روزنامه جوان
1402/05/22
«اسم تو مصطفاست» را با احساسات چندگانه نوشتم
در مراسم رونمایی از کتاب «اسم تو مصطفاست» با تعبیر جالبی گفتید که شما به خواستگاری این اثر رفتید. با توجه به اینکه کتاب «اسم تو مصطفاست»، اولین اثر شما در رابطه با شهدای مدافع حرم است، لطفاً در مورد چرایی انتخاب زندگی شهید صدرزاده برای نوشتن توضیح بدهید.
من به صورت جدی پس از انقلاب فعالیتم را آغاز کردم و اولین داستانم را سال ۶۴ درباره شهدا نوشتم. پس از آن به صورت جدی به حوزه هنری پیوستم که ماحصل آن تا امروز ۴۰ کتاب منتشر شده و زیر چاپ است. اما با این همه کتاب «اسم من مصطفاست»، اولین اثر من درباره شهدای مدافع حرم است، هرچند همانطور که گفتم از سال ۶۴ نوشتن داستان را شروع کردم. نوشتن درباره شهدا و با محوریت شهدا را دوست دارم. خودم به انتشارات روایت فتح رفتم و گفتم میخواهم درباره یکی از شهدا بنویسم که قرعه به نام ایشان افتاد. آن ایام شهید صدرزاده تازه به شهادت رسیده بودند که ایشان را به من پیشنهاد کردند. من گفتم باید قبل از هر چیزی عکس این شهید را ببینم و اگر ارتباط درونی با این شهید برایم ایجاد شد، آن زمان در مورد نوشتن کار تصمیم میگیرم. در واقع به دنبال ارتباط حسی و روحی با شهید صدرزاده بودید؟
بله، دقیقاً همینطور است. پس از این صحبتها یک سیدی که بیشتر حاوی عکسهای شهید بود به من داده شد. وقتی آنها را دیدم، آن اتفاقی که میخواستم شکل گرفت و به دوستان گفتم که این کار را مینویسم. محوریت کتاب صحبتهای همسر شهید صدرزاده است. گرفتن مصاحبهها چقدر زمان برد؟
واقعیت این است که مصاحبهها توسط افراد دیگری گرفته شد و من از طریق یکی از شبکههای اجتماعی آنها را دریافت میکردم. این را هم بگویم که نوشتن این اثر چیزی حدود دو سال به طول انجامید. علت دو ساله شدن فرایند نوشتن کتاب چه بود؟
از دلایل اصلی این بود که شهید صدرزاده تازه به شهادت رسیده بود و همسر ایشان، چون جاهای مختلفی برای مصاحبه میرفتند، انفصال زیادی بین هر دور مصاحبه با دور بعدی ایجاد میشد. البته یکی دیگر از دلایل این مسئله ایجاد برخی سؤالات در ذهن من و طرح آنها برای گرفتن پاسخ بود، چون از نظر زمانی گسستهای زیادی به وجود آمده بود و باید خودم به این پاسخها میرسیدم، به همین دلایل نوشتن کار دو سال طول کشید. مدت زمان اخذ مصاحبهها چقدر طول کشید؟
فکر کنم چیزی حدود دو یا سه ماه. علت اینکه مصاحبهها را صرفاً با همسر ایشان انجام دادید، چه بود؟
میخواستم از زاویه دید همسر شهید به ایشان و زندگیشان بپردازم. در واقع میخواستم یک نگاه همسرانه و از داخل زندگی به ایشان داشته باشم یا به قول معروف میخواستم از زوایه دید نیمهپنهان ماه آن را روایت کنم. مخاطب این کتاب لزوماً همسران شهید و بانوان هستند یا اینکه گستره آن عمومیت بیشتری دارد؟
من بیشتر نگاهم یک نگاه عام است، نه فقط همسران شهدا یا زنان و دختران. در بین خوانندگان این اثر آقایانی بودند که با من تماس میگرفتند و ابراز احساسات میکردند و میگفتند که با مطالعه آن اشک ریختهاند. حتی یک نفر تماس گرفت و گفت که میخواهد آن را به یک فیلم تبدیل کند. مقصودم این است که مخاطب خاصی مورد نظر من نبود و از همان ابتدا آن را برای مخاطب عام نوشتم. شاید به همین علت است که الان چاپ بیست و دوم آن قرار است منتشر شود. آیا این اثر در دستهبندی آثار تاریخ شفاهی حوزه ادبیات قرار میگیرد یا اینکه عنصر خیال و قلم نویسنده هم در آن جریان دارد؟
این اثر یک زندگینامه داستانی است. زندگینامه، یعنی اینکه ما خطوط اصلی را تحریف نمیکنیم یا تغییر نمیدهیم و اصل ماجراها و اتفاقات سر جای خودشان هستند، ولی از عنصر خیال و نثر و توصیف و تلمیح و آرایههای نثری و داستانی و فضاسازی در خلق آن استفاده شده است. تا حس در یک کاری ریخته نشود، آن جنبه و مایه هنری خودش را پیدا نمیکند. در نتیجه به نظر من نویسنده باید یک نوع بازیگری مکتوب داشته باشد و احساس کند که خودش به جای نقلکننده اصلی است و با راوی همذاتپنداری و احساس مشترک پیدا کند. وقتی نویسندهای که در حال نوشتن کاری است با آن سوژه ارتباط برقرار میکند و با شخصیت داستانش همذاتپنداری میکند در نتیجه از جان و روح باید مایه بگذارد که خوشبختانه این در مورد کتاب «اسم تو مصطفاست» اتفاق افتاد. علت مخالفت شما با ساخت فیلمی از این کتاب دقیقاً چه بود؟
دوست دارم خودم به عنوان نویسنده فیلمنامه این کار حضور داشته باشم و اساساً شرط اصلی من برای موافقت با ساخت فیلمی بر مبنای کتاب اسم تو مصطفاست، همین است. البته همه میدانیم که شهدا متعلق به همه مردم هستند و حتی صرفاً به خانواده آنها هم تعلق ندارند، منتها من دلم میخواهد در ساخت آن سهیم و حضور داشته باشم، چون این کار از ابتدا تصویری نوشته شده و سرشار از احساسات چندگانه است. وجه تسمیه این کتاب چیست؟
دقیقاً پایان کار به این اسم رسیدم و یک مرتبه به ذهنم رسید برای اینکه آن صفات و نگاه شخصیت شهید جایی که برای رفتن به سوریه با مشکلات و موانعی مواجه میشوند همه این موانع در مقابل ایمان ایشان و آن افق بلندی که میدید (شهادت) اثرگذار نبودند، این به ذهن من آمد که حقیقتاً ایشان مصطفی (برگزیده) بودند، به همین علت نام کتاب را «اسم تو مصطفاست» گذاشتم. ظاهراً رهبر انقلاب هم بر این کتاب تقریظی نوشتهاند.
بله، همین امروز به من اطلاع دادند که ایشان چشم ما را روشن کردند و بر این کتاب تقریظی نوشتند که قرار است تا چند روز دیگر مراسم رونمایی از آن برگزار شود.
سایر اخبار این روزنامه
پرونده۱۰۷ عضو ارشد منافقین باز شد
اقتصاد مقاومتی نسخه شفابخش در جنگ اقتصادی است
یک دوره آموزش «پررویی نجومی»!
کانادا پناهگاه تازه تروریستهای آواره منافقین
گزارش پیشکش درست پیامک ارسال کنید
دشمنی مهاجران اپوزیسیون شده از صهیونیستها بدتر است
بهشت امریکایی در آب و آتش میسوزد
تسهیلات اربعین و خدا قوت به مسئولان
جزئیات آزادسازی منابع ارزی ایران در کره و عراق
منتظر توافق گستردهتر باشید
«اسم تو مصطفاست» را با احساسات چندگانه نوشتم
در اعمال قانون بر قاچاقچیان دچار چالش هستیم
حقخواهی مساوی است با حذف!
جنگ شود، اسرائیل را گورستان میکنیم
کره جنوبی را عبرت آیندگان کنید