روزنامه خراسان
1402/05/25
فرقه بهائیت؛ مرور یک پرونده 170 ساله
جواد نوائیان رودسری- فرقهسازی بخشی از یک پروژه بزرگ استعماری است که از نیمه نخست قرن نوزدهم، مورد توجه همه دولتهای اروپایی قرار گرفت و به ویژه از آن، برای ایجاد تحولات و تغییرات دلخواهشان در سرزمینهای اسلامی بهره بردند. با این حال، معنای این گزاره تاریخی،آن نیست که ما شکل گرفتن تمام فرقهها و فعالیتهای آن ها را یکسره در دامن استعمارگران ببینیم و از نقش تحولات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در فرصت دادن به چنین افکاری برای جلب نظر عمومی، چشم بپوشیم. واقعیت آن است که بستر شکلگیری فرقهها، به واسطه تحولاتی ایجاد می شد که به آن ها اشاره کردیم و استعمار، با شناسایی دقیق و موقعیتسنجی این جریانها، در راستای به کارگیری آن ها در تامین منافع و برنامههای بلندمدت خود، به حمایت از این فرقهها میپرداخت و حتی زمینهساز تغییرات بنیادی بعدی در آن ها میشد. درست مانند رفتاری که با بابیه، به عنوان یک فرقه انحرافی در ایرانِ دوره قاجار انجام دادند؛ اتفاقی که بعدها به تاسیس فرقه بهائیت انجامید و جریان کشداری را به وجود آورد که همچنان تبعات آن در قالبهای گوناگون سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ظاهر میشود و در ماجراهایی مانند «شبکه واردات لنز از رژیم صهیونیستی» و به تازگی، «شبکه احتکار دارو» خود را نشان میدهد. مختصری درباره ریشههای بهائیت بهائیت از نظر ساختار تاریخی، یک فرقه درجه دوم است؛ فرقهای که از درون فرقهای دیگر پدید آمد. بعد از آنکه فتنه بابیه، با ادعاهای سید علیمحمد شیرازی – ابتدا ادعای ارتباط با امام زمان(عج)، بعد ادعای موعود بودن، سپس ادعای نبوت و در نهایت، ادعای الوهیت - بین سالهای 1260 تا 1264ق شکل گرفت و درنهایت با تمهیدات و پایمردی میرزاتقیخان امیرکبیر – که رضوان خداوند بر او باد - پایان یافت، تتمّه بابیها که در کارنامه آن ها، به وفور سوابق شورش و کشتار وجود داشت، در سال 1268ق و در پی ترور نافرجام ناصرالدینشاه، جمعی مقتول و تعدادی نیز، به بغداد که در آن زمان بخشی از امپراتوری عثمانی بود، تبعید شدند. در میان جمع تبعیدی، دو برادر به نامهای حسینعلی و یحیی حضور داشتند که هر دو از اهالی نور و وابسته به خاندانی متمول در این منطقه بودند. یحیی که با نام میرزایحیی، ملقب به «صبحازل» مشهور بود، در میان جمعی از بابیها، به عنوان جانشین منصوص باب در فرقه بابیه شناخته میشد و برادر بزرگ تر وی، میرزاحسینعلی، ملقب به «بهاءا...» نیز، تبلیغ جانشینی برادر را نزد اهل فرقه میکرد، اما طولی نکشید که در بغداد، حسینعلی، منویات قلبی خود را برای تصاحب سرکردگی بابیان آشکار کرد. او روابط خوبی با روسیه تزاری داشت و طبق برخی گزارشها، پیش از آنکه تبعید شود، مدتی را به عنوان کارپرداز رژیم تزاری در نواحی شمال خراسان خدمت کرده بود و اصولاً نجات وی از زندان تهران، با کمک سفارت روسیه و اسکورت ویژه قزاقها تا مرز عثمانی ممکن شد. به هر حال، حسینعلی با ادعایی تازه در میان بابیها عرض اندام کرد؛ این ادعا، ادعای پیامبری تازه بود که عملاً پایان کار بابیه را رقم میزد و شروع به کار فرقهای جدید با عنوان بهائیت را اعلام میکرد. طولی نکشید که نزاعهای سنگین میان دو برادر، دولت عثمانی را واداشت آن ها را ابتدا به منطقه «ادرنه» در آناتولی منتقل کند و بعد، میرزا یحیی را به قبرس و حسینعلی را به عکّا در فلسطین بفرستد. بخشی از بابیان که پیرو میرزا یحیی ماندند، به «ازلی» و بخش دیگری که به دنبال حسینعلی راه افتادند، به «بهائی» مشهور شدند. سیاستورزی بهائیان؛ از ادعا تا واقعیت صرف نظر از دستورالعملهایی که سرکردگان فرقه بهائیت، چه در زمان حسینعلی نوری و چه در دوره جانشینان وی – به ترتیب عباس افندی (پسر حسینعلی)، شوقیافندی (نوه دختری عباسافندی) و بیتالعدل (شورایی 9 نفره که توسط شوقیافندی تاسیس شد) – بهائیان از همان ابتدای کار مدعی بودند که ارتباطی با سیاست ندارند و مشاغل سیاسی را نمیپذیرند. حسینعلی در نامههایی که به ناصرالدینشاه و دیگر افراد مینوشت، به صراحت بر این موضوع تاکید میکرد و جانشینان وی نیز، غیر از این را ادعا نمیکردند، اما عملکرد آن ها، طی بیش از 170 سال گذشته، نشان داده است که فرقه بهائیت، در فعالیتهای سیاسی، ابداً منفعل نیست. آن ها در دوره مشروطه و حتی قبل از آن، به دنبال موقعیتهای سیاسی در ایران بودند. «نبیلالدوله»، سفیر ایران در واشنگتن، یکی از اطرافیان عباسافندی بود و بعدها نیز، افرادی مانند حبیبا... هویدا، پدر امیرعباس هویدا که مشاغل مهم دیپلماتیک داشت و برای مدتها سفیر ایران در شامات محسوب میشد، از عوامل مشهور و شناخته شده فرقه بهائیت در اوایل قرن بیستم بود. سرکردگان فرقه تنها در مناسبات سیاسی ایران ورود نکردند؛ آن ها پیوندهای ویژهای با جریان صهیونیسم بینالملل داشتند. این پیوندها، به ویژه در جریان جنگ جهانی اول و اشغال فلسطین توسط استعمار انگلیس، بیشتر خودش را نشان داد؛ بهائیانِ مدعی وارد نشدن به سیاست، چنان با خیانتهای پیاپی خود، دولتمردان عثمانی را به خشم آوردند که حکم اعدام آن ها، در صورت آزادسازی فلسطین صادر شد، اما عباسافندی، سرکرده وقت فرقه، از تبعات اقداماتِ خیانتبارِ خود، قسر در رفت و بعد از استقرار ژنرال آلنبی در فلسطین، از سوی دولت بریتانیا لقب «سِر» و نشان سلطنتی دریافت کرد تا پرده از واقعیت اقدامات فرقه بهائیت، به عنوان یک فرقه تمام سیاسی برداشته شود. جولان فرقه در عصر پهلوی حسین فردوست، دوست و ندیم محمدرضا پهلوی، در خاطراتش به نکتهای کلیدی درباره اعضای فرقه بهائیت اشاره میکند. او مینویسد: «بهائیهایی که من دیدهام، واقعاً احساس ایرانیت نداشتند و این کاملاً محسوس بود و طبعاً این افراد جاسوسهای بالفطره بودند.» این یک واقعیت است که فرقه بهائیت، «جهانوطنی» بودن را به عنوان یک اصل در خوراک تبلیغاتی خود به اعضای فرقهاش گنجانده است و این مسئله در شکل دادن شخصیت آن ها تاثیر ویژهای دارد. با این حال، سرکردگان فرقه، در ورود به فضای سیاسی ایرانِ عصر پهلوی درنگ نکردند. این حضور از دوره رضاشاه و با فعالیت افرادی مانند سرگرد صنیعی (سرلشکر بعدی) به عنوان آجودان محمدرضا پهلوی آغاز شد. اعتماد ویژه محمدرضا به بهائیان، حتی پای آن ها را به خصوصیترین اجزای زندگی وی باز کرد. عبدالکریم ایادی – پزشک مخصوص شاه که طبق گفته فردوست، ابتدا دام پزشکی خوانده و بعد تغییر رشته داده بود! – نقش مهمی در تصمیمگیریهای شاه داشت. ایادی با دارا بودن بیش از 80 شغل پردرآمد، تقریباً همه منصبهای دولتی مهم را در اختیار اعضای فرقه گذاشته بود. آن ها تقریباً در همه جا حضور داشتند؛ ثابت پاسال (رئیس رادیو و تلویزیون)، امیرعباس هویدا و 9 نفر از اعضای کابینه او، همچون فرخرو پارسا (وزیر آموزش و پرورش) و گلسرخی (وزیر منابع طبیعی)، از اعضای فرقه بودند. در تشکیلات ساواک، پرویز ثابتی، به عنوان رئیس اداره سوم (امنیت داخلی)، از بهائیان بسیار متعصب بود و نقش مهمی در بازداشت و شکنجه انقلابیون، طی سالهای دهه 1340 و 1350 داشت. در بیرون از مجموعه دولت، فرقه بهائیت نفوذ گسترده مالی داشت؛ هژبر یزدانی، سرمایهدار معروف که با حمایت ایادی، مالکیت عمده بانکها را به دست میآورد و بادیگارد مسلح داشت، از اعضای برجسته فرقه بهائیت بود. نفوذ گسترده این فرقه در ساختارهای سیاسی و اقتصادی کشور، باعث شد که امام خمینی(ره) در نخستین ماههای مبارزه، این فرقه را یک «حزب سیاسی» معرفی کند و مبارزه با آن را به عنوان بخشی از مبارزه اصلی علیه رژیم پهلوی، در دستور کار قرار دهد. ساختار شبهماسونی فرقه ساختار فرقهای بهائیت، شباهت بسیار زیادی به ساختار لژهای فراماسونری دارد. سرکردگان فرقه، از طریق سرشبکههای خود با اعضا مرتبط میشوند و در سطوح پایین، با جلسات هر 19 روز یکبار، سیاستها و برنامههای سرکردگان به اعضای عادی دیکته میشود. از آنجا که مرکزیت فرقه بهائیت در سرزمینهای اشغالی فلسطین قرار دارد، ارتباط سرکردگان با سران رژیم صهیونیستی، بسیار گرم و نزدیک است و این موضوع، استفاده از شبکه اعضای فرقه بهائیت را در ایران، برای اهداف صهیونیستها هموار میکند. ویژگی جاسوس بودن فرقه بهائیت، تنها در ایران جدی گرفته نمیشود؛ آن ها پیش از این در برخی کشورها، مانند شوروی سابق نیز، به عنوان اعضای یک شبکه جاسوسی، تحت تعقیب بودهاند. با پیروزی انقلاب اسلامی، فرقه بهائیت که ارتباطات گستردهای با صهیونیسم جهانی داشت و در رژیم قبل نیز، قدرت فراوانی پیدا کرده بود، با چالشی بزرگ روبهرو شد. به دنبال این موضوع، سرکردگان فرقه در ایران، به عنوان یک راهبرد فریبکارانه، در سال 1362، طی یک بیانیه اعلام کردند که تشکیلات فرقه در ایران منحل شده است و هیچ کس جزو فرقه بهائیت محسوب نمیشود! اما با گذشت چند سال، فعالیت آن ها در قالب تشکیلات زیرزمینی فعال شد و آن ها به بهانه فعالیتهای اقتصادی، عملاً در خدمت سیاستهای کلان فرقه که در سرزمینهای اشغالی و در ارتباط با سیاستهای منطقهای و فرامنطقهای رژیم صهیونیستی تعیین و اجرا میشد، قرار گرفتند. اعضای فرقه بهائیت، در جریان فتنههای یک دهه اخیر نقشی مهم و محوری ایفا کردند و با فعالیت در شبکههای معاند مردم ایران، همچون بی.بی.سی و ایران اینترنشنال، به سازمان دهی فعالیتهای گستردهای علیه ایرانیان پرداختند و از آنجا که نفرت عمیقی از اسلام و به خصوص شیعه دارند، از هیچ اقدامی برای توهین و شبههافکنی در این مسیر، خودداری نمیکنند.
سایر اخبار این روزنامه
فاجعه آموزشی؛ معدل 10 دوازدهمیها
دردسرهای قد 220 سانتیمتری!
فرقه بهائیت؛ مرور یک پرونده 170 ساله
گره کار معادن کوچک باز نشد
آمار تفکیکی از پیشثبتنام48 هزار نفری
بحران اوکراین، وضعیت راهگذرهای آسیایی و فرصت های ایران
قلب موشکی اسرائیل در آتش
جشن طالب، ماتم ملت
چالش بر سر بازگشت مخاطبپسندها به تلویزیون
ورود شاهچراغی به ساختمان فاطمی
یک خبر خوب ؛ پایان یک زندان
مهاجمان نوجوانی را با ضربات میلگرد راهی بیمارستان کردند
خودروی برقی؛ اینبار جدی است؟