طالبان امنیتی‌سازی روابط با طالبان!

مقاله روزنامه جوان در مورد سایه روشن‌های حکومت دوساله طالبان در افغانستان که روز شنبه، ۲۱ مرداد منتشر شد، با بازخورد‌هایی همراه شد و برخی مغرضانه نکات مطرح شده در مورد دستاورد‌های طالبان را برجسته کردند و از ذکر نکات منفی و ناکامی‌های این حکومت در این مدت که به خوبی و صریح در مقاله بیان شد، اجتناب کردند.
متأسفانه فضای این روز‌های مطبوعات ایران در مورد تحولات افغانستان شاهد برخی رویکرد‌های متفاوت، متعارض، غیرواقع‌بیانه و حتی دروغ‌پردازی‌ها است که بیانگر فضای متفرق سیاسی در سطح دولت و جریان‌های سیاسی است که تأثیرات خود را در فضای رسانه‌ای و مجازی کشور و در نهایت افکار عمومی بروز داده و سبب نوعی هرج و مرج و بی‌نظمی شده است. در این بین، فاصله گرفتن از واقع‌گرایی در نوع برخورد با مسئله افغانستان و طالبان و همچنین مهاجرین افغانستانی در ایران و امنیتی‌سازی آن، خود می‌تواند برای ایران چالش آفرین باشد، تبعات درازمدت امنیتی به دنبال بیاورد و سبب شود ایران خواه ناخواه در میدان قدرت‌ها و رسانه‌های معاند به خصوص امریکا و رژیم صهیونیستی در مورد مسائل افغانستان بازی کند. در این مورد بسیاری جریان‌های داخلی و خارجی تلاش دارند ایران را وادار به رویارویی با حکومت طالبان در افغانستان کنند، در حالی که واقع‌گرایی در دیپلماسی، به خصوص در مورد مسئله افغانستان ثابت کرده که همواره نتیجه‌بخش خواهد بود. نمونه آن، تلاش‌های خستگی‌ناپذیر تیم دیپلماسی جمهوری اسلامی در حوزه افغانستان است که بالاخره در مسئله حق‌آبه هیرمند نتیجه داد و برای اولین بار پس از سال ۱۳۵۱ و امضای معاهده هیرمند، یک تیم فنی با صلاحیت از ایران توانست از ایستگاه سنجش آب دهراود در سرمنشأ هیرمند، حوضه آبریز سد کجکی و بعد از آن، سد کمال‌خان در نزدیکی مرز با کشور بازدید کند و مذاکرات پیرامون پرداخت حق‌آبه هیرمند ادامه یابد که در نوع خود بی‌نظیر است.
آنچه مشخص است اینکه جریان طالبان یک واقعیت انکارناپذیر جامعه افغانستان است و به قدرت رسیدن مجدد آن‌ها نیز از هر طریقی که محقق شد، این واقعیت را انکارناپذیرتر می‌سازد. حال سؤال اساسی این است که در برابر این واقعیت انکارناپذیر که حالا قدرت و تمامیت ارضی افغانستان را در همسایگی ایران در اختیار دارد، چه رویکردی را باید در پیش گرفت؟ آیا راهی غیرواقع‌گرایی و پذیرفتن این حقیقت غیرقابل انکار وجود دارد؟ قطعاً خیر! رویکرد تعامل با حکومت سرپرست افغانستان، حکومت طالبان، امارت اسلامی یا آنچه دستگاه دیپلماسی ایران به آن «هیئت حاکمه سرپرستی افغانستان» خطاب می‌کند، واقع‌بینانه‌ترین رویکردی بوده که تاکنون در مورد تحولات افغانستان روی دست گرفته شده و نتایج مثبتی هم به دنبال داشته است.
این در حالی است که سیاست تعاملی، یک سیاست دوطرفه و مطالبه‌گر است و قطعاً تداوم هوشمندانه این رویکرد، می‌تواند زمینه‌ساز توسعه روابط با حاکمان کنونی افغانستان باشد. در این بین، برخی که مغرضانه تحولات افغانستان را دنبال می‌کنند و به دنبال شیطنت هستند، از کلیشه «تطهیر طالبان» استفاده می‌کنند و به نوعی تلاش می‌کنند که جریان‌های طرفدار تعامل با طالبان را به تلاش برای تطهیر این جریان متهم کنند و از این طریق، با جهت‌دهی افکار عمومی، این جریان‌ها را به حاشیه برانند و خود از امنیتی‌سازی فضای روابط دوکشور و بردن ایران به سمت تقابل با طالبان، سوءاستفاده کنند؛ کاری که حتی جمهوری اسلامی به دنبال شهادت هشت دیپلمات و یک خبرنگار خود در حمله تروریستی ۱۷ مرداد ۱۳۷۷ به کنسولگری آن در شهر مزارشریف از آن اجتناب کرد و تلاش کرد با واقع‌گرایی، فضا را مدیریت کند.


البته در روز‌های گذشته انتقاد‌هایی در مورد رویکرد وزارت امورخارجه در قضیه افغانستان و نوع نگاه به طالبان مطرح شده که جای تأمل دارد.
در شرایط کنونی، نه تقابل با طالبان مشکلات موجود داخلی در افغانستان و همچنین چالش‌ها در روابط با ایران را حل می‌کند و نه رویکرد طالبان به گونه‌ای است که قابل تطهیر باشد، بلکه انتقاد‌های جدی نسبت به سیاست و رویکرد‌های حقوق بشری آن وارد است، بلکه یک رویکرد تعاملی و واقع‌گرایی مطالبه‌گر و صریح در برابر واقعیت انکارناپذیر طالبان است که از یک سو می‌تواند در حوزه مسائل مشترک و مورد تأیید دو طرف، سبب توسعه روابط شود و از سوی دیگر، احیاناً تهدیدها، آسیب‌ها و چالش‌هایی که از ناحیه نوع نگاه و رویکرد طالبان وجود دارد را مدیریت و حتی مهار کرد. این هنر دیپلماسی است و جمهوری اسلامی تجربه‌ها و دستاورد‌های خوبی در این زمینه دارد. ما نیاز به یک‌سری مطالعات جدید و همه‌جانبه برای شناخت بهتر طالبان و عملکرد حکومت آن‌ها در دو سال گذشته، پذیرش آن‌ها به عنوان یک واقعیت و تعامل با آن، و در عین حال، چگونگی مدیریت و مهار آسیب‌ها و چالش‌های ناشی از برخی رویکرد‌های طالبان و تبدیل آن به فرصت داریم.
در این بین، نوع رویکرد طالبان هم به گونه‌ای بوده که به هیچ صورت زیر بار حرف زور و تقابل نمی‌رود و رویکرد‌های تقابلی و حتی انتقادی، با نتیجه معکوس همراه خواهد بود، اما پیشرفت‌ها در مسئله حق‌آبه نشان داد که دیپلماسی و تعامل می‌تواند با دور کردن تهدیدها، فرصت‌ساز باشد.