مشاركت، زمينه مي‌خواهد

اصلاح‌طلبان برخلاف اصولگرايان به ‌طور طبيعي خواستار افزايش مشاركت در انتخابات هستند چرا كه تجربيات گذشته حاكي است مسير توفيق و پيروزي آنان از مشاركت و حضور بالاي مردم مي‌گذرد. اين روزها برخي چهره‌ها و رسانه‌هاي اصولگرا با انتشار اخبار كذب و غيرواقعي تلاش مي‌كنند، تصويري غيرواقعي از انتخابات ارايه كنند، اما بايد ديد چرا مشاركت در انتخابات در سال‌هاي اخير مطابق توقع‌ها نبوده است؟ عدم اقبال به انتخابات طي سال‌هاي اخير دلايلي دارد كه مي‌توان آنها را به صورت زير دسته‌بندي كرد: 
1) با توجه به نارضايتي‌هاي مردم در حوزه‌هاي اقتصادي و معيشتي و با توجه به رخدادهاي اعتراضي پس از مرگ مهسا اميني، مردم مطالبات خود را در اعتراضات به سمع و نظر دولت و نظام حكمراني رساندند اما پاسخ مناسبي از سوي سيستم دريافت نكردند. امروز مردم احساس مي‌كنند مطالبات‌شان روي زمين مانده و توجهي به آنها نمي‌شود. هرچند نظرسنجي شفافي در اين زمينه صورت نگرفته اما مشخص است تورم 40 درصدي، فيلترينگ گسترده، افزايش محدوديت‌ها و... باعث رضايتمندي مردم و افزايش مشاركت آنها نمي‌شود. اصلاح‌طلبان هم به عنوان طيفي كه همواره نسبت نزديكي با مطالبات مردم داشته‌اند، احساس مي‌كنند فضاي لازم براي پاسخگويي به مطالبات مردم وجود ندارد.
2) دليل ديگر مرتبط با تجربيات انتخابات اخير است. اصلاح‌طلبان تجربه ردصلاحيت‌هاي گسترده را همراه دارند. در سال‌هاي گذشته به خصوص سال‌هاي 98 و 1400 چهره‌هاي برجسته اصلاح‌طلب به بهانه‌هاي واهي ردصلاحيت شدند و پاسخ مناسبي هم از شوراي نگهبان دريافت نكرده‌اند. طبيعي است كه اين طيف با احتياط بيشتري وارد آوردگاهي شود كه تيغ تيز ردصلاحيت‌هاي آن را احساس كرده‌اند.
3) بياييد فرض را بر اين بگذاريم كه دو اشكال ياد شده رفع شوند. يعني از يك طرف، مردم احساس رضايت كرده و مشاركت بالايي داشته باشند و از سوي ديگر شوراي نگهبان و دستگاه‌هاي نظارتي، نظارت استصوابي را ملغي اعلام كرده و همه اصلاح‌طلبان را تاييد صلاحيت كنند. فرض بگيريم اصلاح‌طلبان هم راي بياورند و راهي بهارستان شوند. همچنان نشانه‌اي براي كارآمد بودن حضور آنان در مجلس مشاهده نمي‌شود، چرا كه مجلس طي سال‌هاي اخير از كاركرد اصلي خود خارج شده است. اصلاح‌طلبان احساس مي‌كنند مجلس از ماهيت خود خالي شده است. بنابراين پروسه افزايش مشاركت در انتخابات قبل از هر چيز نيازمند اصلاحات اساسي در نظام حكمراني و سياستگذاري‌هاي راهبردي است.