تكليف موسيقي را روشن كنيد

سيمين   سليماني 
مشكلات ناتمام اجراها و برنامه‌هاي موسيقي، هر روز به شكلي خود را نمايان مي‌كند؛ حالا ديگر كار به جايي رسيده كه يك هنرمند صاحبنام موسيقي نه با سازش كه با پايه سازش به روي صحنه مي‌رود! كيوان ساكت كه از چهره‌هاي نام‌آشناي موسيقي ايران به شمار مي‌رود و به گواه بسياري از بزرگان موسيقي در زمينه آموزش و تدريس موسيقي هم خدمات بسياري به هنر ايران ارايه كرده در برنامه «تداكس تهران» در سالن برج ميلاد شركت داشت؛ اين‌بار اما به شكلي متفاوت از هميشه. مخاطبان ساكت هميشه او را با سازش به ياد مي‌آورند. تصويري از ساكت پس از خيلي اجراهايش در يادها هست كه او در پايان سازش را به نشانه احترام بالاي سر مي‌برد؛ اما اين‌بار او بدون ساز و البته با پايه سازش به روي صحنه رفت. كيوان ساكت در حالي كه پايه سازش را روي دست بلند كرده بود، به حاضران در سالن برج ميلاد گفت: «حتما شگفت‌زده شده‌ايد كه اين در دست من چيست؟ اين ساز من است... اجازه پيدا كردم فقط پايه سازم را به روي صحنه بياورم.»
برنامه «تداكس تهران» 13 مرداد در سالن برج ميلاد تهران با شركت كيوان ساكت اما در غياب ساز او اجرا شد؛ برنامه‌اي كه بنا بود ساكت در آن درباره شيوه‌هاي نوازندگي صحبت كند و البته كه ساز هم بزند. او سال‌ها در وادي موسيقي نفس كشيده؛ آهنگ ساخته، نواخته و آموزش داده و صاحبنامي‌ شده. سراغ اين آهنگساز و نوازنده تار و سه تار رفتم و درباره اتفاق اخير با او گفت‌وگو كردم.
  در ابتداي اين گفت‌وگو از شما مي‌خواهم براي مخاطبان ما بفرماييد، برنامه 13 مرداد در سالن برج ميلاد با چه هدفي برگزار  شد؟
سلسله برنامه‌هاي تداكس در سراسر دنيا برگزار مي‌شود و يك برنامه جهاني است. به اين شكل كه از انديشمندان، هنرمندان و كساني كه مي‌توانند مرزهاي هنر و دانش را فراتر ببرند، دعوت مي‌شود كه تجربه و كارهاي خود را كه در آن به يافته‌ها و نتايج تازه‌اي دست يافته‌اند، براي مردم و علاقه‌مندان بازگو كنند. يكي از اين برنامه‌ها هم با عنوان «موسيقي كهن و شيوه‌هاي نو»  برنامه  من بود.
  آن‌طور كه مي‌دانم در اين برنامه، بنا بود شما درباره شيوه‌هاي نوازندگي صحبت كنيد و به موازات آن ساز هم  بنوازيد؛ درست است؟
بله، از آنجا كه سازهاي تار و سه تار از كهن‌ترين سازهاي ما هستند و من در اين سال‌ها با اين سازهاي كهن، نغمه‌هاي نو نواخته‌ام و به گفته كساني كه صاحب ذوق و دانش در موسيقي هستند، افق‌هايي را در اين مسير گسترده‌ام، از من هم دعوت شد كه اندكي درباره سنت و مدرنيته و تقابل اينها و همچنين درباره شيوه نوازندگي كه اين تكنيك‌هاي مدرن و تازه را در آن نشان مي‌دهد، صحبت كنم و در بخش‌هايي كه لازم است، ساز هم بزنم  و درباره آن  توضيح بدهم.
  خُب، برنامه - آن‌طور كه گفتيد- مشخص بود. شما هم كه هميشه  با  سازتان هستيد. چرا  اين ‌بار با پايه ساز روي صحنه رفتيد؟ در خبرها موضوع  كاملا  روشن  نشده.
با وجود اينكه همه مجوزها آماده بودند و هيچ مشكلي هم وجود نداشت، اجازه بردن ساز روي صحنه داده نشد و من هم تنها  پايه ساز را  روي صحنه بردم.
  به هر حال برنامه شما به عنوان يك برنامه پژوهشي تعريف شده بود؛ آن هم درباره شيوه‌هاي نوين نواختن ساز. وقتي مجوز اجراي چنين برنامه‌‌اي با حضور يك آهنگساز و نوازنده صادر مي‌شود، طبعا ساز هم هست. چطور شد كه يك‌دفعه ساز از برنامه شما حذف شد؟
ببينيد، متاسفانه هنوز در اين كشور تكليف با موسيقي آشكار نشده است. اگر به تاريخ و آمار و هرآنچه در دست است، نگاه كنيد، يك مورد فساد اخلاقي و مالي بين هنرمندانِ اصيل موسيقي به خصوص هنرمندان موسيقي ايراني هرگز در طول تاريخ نخواهيد ديد؛ حتي يك مورد هم نخواهيد يافت. شما يك استاد مسلم موسيقي ايراني چه در گذشته، چه در حال پيدا نمي‌كنيد كه در طول زندگي خود يك فساد اخلاقي و مالي داشته باشد و اين معجزه است و البته حاصل پرورش و تربيتِ فرهنگ ايران و موسيقي ايراني است. در صورتي كه شما مي‌بينيد در روزگار ما هر روز خبر و گزارش فسادهاي اخلاقي و مالي فراوان است و روزي نيست كه خبري از فسادهاي اخلاقي و مالي يكي از مديران وجود نداشته باشد. مساله اين است كه هنر، انسان مي‌سازد و هنر اصيل اساسا بر مدار اخلاق است. با توجه به آنچه گفتم براي من و بسياري از بزرگان هنر اين پرسشِ شگفت‌انگيز همچنان وجود دارد كه چگونه و به چه دليل جلوي رشدِ هنرِ انسان‌ساز و مردم‌ساز و اخلاق‌سازِ مردم ايراني گرفته مي‌شود؟
  تكرار اتفاقات مشابه انتقادهاي زيادي را برانگيخته  است.
بله؛ آنچه اتفاق مي‌افتد شايد شكل‌هاي گوناگوني داشته باشد اما همه منجر به يك ممانعت و جلوگيري از بسط اين هنر است. يا اساسا مجوزها داده نمي‌شوند و هيچ برنامه‌اي برگزار نمي‌شود يا اگر مجوزي داده مي‌شود، گير و اشكالي در آن پديد مي‌آورند و اجرايي صورت نمي‌گيرد؛ از بسط و گسترش هنر ممانعت مي‌شود اما اين‌همه فساد آشكار درمان نمي‌شود. پرسشم را تكرار مي‌كنم و آن اينكه «دليل ممانعت از رشدِ هنرِ انسان‌ساز و اخلاق‌سازِ ايراني چيست؟ همين پرسش شايد بتواند حتي يك نفر را از اين خواب بيدار كند و گمان مي‌كنم  همين اندازه  هم كافي  باشد.
  بسياري نگران موسيقي هستند و اينكه با وضعيت كنوني، راه موسيقي سد شده است. عده‌اي هم معتقدند كه با وجود همه بازدارنده‌ها موسيقي راه خودش را مي‌رود و نمي‌توان مانع مسير آن شد. شما چه نظري داريد؟
معتقدم نه تنها هرگز نمي‌توان راه موسيقي و به‌طور كلي هنر را بست، بلكه اين نوع تصميم‌ها معمولا در نهايت به عكس آن‌چه اهداف تصميم‌گيرندگان بود، تبديل مي‌شوند و نتيجه‌اي بر خلاف آن اهداف حاصل مي‌كنند. چنان‌‌كه نتيجه در نهايت، چيزي جز نزديك‌تر شدن مردم به موسيقي نخواهد بود. تنها موجب نزديك‌تر شدن مردم به هنر موسيقي خواهد شد. شايد اگر برنامه يك برنامه دولتي بود، شاهد اين اتفاق نمي‌بوديم! به هر حال برگزاركنندگان «تداكس تهران» بسيار فرهنگي و قانونمند كار كردند و من از همه آنها سپاسگزارم.