...و بپرسيم كه چه بايد كرد؟

به نظر مي‌رسد هميشه براي آدمي اين سوال مطرح بوده و همواره خواهد بود كه:  چه بايد كرد؟ 
ولي اين سوال هنگام تراكم نابساماني‌ها و درد‌ها و رنج‌ها عميق‌تر مي‌شود و گاهي چون پيچيدگي‌ها و ابهام‌ها و ترديد‌ها و بن‌بست‌ها از هر سو هجوم مي‌آورند سوال سوزاننده و سهمگين خود را نشان مي‌دهد و عقلا هم در پاسخ مي‌مانند و جوابي روشن و منزه و صريح نمي‌دهند يا ندارند كه بدهند.  در اوضاع كنوني كشور كه تورم و تحريم و فقر و خشكسالي و تغييرات اقليم و مفاسد اقتصادي و رانت‌خواري و سوءاستفاده از موقعيت‌ها و تنگ‌نظري‌ها انبوه شده‌اند و فشار اين همه متوجه مردم و بيشتر از همه محرومان جامعه است سوال چه بايد كرد بيش از هر زماني خودنمايي مي‌كند. مشكل اساسي آنجاست كه اين سوال براي مسوولان يا چندان موضوعيت ندارد يا پاسخ‌هاي ساده و صريح و آماده مي‌دهند و از قضا چون راهكارهاي‌شان ثمر ندارد و بعضا نتيجه عكس مي‌دهد، كوچك‌ترين اعتذاري از غلط بودن روش‌هاي‌شان بروز نمي‌دهند و از عجايب روزگار است كه نقايص را يا به ديگران نسبت مي‌دهند يا عدم قاطعيت و جديت را دليل نرسيدن به مطلوب‌ها قلمداد مي‌كنند! 
اما در اين سوي ماجرا اوضاع وخيم‌تر است. جمع بزرگي از اصلاح‌طلبان و سياسيون و مديران پيشين و عقلا و دانشمندان و اساتيد دانشگاه و عالمان ديني وجود دارند كه نبض تند جامعه را حس مي‌كنند و متوجه التهاب مردم هستند و روندها را نزولي مي‌يابند ولي نه از نصيحت و خيرخواهي و توجه دادن به مسوولان طرفي مي‌بندند و نه قدرتي دارند كه دستي برآورند و كاري بكنند. درواقع اين سوال براي مخالفان وضع موجود كه نسبت به كيان كشور هم احساس مسووليت مي‌كنند بزرگ‌تر و گزنده‌تر است. در حال حاضر حاكميت با احساس اقتداري كه دارد نيازي به تغيير مسير نمي‌بيند و اصلا احساس خطر نمي‌كند كه بخواهد تاثيرپذير آراي مخالفان خود باشد. لذا خيلي بعيد است كه به اصلاح‌طلبان امتيازي بدهد يا حتي با آنها به گفت‌وگو بنشيند. اگر حرف آقاي حداد عادل را به عنوان مطلع از مواضع حاكميت بپذيريم مطلوب‌شان مجلسي خالص‌تر از مجلس كنوني است! پس انتخابات مجلس هم با همان استصواب بلكه غليظ‌تر از آن برگزار مي‌شود كه پيش‌تر برگزار شد. براي تغييرشرايط ومطلوب كردن روندهاي موجود راه خيابان هم پرهزينه است و هم بي‌نتيجه و بيشتر كساني طالبش هستند كه نسبت به آينده كشور احساس مسووليت چنداني ندارند يا هم براي خود و هم براي مردم هزينه دادن ولو اينكه سنگين باشد را تجويز مي‌كنند. با اين تفاصيل اگر به نوعي از بن بست معتقد شويم اغراق‌گونه فكر نكرده‌ايم. بيجا نيست كه شخصي مثل آقاي حسين مرعشي به عنوان سياستمداري با تجربه به صراحت اعلام مي‌كند كه مردم به فكر خودشان باشند و اميدي به سياسيون نيست! هر چند در اين تحليل و اعلامش مناقشه زيادي هست ولي چنين موضعي ازسوي دبيركل يك حزب، عمق پيچيدگي‌ها و حتي صخره سخت پيش رو را نشان مي‌دهد. حالا با سينه‌اي مالامال از اندوه و نگراني بايد همچنان از يكديگر بپرسيم كه چه بايد كرد؟ اينكه همه سنگيني اوضاع كنوني را به دوش مردم بيندازيم و از آنها بخواهيم كه به فكر خودشان باشند حتي اگر تا حدودي واقعگرايانه باشد ولي اخلاقي نيست. مردم سياستمداران را براي كي مي‌خواهند ؟ و چه زماني بايد از آنها انتظار داشته باشند كه راهي بگشايند و چاره‌اي بينديشند؟ همه سياستمداران مديون مردم هستند و به لطف و فداكاري آنها بوده كه عده‌اي انواع پست‌هاي انتخابي و انتصابي را در كارنامه خود دارند. بله بسيار خوب و عاقلانه است كه به مردم بگوييم چندان به جواب‌ها و راه‌هاي آسان و يك‌شبه دل خوش نكنند و در درك شرايط خطير كنوني مشاركت داشته باشند. درواقع مشكلات كشور محصول دل سپردن به چاره‌يابي‌هاي كليشه‌اي و شعاري و زودبازده است. يادمان هست كه كسي آمد و در كسوت رياست‌جمهوري براي هر معضل ديرپايي جوابي آماده در آستين داشت ولي در عمل تقريبا در همه زمينه‌ها راه‌حل‌هايش سرابي بيش نبودند و اوضاع را بدتر كرد. حالا در اين سوي ماجرا و در مقابل شرايط نابسامان كنوني و گوش بسته تصميم‌گيران هر كس راه آسان و دهان پركن و عاجلي پيشنهاد كرد بايد با ترديد به او نگريست. درست است كه در حوزه‌هاي مختلف ما در حال آسيب ديدن هستيم و تحريم‌ها تنها يكي از عوامل خسارت‌زايي هستند و فشار اصلي اين خسارت‌ها اول متوجه مردم است و دوم جبران‌ها را سخت‌تر و دورتر مي‌كند ولي شدت اين فشارها نبايد ما را از خطرات بنيان‌كن تصميمات هيجاني و بدون برنامه غافل كند. بسياري از مردم ناراحتند و قشرهايي به عصبانيت رسيده‌اند، مهاجرت‌ها روبه افزايش است و رقيبان منطقه‌اي هر لحظه فاصله خود با ما را زيادتر مي‌كنند و جوانان هر لحظه احساس ذوب شدن آرزوي‌شان را مي‌كنند ولي نقطه كانوني تفكر متعهدان و مسووليت‌شناسان حفظ كشور است و در هر راه‌حلي عدم آسيب به مردم و تماميت ارضي نشانه‌اي از درستي چاره‌جويي‌هاست. فعلا شرمنده و خجل و نگران بايد همديگر را به صبر و آگاهي و كنش‌هاي منطقي و مسالمت‌آميز و از همه مهم‌تر تفكر و تامل دعوت كنيم و همچنان بپرسيم كه چه بايد كرد؟ حتما دير يا زود جوابي درست و توسعه‌مند و عقلايي براي آن پيدا خواهد شد. چه بسيار كه صبر از اقدام، سخت‌تر و شجاعانه‌تر است.