خاطره بشقاب پرنده‌ها درآسمان تهران

محمد معصوميان| ساعت 10 شب يك روز عادي در تهران بود كه تلفن برج مراقبت فرودگاه مهرآباد به صدا درآمد. زني از پشت تلفن خبر از ديدن جسمي عجيب كه بالاي خانه‌اش ايستاده، مي‌دهد. آن زن جسم ناشناس را مثل موتور ماشين، چهار پره و هشت‌پره مي‌ديد. يك ساعت بعد زن ديگري با برج مراقبت تماس مي‌گيرد و از ديدن همان شيئ عجيب در آسمان بالاي سينماي مولن‌روژ خبر مي‌دهد، تماس‌ها بازهم ادامه مي‌يابد از سيدخندان و ديگري در حوالي شرق تهران؛ اينجا بود كه مسوول برج مراقبت «حسين پيروزي» به شك مي‌افتد كه نكند واقعا پروازي باشد كه او از آن بي‌خبر است؟ شب 29 ارديبهشت سال 1355 يكي از آن شب‌هايي است كه خواندن و شنيدن اتفاقاتش هنوز هم شگفت‌انگيز است. شبي كه بعد از گذر اين همه سال هنوز هم مانند چراغ‌هاي آن شيئ ناشناس در حافظه اين شهر چشمك مي‌زند.
 
در امريكا چه خبر است
چهارشنبه 26 ژوييه يا بهتر است بگوييم همين هفته پيش اتفاقي در امريكا افتاد كه در تاريخ كم‌سابقه است. براي اولين‌بار مجلس نمايندگان امريكا جلسه‌اي براي «پديده‌هاي غيرعادي ناشناس» برگزار كرد كه به‌صورت مستقيم از تلويزيون‌ها قابل مشاهده بود. همان اشيايي كه در ايران به آنها بشقاب پرنده و در دنيا به آن (UFO) مي‌گويند. اين جلسه را مي‌توان به نوعي مهم‌ترين اظهارنظر رسمي در رابطه با اين پديده‌ها عنوان كرد. در اين جلسه استماع رايان گريوز، ديويد گراش و ديويد فريور سه كهنه سرباز امريكايي از مشاهدات و شنيده‌هايي گفته‌اند كه براي جهانيان تازگي داشت. گراش كه پيش از اين گفته بود كه ايالات متحده «سفينه فضايي غيرانساني» در اختيار دارد، در اين جلسه ضمن سوگند بازهم اين موضوع را تكرار كرد و هنگامي كه پرسيده شد كه آيا آن فضاپيما خلباني هم داشته است از كشف مواد بيولوژيكي غيرانساني گفت. او البته ادعاهايي در رابطه با در اختيار داشتن وسايل نقليه «سالم و تاحدي سالم» غيرانساني توسط دولت مطرح كرد. كار تا جايي پيشرفت كه او از تماس ايالات‌متحده با خلبانان بيگانه «بدطينت» گفت. رايان گريوز هم از مشاهده بسيار زياد چنين پرنده‌هايي توسط خلبانان گفت. در سال 2020 هم پنتاگون براي اولين‌بار ويديوهايي را از اشياي ناشناخته منتشر كرد كه هنوز ماهيت آنها روشن نيست. اجسامي كه به سرعت حركت مي‌كنند؛ تغيير جهت مي‌دهند، بدون اينكه فهميده شود پيشرانه يا سوخت آنها چيست كه مي‌توانند با چنان سرعتي تغيير مسير ناگهاني بدهند.


رويت اشيا يا پرنده‌هاي تكنولوژيك فرازميني تنها در امريكا اتفاق نمي‌افتد اما همه دنيا امريكايي‌ها را بزرگ‌ترين طرفدار چنين رويدادهايي مي‌دانند. با يك سرچ ساده مي‌توانيد ويديوهاي مختلفي از رويت شدن چنين پديده‌هايي را در كشورهاي مختلف دنيا ببينيد، هر چند بيشتر آنها هيچ سنديتي ندارد. در ايران هم گزارش‌هاي زيادي توسط افراد از ديدن بشقاب پرنده يا اشياي عجيب داده شده است.
 
فرازميني‌ها در ايران
يكي از آنها در سال 1361 در اصفهان بود كه هزاران نفر از انعكاس شي پرنده ناشناخته‌اي گفتند، يا در مرداد 1382 دو گردشگر از ديدن دو شي ناشناس بر فراز درياي مازندران خبر دادند. فروردين ۱۳۸۳ مردم شهرهاي آزادشهر، اردبيل، مشكين‌شهر، تبريز و گنبدكاووس در چند شب، اشياي پرنده ناشناسي را ديدند. اما يكي از پرسروصداترين برخوردهاي نزديك به كرمان برمي‌گردد كه روزنامه اعتماد هم گزارش مفصلي از آن به چاپ رساند. در اين خبر درباره صدا و نور شديدي گفته شد كه بين ساعات 20/6 تا 30/6 بامداد يك روز زمستاني سال ۱۳۸۵، اهالي شهرهاي جيرفت، بافت و راور كرمان و روستاهاي حاشيه كوه‌هاي بارز را شوكه كرد. صداي مهيبي كه با نور گسترده‌اي در تمام منطقه پراكنده شده بود. بعد از اين اتفاق مسوولان استاني تحقيقاتي انجام دادند كه به نتيجه نرسيد. محمدعلي شمس‌الديني جانشين كلانتري 13 بخش راور كرمان از شاهدان عيني حادثه از گشت‌زني در همان ساعت در منطقه گفته بود كه ناگهان نوري در آسمان مشاهده كرد: «بلافاصله از اتومبيل پياده شديم در همين موقع شدت نور به حدي رسيد كه تا شعاع 40 يا 50 كيلومتري را كاملا روشن كرد. 3 يا 4 تكه نوراني ناپيوسته كنار هم بود.» غير از شمس‌الديني يكي از اهالي روستاي باغويه از توابع راور نيز از سراسيمگي اهالي بعد از شنيدن صدا و ديدن برق خبر داد. البته اين صدا و نور در آن زمان در يزد هم مشاهده شد و سناريوهاي زيادي را پيش آورد از برخورد شهاب سنگ تا سقوط هواپيما كه هيچ‌كدام ثابت نشد.
 
تهران در ساعت 23
اما برگرديم به اتفاق نادري كه در شب‌هاي پاياني تابستان 55 در تهران افتاد. اتفاقي كه به نوعي اولين روايت ثبت‌شده از ديدن بشقاب پرنده در ايران است و برخلاف بيشتر چنين روايت‌هايي كه سنديتي ندارد يكي از اتفاقاتي كه چند نفري از جمله مسوول برج مراقبت تهران حسين پيروزي و دو خلبان جنگنده اف 4 به نام‌هاي سروان عزيزخاني و سرگرد جعفري آن را با جزييات تكان‌دهنده‌اي روايت كرده‌اند. روايت را از جايي ادامه بدهيم كه تماس‌هاي تلفني حسين پيروزي را مشكوك كرد و نيرويي او را به بالكن رساند تا با چشم غير مسلح آسمان تهران را رصد كند. پيروزي تعريف مي‌كند به تيمسار يوسفي رييس وقت نيروي هوايي زنگ مي‌زند و گزارش مي‌دهد كه 15 نفر در بالكن اين شي را ديده‌اند اما يوسفي نمي‌پذيرد تا اينكه خود تيمسار به پشت بام مي‌رود و آن را به چشم مي‌بيند و بعد از آن دستور به پايگاه ارسال مي‌شود تا جت‌ها براي شناسايي اين اشياي پرنده ناشناس بلند شوند. داستان اين تعقيب و گريز در آسمان تهران در همان سال‌ها در چند قسمت با نام «تهران در ساعت 23» از تلويزيون هم پخش شد كه ديدن آن با وجود ابتدايي بودن جلوه‌هاي ويژه هنوز هم جذاب است. نيمه مستندي كه توسط افراد واقعي درگير اين پرونده فيلمبرداري و بازسازي شده است.
سروان عزيزخاني اولين خلبان اف 4‌اي است كه از پايگاه هوايي نوژه در همدان به سرعت خود را به آسمان تهران مي‌رساند. در روزهايي كه تهران خالي از برج‌ها و ساختمان بلندمرتبه بود او به سرعت اين شي را رويت مي‌كند. عزيزخاني در اولين شيرجه به سمت شي مي‌فهمد كه با يك مساله عادي روبرو نيست. او مي‌گويد: «جسم مورد نظر سرعت خيلي زيادي دارد. با وجود آنكه من با سرعت دوماخ (هر ماخ برابر است با ۳۴۰ متر بر ثانيه) مي‌روم به او نمي‌رسم». خلبان عزيزخاني كه به سرعت از مرزهاي ايران در حال خارج شدن بود به سمت فرودگاه برمي‌گردد اما داستان تمام نشده بود و تعقيب و گريز ادامه پيدا مي‌كند. نكته جالب ديگر اين بود كه هيچ‌كدام از هواپيماهايي كه آن زمان در آسمان تهران بودند هيچ فركانسي از حركت هواپيماي ديگر در آسمان نمي‌ديدند اما همه آنها يك فركانس عجيب را شنيده بودند كه تنها در زماني كه يك هواپيما در شرايط اضطراري است آن را منتشر مي‌كند آنطور كه پيروزي مي‌گويد صدايي شبيه بنگ بنگ. عزيزخاني يك بار بعد از آمدن اين شي بالاي هواپيما تماس خود را از دست مي‌دهد همين مساله باعث مي‌شود سروان جعفري هم كه خلباني برجسته بود به سرعت براي نجات عزيزخاني خودش را به تهران برساند اما او هم در مواجهه با اين شي گيج مي‌شود و حتي در اقدام به شليك متوجه مي‌شود تمام دستگاه‌ها به جز موتور را از دست داده است.
نورهاي عجيب و ايستادن برفراز كوه‌هاي بي‌بي‌شهربانو و گذر مانند يك پرنده از روبروي فرودگاه مهرآباد از ديگر اتفاقات عجيب آن شب بود كه حتي باعث پريدن برق از فرودگاه هم شد. اما چيزي كه داستان را به مرحله ديگري مي‌برد اين نكته است كه شي پرنده كوچك‌تر ديگري از دل شي اولي بيرون مي‌آيد. جعفري گزارش مي‌كند كه جسم دوم كنار جسم اول ايستاده و به برج مراقبت گزارش مي‌كند كه شي دوم دوباره وارد جسم اول شد. اين اتفاق هنوز هم چيز عجيبي است كه با تكنولوژي‌هاي حال حاضر هم همخوان نيست. جعفري در آخرين گزارش‌ها از فرود جسم دوم روي زمين اطراف پالايشگاه نفت تهران مي‌گويد. در همان زمان كلانتري و ژاندارمري مامور مي‌شوند منطقه را بگردند اما چيزي پيدا نمي‌كنند جز آثار سوختگي. اما هيچ‌كس پرواز دوباره شي دوم را نديد. آن‌طور كه پيروزي مي‌گويد بنا بر گزارش‌ها برج مهرآباد دو هفته روزي دو ساعت در زمان‌هاي متفاوتي صداي بنگ بنگي كه نشان‌دهنده خطر بود، مي‌شنيد. در آن دو هفته هواپيماهاي زيادي كه در حوزه ۲۵مايلي مهرآباد پرواز كرده بودند اين سيگنال عجيب را گزارش كرده بودند.
پيروزي مي‌گويد: «نيروي هوايي هم رفت جست‌وجو كرد و محل پخش انرژي را كندند اما چيزي پيدا نكردند. در يك نوار ۴۰ كيلومتري از دوشان‌تپه در شرق تهران تا رود شور سابق منبع اين سيگنال آلارم جايش را عوض مي‌كرد. وقتي جايي را مي‌كندند انرژي ضعيف مي‌شد اما چيزي پيدا نمي‌شد» شي اول بالاخره اوج مي‌گيرد اما از شي دوم خبري نيست. حالا كه داستان واقعي ما اينقدر سورئال است چرا نشود خيال كرد كه اين شي دوم هنوز هم جايي اعماق زمين در تهران مانده است؟ آن دو خلبان بعد از اين اتفاقات مدتي اجازه پرواز نداشتند و گويا آزمايش‌هايي هم روي آنها انجام شده تا معلوم شود كه مواد راديواكتيو در بدن آنها نباشد.
 
يا همه آنها را مي‌بينيم يا هيچ‌كس
علي ابراهيمي سراجي عضو تحريريه ماهنامه نجوم در گفت‌وگو با «اعتماد» شروع علاقه به موجودات فرازميني را از قرن پيش مي‌داند كه حالا طرفداران زيادي هم دارد. البته او تاريخ اين علاقه به كشف كيهان و امكان‌هايي كه مي‌تواند براي انسان ايجاد كند را فراتر از يك قرن مي‌داند؛ علاقه بشر به اينكه بداند آيا در اين جهان نامتناهي تنها است يا موجودات ديگري هم هستند كه مي‌تواند با آنها ارتباط برقرار كند. همين علاقه بود كه نجوم باستاني را به تكنولوژي‌هاي جديد تبديل كرد؛ به تلسكوپ‌ها و سفينه‌هايي كه مرز خيال و واقعيت را در مي‌نوردند. ابراهيمي از منجم‌هايي مي‌گويد كه پيگيرانه پديده‌هاي نجومي را بررسي مي‌كنند اما تا به امروز نقل قول‌ يا گزارشي در رابطه با ديدن فرازميني‌ها يا يوفوها نداشتند. او طرح چنين ادعاهايي را تنها از طرف علاقه‌مندان به اين مساله مي‌داند. ابراهيمي شهادت ماموران نيروي هوايي در كنگره ‌امريكا را صرفا يك ادعاي بي‌سند مي‌داند و مي‌گويد: «برخورد با موجودات فضايي يك برخورد بسيار پيچيده است و قضيه‌اي نيست كه تنها امريكايي‌ها به آن بپردازند» او بخشي از اين گزارش‌ها از ديدن بشقاب پرنده‌ها را مربوط به فناوري‌هاي جديد جاسوسي مي‌داند كه امكان دارد بعضي از كشورها به آن دست پيدا كرده باشند و به صورت سري به آن مي‌پردازند.
ابرهيمي در پاسخ به احتمال وجود فرازميني‌ها مي‌گويد: «با اين وسعت عالم با قطعيت نمي‌توانيم بگوييم وجود دارند يا ندارند. اگر هم باشند اثبات آن كار راحتي نيست و شبيه پيدا كردن سوزن در انبار كاه است چون جهان ما بسيار گسترده است و از آن مهم‌تر اينكه در هر جايي شرايط حيات وجود ندارد. انسان‌ها هنوز شواهدي از حيات در منظومه شمسي پيدا نكردند. اما اگر حيات در نقطه‌اي مانند زمين شرايط مهيايي داشته باشد، مي‌تواند گونه‌هاي بسياري در آن زندگي كنند. اما ما با توجه به اينكه هنوز قدرت كافي را نداريم، نمي‌توانيم با قاطعيت بگوييم كه وجود ندارند.»
اينجا مي‌توان بحث را به دو قسمت مجزا تبديل كرد يك بخش اينكه آيا حيات فرازميني وجود دارد و بخش دوم اينكه آيا انسان‌ها با آن برخوردي داشته‌اند يا خير؟ ابراهيمي سيگنال «wow» را تنها نشانه‌اي مي‌داند كه تاكنون از يك منبع فرازميني به زمين ارسال شده است: «به جز يك سيگنال به نام سيگنال واو كه مي‌دانيم فرازميني است اما ماهيت آن را نمي‌دانيم و اينكه از چه جايي به زمين آمده شاهد علمي ديگري نداريم كه آن‌هم تنها يك‌بار اتفاق افتاده بود. اين سيگنال فقط يك‌بار و به صورت راديويي دريافت شد.» ابراهيمي معتقد است ما هنوز آنقدر پيشرفت نكرده‌ايم كه بتوانيم با موجودات فرازميني در فواصل بسيار دور ارتباط برقرار كنيم و براي سفر در فضا براي يافتن اين موجودات هم توانايي كافي نداريم: ‌«وقتي از مسافرت حرف مي‌زنيم بايد توجه داشته باشيم كه نزديك‌ترين ستاره به ما 40 تريليون كيلومتر فاصله دارد. چطور مي‌شود در اين ابعاد مسافتي يك موجود فرازميني به ما برسد؟ اگر آن موجود به چنين سرعتي برسد كه در اين فضا حركت كند قطعا تكنولوژي خيلي برتري دارد و اين تكنولوژي آنقدر برتر است كه ما يا خيلي راحت متوجه حضورشان مي‌شويم يا به هيچ شكلي متوجه اين حضور نمي‌شويم چون آنها بر فرض اين اتفاق خيلي برتر از ما هستند. اينكه ادعا مي‌شود ما آنها را شكار كرديم، كالبدشكافي كرديم، يا در «منطقه 51» امريكا سقوط كردند بسيار حرف‌هاي پيش پا افتاده‌اي است چون آنها در صورت رسيدن به زمين نمي‌توانند آنقدر ناتوان باشند.» از نظر او اين بحث بسيار پيچيده‌تر از آن چيزي است كه به راحتي هر شي در آسمان ديده شد بگوييم فرازميني ديديم.
با كنار هم گذاشتن اتفاقات و اطلاعاتي كه در اين چند ساله منتشر شده بسياري معتقدند با سرعت يك يوفو به پاسخ اين مساله هيجان‌انگيز نزديك مي‌شويم.