عالم معتزلی، در کتاب خود از معرفت و عبادت امام سجاد(ع) بسیار سخن گفتهاست. «زمخشری» مینویسد که شبی امام(ع) برای اقامه نافله شب برخاست و دست خود را برای وضو در آب فرو برد، «ثم رفع رأسه إلی السماء و القمر و الکواکب، ثم جعل یفکّر فی خلقها حتی أصبح و أذن المؤذّن و یده فی الماء؛ سپس سرش را به سوی آسمان و ماه و ستارگان بلند کرد و در آفرینش آن ها به تفکر پرداخت تا آن که صبح شد و مؤذن ندای اذان را سر داد، در حالی که دست آن حضرت هنوز در آب بود.» (ربیعالابرار؛ ص108) دوستی و مهربانی با محرومان «ابنشهرآشوب ساروی» روایتی از امام صادق(ع) نقل کردهاست که فرموده:«هنگامی که امامسجاد(ع) به عبادت میایستاد، کسی مانند او نبود. رنگ چهرهاش به سبب شبزندهداری پریده و چشمهایش از شدت گریه سرخ شده، پایش به سبب ایستادن در محراب ورم کردهبود و بر پیشانی مبارکش، آثار سجده دیده میشد. هر کس او را به این حال میدید، متأثر میشد و میگریست.» (المناقب؛ ص149) با این حال، این کثرت عبادت، آنحضرت را از احوال بندگان خدا غافل نمیکرد. رسیدگی به محرومان و فقرا، یکی از بخشهای مهم زندگی امامسجاد(ع) بود. «ابینعیم اصفهانی» مینویسد: «لما مات علی بن الحسین، فغسلوه، جعلو ینظرون الی آثار سواد، بظهره. فقالو: ماهذا؟ فقیل: کان یحمل جرب الدقیق لیلا علی ظهره، یعطیه فقراء اهل المدینه» (هنگامی که امام سجاد(ع) به شهادت رسید، در زمان غسل دادن پیکر مطهرش، آثار کبودی بر پشتش و شانهاش دیدند. پرسیدند: اینها چیست؟ گفتند: او شبانگاه کیسههای غذا و آرد را بر پشتش حمل میکرد و آن ها را به فقرای شهر مدینه میداد.) (حلیةالاولیاء؛ ص136) «ذهبی» نیز در کتاب خود به این برنامه همیشگی امام زینالعابدین(ع) اشاره میکند و به نقل از «محمد بن اسحاق» مینویسد:«گروهی از مردم فقیر مدینه، با غذاهایی روزگار میگذراندند که نمیدانستند از کجا میآید. پس از شهادت امام سجاد(ع) فهمیدند که آن حضرت شبهنگام برای آن ها غذا میآورده است.» (سیر اعلام النبلاء؛ ص393) او از «عمرو بن ثابت» نقل میکند که گفت:«هنگامی که علی بن حسین(ع) به شهادت رسید، آثار کیسههای آرد و غذایی را که شبها برای فقرا میبرد، بر پشتش یافتیم.» (همان) «ابینعیم اصفهانی» از «ابوحمزه ثمالی» نقل کردهاست: «علی بن حسین(ع)، شبانه، بر پشتش کیسههای آرد را حمل میکرد و آن ها را صدقه میداد و میفرمود: صدقه ای که در خفا داده شود، خشم پروردگار را فرو مینشاند.» (حلیةالاولیاء؛ ص135) محافظت از حقوق مردم امام سجاد(ع) خود را برتر از دیگران نمیدانست. آن حضرت با محرومان و بردگان نشست و برخاست میکرد و آن را عملی میدانست که رضایت خداوند را در پی دارد. «ذهبی» مینویسد: «علی بن حسین(ع) با مرکبش از مکه خارج شد و در راه، همنشین بردهای به نام أسلم بود. به او گفتند: قریش تو را دعوت کردهاست و تو با غلامی از بنیعدی مینشینی. آن حضرت فرمود: مرد با کسی همنشین میشود که برای او منفعتی[رضای خدا] در پی داشته باشد.» (سیر اعلام النبلاء؛ ص388) امام سجاد(ع) در پاسخ به طعنه بدخواهان به ایشان، به دلیل همنشینی با محرومان، فرمودند:«خداوند هر پستی را با اسلام به بلندی تبدیل و هر نقصی را با آن کامل و هر لئیمی را در پرتو آن کریم کرد. پس هیچ فرد مسلمانی پست نیست و جز جاهلیت را پستی نتوان نامید.» (الکافی؛ 345) امام زینالعابدین(ع)، هرگز از جایگاه اجتماعی و وابستگی نَسَبی به رسولخدا(ص)، به سود خود استفاده نکرد. بسیار پیش میآمد که در سفرها و به ویژه سفر حج، نام و نسب خود را از کاروانیان پنهان میکرد و به خدمت همسفرانش مشغول میشد. «رسول جعفریان» در این باره مینویسد:«در مسافرت نسبش را از همراهان پنهان میکرد. از ایشان سؤال شد: ما بالک اذا سافرت کتمت نسبک اهل الرفقه؟[چرا نَسَبَت را از همسفرانت پنهان میکنی؟] آن حضرت فرمود: أکره أن آخذ برسولا... ما لا أعطی مثله؛ دوست ندارم به نام رسولخدا چیزی را بگیرم که نمیتوانم مانند آن را به دیگری بدهم ...» جویریه بن اسماء میگوید: «ما أکل علیّ بن الحسین من قرابته من رسول ا... درهماً، او از بابت خویشی خود با رسولخدا صلّیا...علیهوآله درهمی استفاده نکرد.»(حیات فکری و سیاسی امامان شیعه(ع)؛ ص264) امام(ع) برای حقوق مردم، ارزش فراوانی قائل بود. «ذهبی» مینویسد:«هنگامی که علی بن حسین، سواره در مدینه حرکت میکرد، به هیچ کس نمیگفت: راه بده ... راه بده! و میفرمود این راه مشترک است و من نمیتوانم احدی را از عبور از آن نهی کنم.» (سیر اعلام النبلاء؛ ص398) اندرزهای حکیمانه سیره امام سجاد(ع)، در دورانی که حاکمیت فاسد اموی در پی خشکاندن ریشههای اخلاق اسلامی بود، عطر خوش مکارم اخلاق را در فضای محنت زده جامعه، میپراکند و دلها را به سوی خود میکشاند. آن حضرت، در شرایطی که مردم، ظرفیت خود را برای دریافت و پذیرش آموزههای ناب اسلامی، رفته رفته از دست میدادند، با ابزار دعا به میدان آمد و قلب های زنگار گرفته را با یاد خداوند و بیان حقیقت دین، صیقل داد؛ با این حال، هرگاه فرصتی پیش میآمد، با کسانی که در پی ضربه زدن به معارف دینی بودند نیز بیپرده سخن میگفت. نامه امام سجاد(ع) به «شهاب زُهری»، محدث مشهور اهلسنت که گفتیم مدتی را نزد امام(ع) به فراگیری احادیث گذراندهبود، یکی از این مواضع بیپرده است که امام(ع)، پس از پیوستن «زُهری» به دربار اموی و همکاری با حاکمان ستمپیشه، خطاب به او نوشت. امام سجاد(ع) در بخشی از این نامه مینویسد:«خدا، ما و تو را از فتنه ها و تو را از [گرفتاری به] آتش [دوزخ] حفظ کند، تو در حالتی قرار گرفتهای که هر کس این حالت تو را بشناسد، شایسته است به حال تو ترحم کند. نعمتهای گوناگون خدا بر تو سنگینی کردهاست: خداوند بدن تو را سالم و عمرت را طولانی فرموده و چون خداوند تو را حامل علوم قرآن و فقیه و آشنا به احکام دین و عارف به سنت پیامبر(ص) قرار داده، حجت او بر تو تمام شده است ... ببین فردا که در پیشگاه خدا ایستادی و خداوند از تو پرسید که شکر نعمتهای او را چگونه گزاردی و در برابر حجتهای او چگونه به وظایف خود عمل کردی، وضع تو چگونه خواهدبود؟ گمان نکن که خداوند عذر تو را خواهد پذیرفت و از تقصیرت در خواهد گذشت، هرگز! خداوند در کتاب خود از علما پیمان گرفته است که حقایق را برای مردم بیان کنند ... بدان! کمترین چیزی که کتمان کردی و سبکترین چیزی که بر دوش گرفتی، این است که وحشت ستمگر را به آرامش تبدیل کردی و چون به او نزدیک شدی و هر بار تو را دعوت کرد، اجابت کردی؛ راه گمراهی را برای او هموار کردی. چقدر میترسم که در اثر گناهانت، فردا جایگاهت با خیانتکاران یکی باشد و به خاطر آن چه به ازای همکاری با ستمگران به چنگ آوردهای، بازخواست شوی. چیزهایی که حق تو نبود، وقتی به تو دادند، گرفتی و به شخصی نزدیک شدی که هیچ حقی را به کسی باز نگرداندهاست. هنگامی که او تو را به خود نزدیک کرد، هیچ باطلی را برطرف نکردی و کسی را که دشمن خداست، به دوستی برگزیدی. آیا چنین نبود که وقتی او تو را دعوت و مُقَرَّب خود کرد، [حاکمان] از تو محوری ساختند که سنگ آسیاب مظلمههایشان، برگرد آن میچرخد و تو را پلی قرار دادند که از روی آن، به سوی کارهای خلاف شان عبور میکنند و نردبانی ساختند که از آن به بام گمراهی و ضلالت شان بالا می روند؟ تو [مردم را] به سوی گمراهی آنان دعوت و راه آنان را طی میکنی. آنان به وسیله تو، در علما ایجاد شک و دلهای جاهلان را به سوی خود جذب کردند. هوشیار و بیدارباش که به این وسیله به تو اعلام خطر شد، [و در جهت اصلاح] گام بردار که [فعلا] به تو مهلت داده شدهاست. آیا نمیبینی که چقدر در نادانی و غرور فرو رفتهای و مردم چقدر در گرفتاری و فتنه به سر میبرند؟! تو آنان را گرفتار کردی و مردم با دیدن وضع و موقعیت تو، دستاوردهای خود را نادیده گرفتند، شیفته مقام و منصب تو شدند و دلهایشان مشتاق است که به رتبه علمی تو نایل شوند یا به مقام و منصب تو برسند و به این ترتیب، در اثر رفتار و حرکت تو، در دریایی [از گمراهی] سقوط کردند که عمق آن ناپیداست و به گرفتاری دچار شدند که ابعاد آن نامعلوم است. خدا به داد ما و تو برسد که او فریادرس [درماندگان] است. اینک، از تمام منصبها و ستمهای خود کنارهگیری کن، تا به پاکان و صالحان پیشین بپیوندی؛ آنان که اینک، در کفنهای پوسیده در آغوش خاک خفتهاند، شکمهایشان به پشتهایشان چسبیده است، بین آن ها و خدا هیچ حجاب و حایلی نیست، دنیا آنان را فریب نمیدهد و آنان شیفته دنیا نمیشوند.» (سیره پیشوایان؛ ص291)
سایر اخبار این روزنامه
زنگ خطر بنزین
بازگشت لژیونرها با دست خالی
جاده تباهی مرد جوان
خط و نشان دادستان مشهد برای اهمال گران در ماجرای ریزگردها
دستگیری دزدی که در فضای مجازی جنجال به پاکرد
سناریوهای پیش روی انتخابات 2024
دریای خزر آب میرود!
آب مشهد،همچنان تشنه بودجه
نیروی کمکی در راه اکران ، عزم ترامپ برای2024 و ردپای واگنر در کودتای نیجر
«محرومنوازی» در سیره زینالعابدین(ع)
تهران پرونده راهزنی سئول را به دادگاه میکشاند
صدای پای لاریجانی برای انتخابات مجلس؟
منافقین به وقت محاکمه