روزنامه خراسان
1402/05/10
معمای تاریخی توسعه شهر مشهد به سوی غرب
با وجود اینکه نخستین تکنگاریها درباره تاریخ مشهد، مربوط به دوره قاجار و حاصل کار نوروزعلی بسطامی (کتاب فردوس التواریخ) و محمدحسنخان اعتمادالسلطنه (کتاب مطلعالشمس) است، اما اطلاعات ما درباره توسعه محدوده شهری مشهد، با توجه به مستندات موجود در مراکز مهمی مانند «مرکز اسناد و مطبوعات بنیاد پژوهشهای آستان قدس رضوی» و نیز، محدود بودن حدود شهرهای قدیمی به باروهای تعریف شده با قدمت نسبتاً زیاد، قابل توجه است. میدانیم که نخستین باروی شهر مشهد، در ابتدای قرن ششم هجری – عهد سلطان سنجر سلجوقی (درگذشته اردیبهشت 536) - و با تلاشهای آلکاکویه – خاندانی شیعی، با اصالت دیلمی که حکومتی محدود و محلی در نواحی مرکزی ایران داشتند – بنا شد؛ هر چند که گزارشهایی نه چندان قابل اعتنا، از ساخته شدن بارو در اطراف حرم رضوی، طی دورههای قبل از آن، یعنی در عهد سامانی و غزنوی خبر میدهد. در عین حال، ما اطلاع دقیق و درستی از محدوده باروی ساخته شده توسط آلکاکویه نداریم. ظاهراً این بارو چنان که باید و شاید استحکام نداشت و بعدها هم تقویت نشد، چراکه نتوانست در هجومهای گسترده بعدی به خراسان، مانند حمله «غُزها»، «مغولان» و «ازبکان»، تابآوری چندانی داشتهباشد. در دوران شاه تهماسب یکم (درگذشته خرداد سال 955) و در پی بالاگرفتن هجمه ازبکان، با دستور فرمانروای صفوی، باروی بزرگی در اطراف محدوده شهر مشهد کشیده شد، بارویی به طول حدود هفت کیلومتر که در آن دروازههای متعدد و نیز، برجهای دیده بانی معتنابهی پیشبینی شدهبود. این باروی بزرگ را باید نخستین باروی قابل اعتنا و البته، اولین عیارسنج محدوده شهری مشهد بدانیم؛ محدودهای که البته در ادوار بعد، تغییرات اندکی را تجربه کرد، اما تقریباً به فضا و مساحتی که در بر میگرفت، تغییری بنیادین تحمیل نشد. زمین در غرب، جمعیت در شرق با ارزیابی محدوده شهری مشهد که از طریق مطالعه نقشه این شهر در دوره قاجار و در نظر گرفتن خط باروی آن قابل بررسی است، میتوان دریافت که دست کم از دوره صفویه به این سو، مشهد گسترش به سوی غرب را تجربه میکند و اعتنا به توسعه شرقی شهر، چندان قوی نیست؛ به این معنا که از نظر محدوده جغرافیایی، بخش عمده فضای شهری قرار گرفته در داخل باروی مشهد، در ناحیه غربی آن و در محلات بالاخیابان، سراب و بخشهایی از سرشور و نوغان (در محدوده تهپُل محله) واقع شدهاست. البته این گستره محدوده، به معنای تمرکز جمعیت در آن نیست و اتفاقاً، اسناد موجود – مانند گزارش مشهور «نفوس ارض اقدس»، نخستین سرشماری تاریخ شهر مشهد که در سال 1257ش، با دستور ناصرالدینشاه و با عاملیّت زینالعابدینمیرزای قاجار انجام شد – خبر از تمرکز بیشتر جمعیت در نیمه شرقی مشهد میدهد که نوعاً، باعث میشود به این نتیجه برسیم که افراد فقیر، در نواحی شرقی مشهد و در فضاهای پرتراکم جمعیتی زندگی میکردند؛ آن هم در خانههایی با ابعاد کوچک تر نسبت به منازل بخش غربی مشهد. علاوه بر اینها، فضای غربی مشهد، عموماً محل زندگی اُمرا و ثروتمندان بود و حتی از دوره افشاریه به بعد، ارگ حکومتی نیز، در همین ناحیه بنا شد. راز مرغوبیت بر اساس آنچه که به عرض رسید، میتوان گفت که از منظر تاریخی، اراضی غرب مشهد همیشه از مرغوبیت بالاتری برخوردار بوده؛ نگاهی که تا به امروز ادامه یافته و باعث توسعه شهری مشهد به سوی غرب شدهاست. دلیل این مرغوبیت و اعتنای بیشتر را میتوان در بررسیهای تاریخی به خوبی ملاحظه کرد. واقعیت آن است که ارتفاع شهر مشهد از سمت شرق به غرب، افزایش مییابد؛ معنای این وضعیت جغرافیایی، اولاً افزایش کیفیت هوا در منطقه غربی، ثانیاً قرار داشتن مظاهر قنات و ورودی آبهای روان در این بخش و ثالثاً، ایمنی بیشتر آن در برابر حوادث طبیعی، به ویژه سیل است. نمونههایی قابل ارائه در این باره وجود دارد، از جمله واقعه سیل خرداد سال 1329 که گزارشهای روزنامه خراسان را درباره آن، طی مقاله مفصلی منتشر کردم؛ گزارشهایی که نشان میداد بیشترین تمرکز ویرانی ناشی از آن سیل، در منطقه شرقی و در محلاتی مانند پایینخیابان و عیدگاه بوده است. در واقع کسانی که در منطقه غربی مشهد سکونت داشتند، به طور طبیعی از آب و هوای سالمتر برخوردار میشدند و کمتر در معرض آسیبهای ناشی از حوادث طبیعی قرار میگرفتند. از سوی دیگر، منطقه غرب مشهد، رو به سوی داخل ایران داشت و به همین دلیل، کمتر در مسیر تهاجم اقوام آسیای مرکز، مانند ترکمانان و ازبکان قرار میگرفت که دایم مناطق شمالی و مرکزی خراسان را هدف حملات گسترده و غارتهای بنیانکن خودشان قرار میدادند. در مشهد قدیم، چنین حملاتی به شهر معمولاً از سوی شرق انجام می شد و مهاجمان از مسیر مرو و سرخس، به سوی مشهد میتاختند. این مسئله آنقدر در ذهن مردم مشهد وحشت ایجاد کردهبود که درباره یک دروازه قدیمی در محدوده شرقی شهر، دست به افسانهپردازی زدهبودند؛ این دروازه، موسوم به دروازه «میرعلیآمو» یا «میرعلیمون»، در شمال شرقی شهر و محدوده امروزی بولوار وحدت – بولواری که از چهارراه مقدم تا پنجراه پایینخیابان کشیده شدهاست – واقع بود و مکان حدودی آن را، امروزه با ایجاد بوستانی کوچک به نام «میر» مشخص کردهاند. این دروازه که به روی بخش شرقی محله نوغان باز میشد، در تمام طول سال بسته بود و آن را باز نمیکردند؛ مردم مشهد معتقد بودند که به محض باز شدن دروازه «میرعلیآمو»، بلایی خانمانسوز شهر مشهد را فرا خواهد گرفت. به نظر میرسد با توجه به حملات پیاپی ازبکان از این بخش، تصویر «بلای خانمانسوز»، قابل تطبیق با ناامنی حاصل از هجوم ازبکان باشد. بنابراین، در تحلیل گسترش مشهد به سمت غرب و زدن مُهر مرغوبیت بر اراضی این منطقه، نباید از امنیت و مسائل مربوط به آن نیز، چشمپوشی کرد. تلاشهای بیسرانجام تلاشها برای تغییر محدوده شهری مشهد، از دهه 1300ش آغاز شد، زمانی که طرح ایجاد فلکه بزرگ حضرتی را برای اتصال بالاخیابان و پایینخیابان اجرایی کردند و در میانه دو مسیر، خیابانهای «تهران» (امام رضا علیهالسلام فعلی) و «طبرسی» ایجاد و بخش مهمی از منازل و مغازههای این محدوده، به دلیل قرار گرفتن در طرح، ویران شد. این تغییرات، توسعه محدوده شهری را اجتنابناپذیر میکرد. مسئولان وقت، ظاهراً در ابتدا تصمیم گرفتند که این توسعه، توسعهای متوازن باشد و شهر را در تمام جهات گسترش دهد. به همین دلیل، منطقه شمال مشهد هم، در گام نخست، مشمول توسعه محدوده شهری شد. تأسیس نخستین سیلوی گندم شهر، در حدود سال 1317ش و امتدادیافتن خیابان طبرسی به آن سو که در نقشههای دهه 1310ش قابل توجه است، خبر از آغاز تلاشها برای توسعه شهر به سمت شمال میدهد. البته در همان زمان، نگاه به غرب نیز، با واگذاری اراضی منطقه احمدآباد – عموماً اراضی متعلق به آستانقدس رضوی که به صورت اجاره طولانی مدت و برای ساخت خانه در اختیار متقاضیان قرار گرفت – و توسعه معبرهایی مانند کوهسنگی و ایجاد خیابانکشی در امتداد بالاخیابان و محورهای منتهی به محله ارگ، وجود داشت. با این حال، رغبت عمومی و نیز، مُهر تأیید کارشناسی خبره محلی بر مرغوبیت اراضی غرب مشهد، باعث شد که خیلی زود، فرایند توسعه شهری در مشهد دهه 1310ش، به سوی غرب تغییر جهت دهد. در دورههای بعد، این توسعه با سرعتی شگفتانگیز ادامه یافت و بسیاری از روستاهای غرب این شهر را که روزگاری فاصله زیادی با باروی مشهد داشتند، در بر گرفت؛ روستاهایی مانند «نکاه» (نکاح)، «آبکوه»، «میلکاریز» و ... . طی چند دهه اخیر نیز، این توسعه که پشتوانه محیطی و تاریخی خودش را دارد، باعث شدهاست که محدوده شهری مشهد به سوی غرب توسعه بیشتری پیدا کند؛ توسعهای که ظاهراً همچنان ادامه دارد و به نظر میرسد برای حفظ ساختار سنتی شهر و احیای مرکزیت جغرافیایی حرم مطهر رضوی در مشهد، باید فکری درباره آن کرد.
سایر اخبار این روزنامه
معمای تاریخی توسعه شهر مشهد به سوی غرب
تفاهم برای تداوم «روند آستانه»
یک به یک پای میز محاکمه میآیید
جوابیه بانک مرکزی به گزارش «متهمان رشد پایه پولی در 1401»
با 400 میلیون خودرو چی بخریم؟
سازمان های فرهنگی ما نشسته اند نگاه می کنند!
ترکیه علیه امنیت غذایی ایران
پیشنهاد تعطیلی آخر هفته شهرهای بالای ۴۰ درجه
نگاه آقامحسن به «بهارستان»، ماموریت ضدمقاومتی «عباس» و محدودیت مالی عشق کوفی
بدعهدی 2 متهم خارجی ریزگردهای خراسان رضوی!
آغاز صف کشی انتخاباتی میان اصلاح طلبان
ماجرای دزدانی که مغز ۶۶۶ خودرو را ربودند
فضاییها در راه هستند؟