روزنامه جوان
1402/05/28
آراستگی معنوی پاسداران جوان چگونه شدنی شد؟
«بالاتر از گذشتگان سپاه بودن» وظیفه سنگینی بود که رهبرمعظم انقلاب بر دوش نسلهای جدید سپاه گذاشتند. اما معتقدم جوانان سپاه از عهده آن برمیآیند، نه به آسانی، اما نه آنطورهم که در دسترس نباشد.رهبریمعظم پیش از این حتی درباره شهید سلیمانی نیز فرمودند که او را از دسترس خارج نکنید: «نباید بهگونهای سخن گفت و عمل کرد که خصوصیات سردار [سلیمانی]ماورایی و دست نیافتنی تصور شود.»
تکلیف نسلهای جدید روشن است: بهقلهها چشم بدوزید و حرکت کنید. همت و خرازی و باکری و باقری و کاظمی و سلیمانی و باقی شهدا همگی جوانانی مثل شما بودند. آن شهدای مثالزدنی، امام را پیشرو داشتند. شما نیز الگوی رهبری را در کنار دارید که در مقامهای معنوی مانند امام است. میماند این دنیای پرتجمل و فریبا که فریباییاش گویی هزارانبرابر آن سالهای آغازین انقلاب و جنگ شده است، اما ظرف زمانه اگر برای گذشتگان سپاه با پیشآمدن زمینه جنگ و جهاد، مهیا شد، برای نسلهای جدید نیز با زندهبودن راه جهاد و زمینه آن فراهم است. تفاوت نسلهای جدید با گذشتگان که امتیازی برای پاسداران جوان بهحساب میآید آنجاست که آن الگوها برخی هنوز در قید حیاتاند و خاطرات و سیروسلوک شهدا نیز هنوز قدیمی نشده، به دست فراموشی گذر زمان نیفتاده است، و پیش روی نسل جوان سپاه است.
تعبیرات رهبرمعظمانقلاب که برای آراستگی معنوی جوانان سپاه بهکار بردند، نشان میدهد که ایشان از نیروهای جوان سپاه گویی فقط یک انتظار دارند: «امید را در دل خود زنده نگه دارید». آن وقت اگر امید باشد، بقیه کارها سادهتر میشود.
این امید، ملتی را به آینده مطلوب میرساند. همین امید و باور بود که سپاه را در یک عمر سازندگی، دفاع از کشور، دفع کودتاها و رفتن در دل حوادث سخت، به سازمانی زاینده و روبهجلو تبدیل کرد. رهبر معظم از سپاهیان جوان میخواهند که آن امید قدیمیها را در دل خود زندهنگهدارند و بسازند. این کافی است تا جوانان هم مثل قدیمیها شوند و بهتر و پویاتر و معنویتر.
اکنون با مطالعه سلوک و زندگی گذشتگان سپاه میتوان به سقف و اندازهای برای آراستگی معنوی رسید و، چون سقف مشخص است، گذر از آن هم ممکن و مطلوب است و به رقابتی معنوی برای برجاگذاشتن الگوهای جدید ایثار و مقاومت در پاسداران جوان تبدیل خواهد شد.
آراستگی معنوی یک نظامی با سلوک زاهدان و عارفان تفاوتی در روش دارد. یک نظامی معنوی، جانش را در کف گرفته است. این چیزی است که دشمن را هراسان میکند. اگر امریکا برخلاف اشغالگریهایش در همسایگان، پشت مرزهای ایران ماند، نخستین دلیلش هراس از مواجهه با پاسدارانی بود که در دفاع از کشور و ملت و رهبرشان، از بذل جان هراسی که نداشتند، به آنهم مشتاق بودند. اشتیاق به شهادت برای جهان هنوز قابل ادراک و باورکردنی نیست. این نشان آراستگی معنوی یک نظامی، برخاسته از ولایتپذیری اوست. تفاوت آشکاری که این تبعیت با پیروی از رهبران در نظامهای سیاسی و میلیتاریستی دنیا دارد، «عشق» است. آن پاسداری که عشق به خداوند را در دل خود زنده میکند، به، ولی او نیز عشق میورزد و این عشق در امتداد عشق به خالق هستی است، نه علاقه احساساتی و حسابگرانه به یک فرمانده نظامی و رهبر دنیوی که بازیچه تغییرات ظاهری دنیا شود. اینجاست که آن عاشق با معشوق و معبود خود چنان میشود که به او بگوید این جان من و این قلب من خانه توست و خانه دین است و خانه بندگان مؤمن توست و «خانه خود را همیسوزی بسوز/ کیست آنکس که بگوید لایجوز؟!» و اینچنین است که پاسدار انقلاب به معنویتی میرسد که میشود سلیمانی و کاظمی و خرازی و همت و باکری و باقری. این جایی است که نظامهای دنیا را به آن راهی نیست.
سایر اخبار این روزنامه
شیبهای تند را گذراندهایم روز شوق و امید و حرکت است
حتی بازماندن «یککودک» از تحصیل هم مهم است
۲۷۰ دقیقه دیپلماسی «صریح و بیپرده» در عربستان
اهدای پیراهن تیم ملی فوتبال نوجوانان به رهبر انقلاب
رمزگشایی از ریشههای صفآرایی دشمن
۷۰ سال تقلای امریکا برای کودتا علیه مردم
آراستگی معنوی پاسداران جوان چگونه شدنی شد؟
«انتقاد همراه با اعتماد» به پیشرفت میانجامد
آن بوسیدن روی ماه امریکا چه شد؟!